ازمدیران و کارکنان بسیجی تراز انقلاب اسلامی در بنیاد شهید تجلیل شدند تبریک به برادر بسیجی و ولایتمدار جناب آقای صالحی ریاست محترم بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان ساوجبلاغ

حالا که رسیده وقتِ بیعت با عشق عشق است که صاحب‌الزمانی باشیم همت کنیم در فرجِ آل فاطمه بیعت کنیم با پسر عسکری همه #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

هفته دفاع مقدس بر تمامی رزمندگان و ایثارگران مبارک .

تسهیلات وام قرض‌الحسنه ۱۵۰ میلیونی ویژه مشاغل خرد و خانگی و صنایع تبدیلی، چه شرایطی لازم است؟ 🔻سامانه اقتصاد مقاومتی سازمان بسیج سازندگی لینک ثبت نام: https://ebsvam.ir/Pages/GetMeli.aspx #بسیج_سازندگی #اقتصاد_مقاومتی 💢پایگاه خبری جهادگران ساوجبلاغ: https://eitaa.com/joinchat/2724659903C45530a8504

ورود پلیس تایوان به مقر شرکت سازنده دستگاه‌های پیجر پس انفجار هزاران دستگاه ارتباطی «پیجر» در لبنان، پلیس تایوان و شماری از مقامات وزارت اقتصاد این کشور صبح چهارشنبه 28 شهریور برای تحقیق به مقر شرکت «گلد آپولو» ورود کردند.

🎞 #نماهنگ | هفته دفاع مقدس

🎞 نوای حاج صادق آهنگران: شب است و سکوت است و ماه است و من فغان و غم اشک و آه است و من شب و خلوت و بغض نشکفته‌ام شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام شب و آخرین سوز مستانه ام شب و های های غریبانه ام شب و ناله‌های نهان در گلو شب و ماندن استخوان در گلو من امشب خبر می‌کنم درد را که آتش زند این دل سرد را بگو بشکفد بغض پنهان من که گل سرزند از گریبان من مرا کشت خاموشی ناله‌ها دریغ از فراموشی لاله‌ها کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟ کجایند مردان بی‌ادّعا؟ کجایند شور‌آفرینان عشق؟ علمدار مردان میدان عشق کجایند مستان جام الست؟ دلیران عاشق،شهیدان مست همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام‌آورند هلا، پیر هشیار درد آشنا! بریز از می صبر، در جام ما من از شرمساران روی توام ز دُردی کشان سبوی توام غرورم نمی‌خواست این سان مرا پریشان و سر در گریبان مرا غرورم نمی‌دید این روز را چنان ناله‌های جگر‌سوز را غرورم برای خدا بود و عشق پل محکمی بین ما بود و عشق نه، این دل سزاوار ماندن نبود سزاوار ماندن، دل من نبود من از انتهای جنون آمدم من از زیر باران خون آمدم ز دشتی که با خون چراغانی است ز دشتی که پر شور و عرفانی است از آن‌جا که دم ساز یعنی خدا سرانجام و آغاز یعنی خدا هلا،دین‌فروشان دنیا‌پرست! سکوت شما پشت ما را شکست چرا ره نبستید بر دشنه‌ها؟ ندادید آبی به لب تشنه‌ها نرفتید گامی به فرمان عشق نبردید راهی به میدان عشق اگر داغ دین بر جبین می‌زنید چرا دشنه بر پشت دین می‌زنید؟ خموشید و آتش به جان می‌زنید زبونید و زخم زبان می‌زنید کنون صبر باید بر این داغ‌ها که پر گل شود کوچه‌ها،باغ‌ها