eitaa logo
گفتمان
102 دنبال‌کننده
6 عکس
64 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتمان
🎥 #گادامر و علوم انسانی 🔺دکتر مهدی #معین_زاده @goftman_ir
📜گادامر و تاریخ‌مندی علوم انسانی در مواجهه با آنچه علوم انسانی می‌خواند بر آن است که این علوم نباید تلاش کنند که پدیده انضمامی را به منزله مصداقی از یک قاعده کلی فهم نمایند و مورد «خاص یا جزئی» نیز فقط برای تأیید «قانونی» که با آن می‌توان پیش بینی‌های عملی انجام داد، به کار نمی‌آید. كمال مطلوب علوم تاریخی (انسانی) بیشتر فهم خود پدیده از حيث انضمامیت منحصر به فرد و تاریخی آن باید باشد. برای مثال كمال مطلوب علوم انسانی آن نیست که معرفت حاصل کند چگونه انسان‌ها، ملتها و حکومت‌ها دستخوش تحول می‌شوند، بلکه فهم این مطلب است که چگونه این انسان، این ملت یا این حکومت آن چیزی است که شده است یا به بیان کلی‌تر چه شد که آنها چنین شدند. سر مسئله آنست که موضوعات علوم انسانی منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند (باتوجه به زمینه و تاریخ‌مندی آنها). بنابراین، نوعی علم مجزای غیر قانون بنیاد (non nommothetic) برای اموری که دستخوش تغییر و تفاوت می‌شوند، همچنان ضروری است. از آنجا که انقلاب فرانسه با انقلاب روسیه و البته هر انقلاب دیگری به طور ذاتی و نه صرفا عرضی متفاوت است، علمی قانون‌بنیاد ناظر بر این پدیدار نمی‌توان یافت. در واقع، گادامر «غير قانون‌بنیاد» بودن را خصلت اساسی آنچه می‌توان علوم تاریخی یا انسانی نامیده می‌داند. مراد او از قانون‌بنیادبودن همان خصیصه ایست که علمی همچون فیزیک به مثابه مثل اعلای علوم طبیعی، داراست. سنت کنتی، علوم انسانی را تنزیل منزلت یافته علوم طبیعی می‌انگارد. جنبه‌ای از کار گادامر آنست که علوم انسانی را از تشبه جستن مرعوبانه به علوم طبیعی رها سازد. او برنمی‌تابد که علوم طبیعی الگوی علوم‌انسانی باشد. اما، این فقط جنبه سلبی آراء اوست. از جانب ایجابی گادامر در پی یافتن مدلی مناسب برای علوم انسانی، به حکم زیبایی‌شناسی -که مبنای نقد سوم کانت است- متوسل می‌شود. به تعبیر دیگر گادامر به جای علوم‌طبیعی، زیبایی شناسی را الگوی علوم‌انسانی قرار می‌دهد. سر این تشبه به زیبایی شناسی البته در آنست که هم زیبایی‌شناسی و هم علوم‌انسانی، پدیدار را در تفرد و انضمام آن فهم می‌کنند یا باید فهم کنند. جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد: 📕کتاب "هرمنوتیک مدرن (گزیده جستارها)" نوشته گادامر،هایدگر،فوکو و... ترجمه بابک احمدی 📗کتاب" گادامر وعلوم انسانی" نوشته مهدی 📘کتاب "درآمدی بر هرمنوتیک" نوشته احمد واعظی @goftman_ir
گفتمان
🎧 #پادکست گفتمان دکتر سید حمید #طالب_زاده با موضوع شکل گیری علوم انسانی در امتداد علوم جدید همین
📜فلسفه و علوم انسانی “… در کتاب ذات فلسفه تصریح می کند در وضعیت پیش آمده ناشی از علوم، کار فلسفه نه تامل کلی و عقلانی در باب وجود، که نوعی معرفت شناسی، «نظریۀ نظریه» یا «منطق و نظریۀ معرفت» است: «فلسفه با جست و جوی کورمال در پی یافتن موضعی برای آگاهی در نسبت با داده هاست که با وضع پدید آمده به واسطه علوم تجربی نوبنیاد متناسب باشد. وقتی که علوم جزئی قلمرو واقعیت را در میان خود تقسیم کرده باشند و هر کدام از آنها بخشی از آن را مورد پژوهش قرار دهد در نتیجه قلمرویی نو پدید می آید؛ خود این علوم. نگاه از امور واقع منصرف شده و به دانش این امور واقع متوجه می شود. این قلمرو همواره به عنوان قلمرو فلسفه مورد تائید بوده است؛ به عنوان نظریه نظریه ها ، منطق و نظریه معرفت، اگر این قلمرو در تمام وسعتش در نظر گرفته شود، فلسفه حائز نظریه ای کامل ، مشتمل بر بنیادیابی برای دانش در عرصه شناخت و اقعیت، تعیین ارزش ها، تعیین مقاصد و وضع قواعد می شود.» در کتاب مقدمه بر علوم انسانی، ذیل عنوان «فلسفه به عنوان خود اندیشی جامعه» آورده است: «امروز کار فلسفه عبارتست از خود اندیشی انسانی و تفکر جامعه درباره خود. آنچه امروز ضروری است، معرفت شناسی علوم انسانی – یا به بیان بهتر – خوداندیشی ای – است که بتواند تضمین کند که مفاهیم و اصول علوم انسانی، هم منسوب به واقعیت و مرتبط با یکدیگرند و به درستی بر مبنای بداهت بنا شده اند.»” جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد: 📕 مقاله "دیلتای و بنیادگذاری علوم انسانی" نوشته سید حمید طالب زاده و مالک شجاعی جشوقانی 📙کتاب “مقدمه بر علوم انسانی” نوشته ویلهلم دیلتای ترجمه منوچهرصانعی دره‌بیدی 📕کتاب “مقدمه ای بر فلسفه علوم انسانی (دیلتای و علوم انسانی)” مالک شجاعی جشوقانی 📘کتاب ” درآمدی تاریخی بر نظریۀ اجتماعی ” نوشته الکس کالینیکوس ترجمه اکبر معصوم بیگی @goftman_ir
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مدرن و جهان بی داستان 🔺علیرضا @goftman_ir
گفتمان
🎥 انسان به مثابه #سوژه 🔺دکتر عطاا... #بیگدلی @goftman_ir
📜 و به قدرت رسیدن «من» چه راحت است صغير بودن! دیگرانی که از سر خیرخواهی، سرپرستی انسان‌های صغیر را برعهده گرفته‌اند زود درمی‌یابند که بخش اعظم نوع بشر برداشتن گام به سوی بلوغ ذهنی را نه تنها دشوار بلکه بسیار خطرناک می‌دانند. دیگران پس از آن که مطمئن شدند که این زبان بسته‌های مطیع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی برنخواهند داشت، آنان را برحذر می‌دارند که مبادا این یوغ را از گردن خود بیفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهدید خواهد کرد. اما این خطر واقعا چندان بزرگ نیست؛ زیرا پس از آن که چند بار به زمین خوردند قطعا سرانجام راه رفتن را فرا می‌گیرند، اما یک بار زمین خوردن، انسان‌ها را چنان ترسو و وحشت‌زده می‌کند که دیگر نمی‌کوشند تا بر پای خود بایستند و بی‌کمک دیگران گام بردارند.از این رو برای فرد دشوار است که از صغیر بودن که فطرت او شده است خود را بیرون آورد. او از صغير بودن خویش خرسند است و در وضع کنونی‌اش از به کار بردن فهم خود واقعا ناتوان است؛ زیرا تاکنون هیچ کس اجازه‌ی چنین کاری را به او نداده است. قوانین و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانیکی برای استفاده عقلانی از مواهب طبیعی بشرند، بندهایی هستند که صغیربودن فرد را دائمی می‌کنند. حتی اگر کسی بتواند این بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پریدن از روی گودالی بسیار باریک مردد خواهد بود، زیرا او به این نوع آزادی خو نگرفته است، در نتیجه فقط معدودی از انسانها موفق شده اند که ذهن خود را بپرورند و از صغارت بیرون آیند و راهی مطمئن در پیش گیرند. اگر اکنون بپرسند که: «آیا ما در حال حاضر درعصری روشن‌اندیش زندگی می‌کنیم؟ پاسخ این است: «نه؛ اما در عصر روشنگری به سر می‌بریم.» زیرا در اوضاع کنونی بسیاری چیزها که وجودشان لازم اند که انسان ها، به منزله‌ی یک کل، بتوانند بدون راهنمایی بیرونی و با اعتماد به نفس، فهم خود را در موضوع‌های دینی به کار برند، وجود ندارند. اما نشانه‌های روشنی در دست اند که نشان می‌دهند راه برای انسان‌ها گشوده شده است که آزادانه در این جهت به پیش روند. این عصر، عصر روشنگری است. امانوئل جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد: 📗کتاب "فلسفه روشنگری" نوشته ارنست کاسیرر ترجمه یدالله موقن 📘 کتاب "سنت روشنفکری در غرب از لئوناردو تا هگل" نوشته ج. برونوفسکی و ب. مازلیش ترجمه لی‌لا سازگار 📒یادداشت: "در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟" اثر امانوئل کانت ترجمه یدالله موقن @goftman_ir
3.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 گفتمان با موضوع ضرورت بحث از "فلسفه تاریخ" آیت الله سید محمد مهدی 🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در ساندکلاد👇 https://soundcloud.com/goftman_ir/sm_mirbagheri 🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در کست باکس👇 https://castbox.fm/episode/آیت-الله-سید-محمد-مهدی-میرباقری-%3A-ضرورت-بحث-از-فلسفهٔ-تاریخ-id4289831-id410145071?country=ir @goftman_ir
45.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روش و بنیان علم جدید 🔺دکتر سید محمد تقی @goftman_ir
گفتمان
🎥 روش و بنیان علم جدید 🔺دکتر سید محمد تقی #طباطبایی @goftman_ir
📜روش به مثابه «منطق حقیقت» روش‌شناسی یا (methodology)، به معنای راه‌های حصول دانش و طرق رسیدن به شناخت، در اندیشه دکارت و عصر جدید پایه‌گذاری شده است. روش، پیش از آن که از نگاه روش‌شناختی (methodologic) بررسی شود، باید از منظر وجودشناختی (onthologic) آزموده شود. لازم است علوم از سطح پژوهش های خود فراتر روند و یک بار از خود بپرسند به راستی چرا روش، گوهر دانش است؟ چرا گذشتگان، روش را گوهر دانش نمی‌دانستند؟ چه پیشامدی رخ داد که روش مقامی بلامنازع یافت؟ طرح این پرسش‌ها اهمیت روش را از بداهت درمی‌آورد و آن را به مسأله‌ای پیچیده تبدیل می‌کند. روش در تقسیمات دانش، زیر شاخه منطق است و در بخش منطق کاربردی از آن بحث شده است. منطق، نخستین بار در آثار ارسطو تدوین شد و بخش مستقلی را با عنوان تحلیلات اولی و ثانوی به خود اختصاص داد، اما فلسفه در خاستگاه خود بر شهود عقلی استوار بود. شهود عقلی به منزله وحدت مقام ثبوت و اثبات راه تماس بی‌واسطه عقل با حقایق اشیاء را می‌گشود. منطق از یک سری جنبه اثباتی شهود عقلی را سامان می‌بخشید و صور و ترتیب استدلال های عقلانی را انتظام می‌داد و از سوی دیگر جنبه ثبوتی شهود عقلی را تفصیل می‌داد و با یافتن حد وسط، مقدمات برهان را به نتیجه مطلوب می‌رساند. وجه اثباتی شهود عقلی را که جنبه صوری دارد. «منطق مفاهمه» می‌خوانیم و جنبه ثبوتی شهود عقلی را که به یافت حقیقت می‌انجامد، «منطق حقیقت» می‌نامیم. این دو ساحت در اندیشه قدما بر هم منطبق بود و فاصله ای میان دو وجه ثبوتی و اثباتی شهود عقلی نبود. در عصر جدید شهود عقلی به سستی گرایید و منطق بیشتر به ابزاری برای مفاهمه بدل شد. منطق و استدلال های منطقی و شیوه برهانی، جایگاه خود را به منزله منطق حقیقت از دست داد و به منطق صورت و بیان منظم حقیقت فرو کاسته شد. همین جا بود که «روش» به عنوان «منطق حقیقت» پا به ساحت اندیشه نهاد و صدارت یافت. «روش» نه ابزار بلکه نفس حقیقت شمرده شد و با اندیشه فلسفی پیوندی تنگاتنگ پیدا کرد. دکتر سید حمید جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد: 📗کتاب"گفتار در روش" نوشته رنه دکارت ترجمه محمدعلی فروغی 📙کتاب "تاملات در فلسفه اولی" نوشته رنه دکارت ترجمه احمد احمدی 📕کتاب "مکاتبات فیلسوف و شاهزاده" نامه‌های دکارت ترجمه طاهر خدیو 📒کتاب "گفتاری درباره دکارت" نوشته الکساندر کویره ترجمه امیرحسین جهانبگلو 📘کتاب "فرهنگ فلسفه دکارت" نوشته جان کاتینگهام ترجمه علی افضلی @goftman_ir
🟥 معنی اینکه جسم در قطعه ای از زمان در قطعه ای از مسافت قرار دارد این است که جسم در آن قطعه از زمان در فاصله میان مبدأ و منتهای آن مسافت است و این بودن به این نحو است که هر « آن » در یک « حد » و در یک نقطه از مسافت است به طوری که در « آن » قبل یا « آن » بعد در آن « حد » و در آن نقطه نیست . جسم مادامی که ساکن است ، در آنات متعدد در یک « حد » معین از مسافت قرار دارد ، ولی وقتی که متحرک است هر « آن » در یک حد است و آنا فآنا حدود مسافت که جسم در آن واقع است تغییر می کند . 🔺طبق این تفسیر ، بودن جسم در این حال که از آن تعبیر می کنیم به « توسط » یا « در میان مبدأ و منتهی بودن » نامش « حرکت » است و حقیقت حرکت جز این نیست . پس حرکت جسم یعنی بودن جسم در قطعه ای از زمان میان مبدأ و منتهایی از مسافت . البته خود این بودن قهرا امر بسیط است و هیچ گونه کشش و امتداد ندارد ، بلکه این ذهن ماست که در مخیله خود برای این حالت بسیط و بی کشش جسم که نامش « حرکت » است کشش و امتداد رسم می کند درست مانند قطره باران که هنگام ریزش ، در خیال ما به شکل یک شئ عمودی ترسیم می شود. 📕منبع: اصول فلسفه و روش رئالیسم. توضیحات @goftman_ir
47.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شکل گیری علوم انسانی در امتداد علوم جدید 🔺دکتر سید حمید @goftman_ir