لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را
چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بارِ دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
محمد علی بهمنی
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطار، منتظر هیچ کس نمی ماند
و عمر، شیشه ی عطر است! پس نمی ماند
پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند
مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد
که روی آینه جای نفس نمی ماند
طلای اصل و بدل آن چنان یکی شده اند
که عشق جز به هوای هوس نمی ماند
مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان
که این طبیب به فریادرس نمی ماند
من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم
قطار، منتظر هیچ کس نمی ماند
فاضل نظری
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیشه ها! سنگ چیز خوبی نیست
خفته ها! زنگ چیز خوبی نیست
کری از پیش یک سه تار گذشت
گفت؛ آهنگ، چیز خوبی نیست
وصله ها را به من بچسبانید
به شما انگ چیز خوبی نیست
های عاشق نشو نميداني
كه دل تنگ چيز خوبي نيست
گفته بودی؛ جنگ یعنی چه؟
پسرم! جنگ چیز خوبی نیست
شعر: دکتر امير حسين الهياری
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانش: علیرضا حسن زاده
اجرا شده در مسجد
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم!
ما آمده بودیم تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم!
یک جرات پیدا شدن و شعر چکیدن
بس بود که با آن غزل آهنگ بمیریم!
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواسته دل تنگ بمیریم!
فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که از سنگ بمیریم…
شاعر: شهید محمد عبدی
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـرم آن روز کـز ایـــن منـزل ویـران بــروم
راحت جان طلبــم و از پـی جـانان بــــروم
گـر چــه دانم که بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـیطاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـده گـریان بــروم
نـذر کـردم گـر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکده شادان و غـزل خــــوان بـــــروم
حافظ
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
حافظ
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآيد
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بياموز
گفتا ز خوبرويان اين کار کمتر آيد
گفتم که بر خيالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه ديگر آيد
گفتم که بوي زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بداني هم اوت رهبر آيد
گفتم خوشا هوايي کز باد صبح خيزد
گفتا خنک نسيمي کز کوي دلبر آيد
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگي کن کو بنده پرور آيد
گفتم دل رحيمت کي عزم صلح دارد
گفتا مگوي با کس تا وقت آن درآيد
گفتم زمان عشرت ديدي که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاين غصه هم سر آيد
حافظ
خوانش: علیرضا حسن زاده
@goftarealireza
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بی مثل وشبه وبی همتاست
نقشبند وجود جز او نیست
مستحق سجود جز او نیست
در رهش چرخ و انجم و ارکان
همه درماندهاند و سرگردان
کس نداند که چیست الا او
صفتش لا اله الا هو
گرچه بیجا و بی مکان است او
ساکن دلشکستگان است او
ذکر او از زبانِ بسته طلب
معرفت از دلِ شکسته طلب
سنایی
خوانش: علیرضا حسن زاده
اجرا شده در مسجد
@goftarealireza