خوش ب حالتون
چقدر من از این مدل همسایه ها خوشم میاد😍 نمیشه همسایه ی ماهم بشید.؟؟ ☺️☺️☺️
منم دوست داشتم مستاجر باشم تو همون خونه از بس که صاحب خونه مون خوب بود الآن به مستاجرش حسودیم میشه🤭
اینقدر که خوب بود و هوامو داشت هر غذایی میپخت میگفت بوش پیچیده برامون میاورد
بچمو نگه میداشت ،سبزی هامو پاک میکرد فصل نخودسبز برام پاک میکرد میاورد سالاد فصل میاورد میگفت بچه کوچیک داری نمیرسی خیلی خوب بود😭
نه که برا خوراکی هاش باشه ها 😅 کلا دلسوز بود
مثل مادر بود برام خیلی دوستش دارم ❤
منم دوست دارم مثل همون صاحبخونه با همه همسایه ها مهربون باشم و در همین راستا هفته قبل یه شیشه سالاد بردم دم خونه همسایه،دخترش هم که همسن منه یه دونه بچه داره بهش گفتم بچه تو بیار خونمون با بچه ها بازی کنه اونم خوشحال شد و اومد 😍 منم تو فکر تبیینم براشون😎 انشالله روابطمون صمیمی بشه و حق همسایگی رو اونجو که شایسته اس ادا کنیم❤
من بگم از همسایه خوبم، هر چند زیاد فقط تو روضه یا مراسم اینچنینی هم رو میبینیم ولی چند شب پیش که با فرزندانم تصمیم گرفتم سر کوچه چایی بدیم و چند تا کتری روی گاز گذاشتم وقتی صدای صُوت بلند شد و من اولین کتری یه رنگ چایی رو دادم فک کردم حالا چند دقیقه طول بکشه ولی یه دفعه دیدم پسرم اومد با کتری خالی و من دیگه مونده بودم چکار کنم یه فلاکس و کتری یه رنگ کردم دادم بردن دیدم بلافاصله با کتری وفلاکس خالی اومدن
مونده بودم چکار کنم که دیدم دخترم اومد گفت مامان همسایه گفته کمک نمیخواین؟ گفتم فقط بگو چای ساز داره ابجوش بده و این شد که پنج تا فلاکس پر آبجوش همراه یه دیس خرما و همسایه دیگه یه کتری بزرگ و یه فلاکس
اینطوری شد که تو یه ساعت حدود ۲۵۰ نفربا چایی نذر فاطمیه پذیرایی شدند
منم خیلی دوست دارم با همسایه ها ارتباط نزدیک تنگااااااتنگگگگ 😁 بگیرم.ولی یکم نمیشه😢😁
چهار تا واحد تو ی ساختمون هستیم.
فعلا در حد اینکه عید غدیر برا بچه هاشون عیدی میبرم.
ماه رمضون اش میبرم.و روضه دعوتشون میکنم.
و گاهی ازشون سیب زمینی پیاز میگیرم 🤪
اما اهل رفتن تو خونه ی هم دیگه نیستن.
گاهی تو حیاط خفت شون میکنم چند دقیقه ب حرف میگیرمشون ولی بیشتر پا نمیدن...
شاید فرصت خوندن همه پیام های دوستان رو نداشته باشم.
اما اینو باید بگم😁
من فکر میکنم روابط با کسایی که از نظر دینی و مذهبی از ما ضعیفتر هستن هم خوبه، به جهت اینکه ممکنه رفتار و عملکرد مثبت ما روی اونها تاثیر مثبت بذاره، حتی اگه این تاثیر خیلی کوچیک باشه ارزش داره.
و اینکه آدم خوبه با این جور افراد بیشتر رابطه بگیره که اونها کمتر برن سمت دوستان ناشایست.
با این افراد رابطه بگیرین تا متوجه بشن مثلا حجاب یا مذهبی بودن باعث نمیشه آدما خشکه مذهبی باشن، ببینن مذهبی ها هم انعطاف دارن😁
محبوبه قربانی:
اینقدر ماشالله خانوم دلبری خوش برخورد و تو دل برو هستن
من یه بار توفیق دیدنشونو داشتم ولی خودشون و حرفاشون به دلم نشستن❤
این حرفتونو خیلی قبول دارم خواهر جان👏
لبیک به قاسم میدان ها( رضوان الله)❤💚:
آها درسته❤️❤️
تنهاتویی که لایق عشق پیغمبری:
خانم دلبری هستن❤️😍😍؟
ما تو اعتکاف مادرانه با هم آشنا شدیم ماشالله خیلی بامحبته و اینقدر باهم حرف زدیمکه آشنا درآمدیم 💃
بنٺالزهــــࢪا🌿:
•••:
#گفتگوی_مادرانه
#همسایه
زمان: یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱
موضوع: بین ما و همسایگان چه می گذرد؟
✅ ارتباط شما با همسایه هاتون به چه شکلی هست؟چه شیوه ای پیش گرفتین که در این زمینه دچار افراط و تفریط نشید؟
ما خونه نداریم و به خاطر شرایط کار همسرم معمولا خانه به دوش هستیم😊 که این امر با تمام سختی ها یه مزیت های هم داشته
سعی کردم احوال پرسشون باشم و اگه مراسمی داشتم دعوت بشند و خیلی تو زندگیشون سرک نکشم و سوال بی جا نکنم وکلا حریم خانوادگیشون و حفظ کنم
البته آپارتمان نشین که میشم روابط با همسایه ها گرم تر میشه و چون بوی غذا تو اون محیط میپچه به بهونه ظرف آشی ، برش کیکی و .. همدیگه رو بیشتر میبینیم و مهمون یه چایی یا دمنوش میشیم
با شناخت کلی از خصوصیات اخلاقی میشه تا حدودی تصمیم گرفت چقد با یه همسایه ارتباط برقرار کرد که بستگی به عقاید و اخلاقیات و.. طرف داره ولی در هرصورت نباید حق همسایگی رو فراموش کرد
M.Salehi:
دقیقا👌منم یک صاحبخونه خییییلی خوب داشتم ک 4 سال باهم بودیم همیشه هم میگفتن تا هروقت که بخواین اینجا باشید ما مشکلی نداریم انقدر بمونید تا از اینجا برید خونه خودتون😍 ولی ما بخاطر اینکه میخواستیم از سبزوار بریم مجبور شدیم خونه رو خالی کنیم و همیشه هم ب دوستم ک ب جای ما ساکن اون خونه شدن حسودیم میشه😂😂😂 با اینکه اونجا دست و پام خیییییلی تنگ بود ولی بخاطر صاحبخونه خوب و خاطرات خوش دلم همیشه اونجاست. وقتیم برگشتیم سبزوار صاحبخونه خیلی ناراحت شد،ک ما جایی دیگه رو غیر اونجا مجبورشدیم اجاره کنیم😕
الانم گاهی عمدا راهمو دور میکنم و از اون کوچه میرم.
ی چنددقیقه ای خونه رو نگاه میکنم بعد میرم😢😢😢
اوایل گریه مم میگرفت ی دفعه زنگ خونشونو زدم تا صاحبخونه مون اومد جلو در رفتم تو بغلش انقدرررر گریه کردم ک🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
الانم باهم رفت و امد داریم خداروشکر🌹
انشالله از این همسایه خوبا قسمت همه بشه 😘😘😘😘😘
بنٺالزهــــࢪا🌿:
حق همسایه تا حدیه که میگن ارث میبره و این همه تاکید در این مورد به نظرم به این خاطره که برنامه های اسلام با جمع بودن و همراه بودنه اینکه فقر و مشکلی اگه باشه و همسایه ها به داد هم برسند زودتر به نتیجه میرسند و خودش محبت رو زیاد میکنه و پرورش نسل بعدی با یاد گرفتن غیر مستقیم محبت،همکاری همدلی و...
آپارتمان نشینی هم که قانون خودش رو داره
به بچه هام یاد داده بودم از پله ها با سر وصدا نیان تو خونه زیاد سر و صدا نکن از ساعتی خاص درشب سعی میکردیم دیگه سر و صدا نباشه و راه پله ها آشغال نریزن و خیلی چیزای دیگه
•••
✅ در شرایط زندگی شهری و روابط سرد انسانها،چطور تنور روابط با همسایه ها رو گرم میکنید؟
با بردن یه کاسه آش😬
میتونیم مهمونی زنانه عصرانه بگیریم همراه با بچه ها
یه دوست داشتم خدا حفظش کنه چند وقت یه بار همه همسایه ها رو میگفت میرفتیم خونش دورهم با بچه ها با چایی ودمنوش و تخمه و.. سفره سیب زمینی وترشی و سبزی و...
یه دوستم هم دعوت عصرانه با آش همراه با بحث درباره تربیت دینی بچه ها
یا برنامه های تبیینی و یا نذری دادن با همکاری همسایه ها و بچه هاشون
مثلا ت جشنا پرچم زدن کل کوچه یا دادن شربت وشیرینی با همکاری همسایه هاو...
سمیه:
بله عزیز در خدمتم 🌺
شما لطف دارین عزیز جان
واحد خالی نداریم ولی اگه شما افتخار بدین حاضریم با شما تو یه واحد زندگی کنیم 😊
منم موافقم با شما ، یکی از همسایه هامون از لحاظ اعتقادی و ظاهری یه خورده با ما فرق دارن دیشب که از بیرون با هم میومدیم گفت خیلی دوست دارم مثل شما چادر بپوشم ولی میترسم بعد مدتی بزارمش کنار منم رفتم رو منبر و گفتم از خانم فاطمه زهرا (س)کمک بخواه و...
بنٺالزهــــࢪا🌿:
یه خاطره
ما چند سال قبل تو یه آپارتمان سه طبقه ساکن شدیم ، طبقه دوم با ۴ فرزند (کلا من از آپارتمان خوشم نمیاد و اگه مجبور شدیم هم دوست دارم طبقه اول باشم تا بچه هام راحت باشند ومزاحمتی برای کسی نداشته باشم)
همون چند روز اول بعد جا به جایی دوستم برای زایمان چهارمش بیمارستان بود و سه فرزند دیگه اش که همگی پسر بودن وبسیار پر جنب و جوش خونه ما مهمان بودن،خلاصه با این اسب اسباب بازی که بچه ها روش میشینن و بپر بپر میکنن تا تونسته بود تو اتاق خواب تاخته بود اونم روی اتاق خواب همسایه طبقه پایین ،هنوز من در حال آماده کردن سفره بودم که زنگ خونه به صدا در اومد و پسرم اومد گفت همسایه با یه
حالت عصبانی گفته سر و صدا نکنین من هم بی خبر از حرکاتی که تو اتاق توسط گل پسر دوست در حال انجام بود گفتم مگه ما چکار کردیم وبا دلخوری به همسرم گفتم من گفتم خونه تو طبقه همکف بگیر حالا من چطور یه سال با این همسایه حساس سر کنم(چون خونه دوبلکس بود من متوجه نشده بودم بچه ها اونجا چه سر وصدای راه انداختند ،البته پدران بزرگوارشون هم اونجا بودن😊)
خلاصه فردا رفتم زنگ طبقه پایین رو زدم و از همسایه جان معذرت خواهی کردم و گفتم شرایط خونه ما چند روز اینطوریه وایشون هم گفتند نه من از سر کار اومده بودم سردرد داشتم و تازگی یه سقط داشتم وحال روحیم خوب نبوده و( بعد ۱۲ سال که باردار شده بود چند وقت قبل از اینکه مابیاییم بچه اش سقط شده بود) واین آغاز رفت وآمد ما ودوستی شد وهمون ماه حامله شد و به دلش افتاده بود چون ما ۴ فرزند داریم خدا این هدیه رو بهش داده و به من گفت باید برای فاطمیه با دست خودت خونم یه غذا بزاری تا بچه ام سالم دنیا بیاد و دو سال که اونجا بودم برای ۸۰ نفر یه قیمه ویه سال مرغ درست کردم و با روضه ای که گرفت بین نیازمندان پخش کرد
ناگفته نمونه همسایه بالایی که از نظر پوشش کاملا با ما متفاوت بود هم دوست شدیم و همزمان دو همسایه عزیز باردار شدند(ایشون یه دونه پسر داشت وهنگام ازدواج شرط کرده بود فقط یدونه بچه بیاره و وقتیما به اون ساختمون رفتیم همسرش گفته بود بچه تنهاست ببین اینا بچه ها با هم همبازین و اینطور خانمش قبول کرده بود یه بچه دیگه بیاره و همزمان دو تا خانم باردار در طبقه بالایی و پایین داشتم و گاهی که غذا درست میکردم یه ظرف طبقه بالا و یه ظرف طبقه پایین که یه وقت دلشون نکشه
سمیه:
عزیزم خوبی از خودتونه 🌺🌺🌺❤️❤️
M.Salehi:
چقدر لذت بردم از تجربه تون🌹🌹🌹
خدا حفظتون کنه😘
صالحی:
سلام به همه دوستان یه بحثی شروع شده که من با ده سال سابقه زندگی مشترک باز هم از همه تون تجربه ام بیشتره
پس راه رو باز کنین که اصل کاری داره میاد تو بحث😌😌😅
زهرا:
بهبه😍😍😍😍
چقدر عالی👏👏👏👏👏
بفرمایید ما رو به فیض برسونین😘😘😘
زکات تجربهتونو بدین
صالحی:
من دو سال اول زندگیم دامغان بودم که تو یه ساختمون چهارواحدی فقط با واحد روبرویی که هم سن و سال هم بودیم رفت و آمد زیاد داشتیم ولی ماجرای همسایه های من از اونجایی شروع شد که ما بخاطر کار همسرم رفتیم و ساکن روستا شدیم
تو این هشت سال ما پنج روستا رفتیم و هرکدوم دوسال بودیم ،یک سال هم هست که اومدیم فرومد و خداروشکر به سبزوار هم نزدیک شدیم
محبوبه قربانی:
خدا ازین صاحب خونه ها زیاد کنه🤲❤
مخصوصا برای مادرانه
و مخصوص تر برا عزیزانی که دارن در راه جهاد تبیین تلاش میکنن😘❤
صالحی:
تو همه این روستاها با خیلی ها رفت و آمد داشتم که هنوز که هنوزه تا وقت آزاد گیر میاریم میریم و یه سر بهشون میزنیم و اونا هم لطف زیادی هنوز به ما دارن،ولی با اینکه همسرم روحانی این روستاها بودن من با همه قشری رفت و آمد داشتم و دارم ،ولی یه چیزی که خیلی خوب فهمیدم اینه که واسه همسایه خوب بودن باید گذشت داشت
انیس:
سلام من 12 ساله که توی خونه خودم هستم و خانواده شوهرم با ما همسایه هستن خدا رو شکر خیلی خوبن و مثل پدر و مادر خودم با ما مهربون هستن،توی شادی و غم و ناخوشی خیلی هوامو دارن، من هرروز میرم اونجا اگر یه روز نرم خونه شون اونا نگران حال ما میشن منم از صمیم قلب دوستشون دارم، انشالله که همیشه سالم و شاد باشن و سایه شون بالای سر ما باشه❤️🌹😍
صالحی:
خدا خیر بده همسایه خوب رو ،چون غم غربت نداره کسی که همسایه خوب داره،من کاری داشته باشم اونا هوامو دارن یا اونا کاری داشته باشن صد در صد کمک شون میکنم،ولی بیشتر من شدم سنگ صبور خانم های جوان،مشکلی با همسرشون داشته باشن باهام صحبت میکنن من هم در حد توان بهشون کمکشون میکنم و همسرم هم با آقایون کلاس مشاوره میذارن و تا جایی که امکان داشته باشه سربه راه شون میکنن😄
ببخشید دیر مینویسم ،همزمان هم بچه شیر میدم هم با درس دخترا کار میکنم هم تو گروه با شما هستم
یا بقیة الله:
سلام
چیز عجیبی نیست خواهر 😊
خیلی مهمه که همسرتون در شغلش موفق شده مردم باهاشون ارتباط گرفتن
صالحی:
اتفاقا همسرم بخاطر فعالیت زیادشون تو روستاها و راضی بودن مردم ،مبلغ نمونه سال انتخاب شدن،خداروشکر میکنم که همسرم هرجور کاری که از دستش بر بیاد واسه مردم انجام میده
به بهانه های مختلف دوستان و همسایه ها رو دور هم جمع میکنم هم حرف روزمرگی میزنیم هم این وسطا به صورت خیلی نامحسوس جهاد تبیین میکنم،میگم نامحسوس چون تو جمع ما هستن کسایی که مخالف نظامن ولی با هم دوستیم و من مستقیم سر حرف نمیرم چون ممکنه اونا جبهه بگیرن، مثلا این هفته قراره براشون مستند ایکسونامی رو تو خونمون پخش کنم ،یکم در موردش براشون توضیح دادم خیلی کنجکاو شدن،من هم از خدا خواسته😅
ابد در پیش داریم...:
سلام دوستان
چه سوال خوبی..چقدر نیاز داشتم..
به نظر من رفت وآمد باهمسایه وخبر داشتن از حال همدیگه خیییلی خوبه ولی به اندازه وبا همسایه ی خوب...
تو کوچه ومحله ی ما غیر از دو تا خانوم گل ونمونه که یه مقدار خونشون از ما فاصله داره، همسایه هامون تقریبا میشه گفت اصلا اهل رفت وآمد نیستن😢
صالحی:
حالا موندم چطوری هم مستند ببینیم هم هم ده کیلو سبزی همسایه رو پاک کنیم😁
ابد در پیش داریم...:
به نحوی که برای دخترک تک وتنهام باید به فکر خواهر باشم تا بازی با دختر همسایه 😂
چون دخترکان همسایه یا همسن وسال نیستن، اونهایی هم که هستن خانوادشون اهل رفت وآمد نیستن...
اصلا چندتاشون رو اصلا نمیشناسم🙈
البته الحمدالله منم مشغله زیاد دارم وبه خاطر نداشتن همسایه ی پایه زیاد غصه نمیخورم.... خلاصه که ما خیابان علامه طباطبایی ساکنیم، هر کس همسایمونه ومن خبر ندارم بیاد پی وی تا باهم آشنا بشیم😊😁
چندسالی که در دیار غربت زندگی میکردیم، رفقایی داشتم که جای خانواده رو برای هم پر میکردیم، الان از هم دوریم ولی بازم دوماهی یکبار میریم میایم به هم سر میزنیم...
تحربه ی من اینه که همسایه ی خوب، میشه دوست خوب و شاید نزدیک تر مثل خانواده ی آدم...
الهی روزی هممون بشه 🤲🤲🤲
صالحی:
واقعا درسته
ولی جدا شدن از همسایه خوب خیلی سخته،که من خیلی کشیدم این سختی رو
فاطمه عباسی:
امام سجاد عليه السلام :
أَمّا حَقُّ جارِكَ فَحِفظُهُ غائِبا وَ إِكرامُهُ شاهِدا وَنُصرَتُهُ إِذا كانَ مَظلوما وَلا تَتَّبِع لَهُ عَورَةً فَإِن عَلِمتَ عَلَيهِ سوءً سَتَرتَهُ عَلَيهِ وَإِن عَلِمتَ أَنَّهُ يَقبَلُ نَصيحَتَكَ نَصَحتَهُ فيما بَينَكَ وَبَينَهُ وَلا تُسَلِّمهُ عِندَ شَديدَةٍ وَتُقيلُ عَثرَتَهُ وَتَغفِرُ ذَنبَهُ وَتُعاشِرُهُ مُعاشَرَةً كَريمَةً؛
اما حق همسايه ات اين است كه درغياب اوآبرويش راحفظ كنى و درحضورش او را احترام نهى. اگر به او ظلمى شد ياريش رسانى، دنبال عيب هايش نباشى، اگر بدى از او ديدى بپوشانى، اگر بدانى نصيحت تو را مى پذيرد او را در خفا نصيحت كنى، در سختى ها رهايش نكنى، از لغزشش درگذرى، گناهش را ببخشى و با او به خوبى و بزرگوارى معاشرت كنى.
خصال، ص 569
این چیزا تو مادرانه کاملا طبیعی و قابل درکه😁😁
ماشاالله خانم صالحی👏👏👏
خدا قوت😘😘
خب به نظر شما به چه همسایه ای خوب میشه گفت؟
صالحی:
آدم باید همیشه همسایه رو درک کنه،اگر رفتیم دیدیم خونش نامرتبه و غذاش حاضر نیس مطمئنا کاری داشته،حتی اگر کاری نداشته باشه هم نباید قضاوتش کنیم،اصلا شاید اون روز حسش نبوده کاری انجام بده،این ممکنه برا ماهم پیش بیاد
برعکس باید چادر رو ببندیم دور کمر و بگیم پاشو پاشو باهم کارارو راست و ریست میکنیم و اینطوری انرژی اون روز رو به سمتش حل دادیم
سمیه رامشینی:
به ملیحه خانم موحدی😂😍
صالحی:
خانم عباسی من همون مهدیس بهمنی سابق هستم دیروز اسم پروفایلم رو عوض کردم،گفتم شاید در جریان نباشین🥰
مبارکه کیخسروی:
من واقعاً دوست دارم ارتباط بگیرم اما سه ماه اومدیم خونه جدید.. هنوز نمیدونم تو ساختمونمون چند واحد میشنن چند واحد خالیه😔 البته هنوز هیچ کدومشونم ندیدم که حتی سلام کنم
صالحی:
همسایه ای که از لحاظ دنیوی هم از لحاظ معنوی بدرد آدم بخوره،دنیوی یعنی همین کارهای روزمره بقول دوستان آش و ترشی و بچه داری و.....
معنوی هم اینکه جاهایی که ما کم آوردیم، اونا به دادمون برسن و کمک مون کنن که مبادا از فرط مشکلات خدای ناکرده اشتباه یا ناشکری کنیم
زینب:
خانم مدیر،اجازه هست این پیام رو بذارم؟👇😉
بعد زایمان فرزندسومم اوضاع خونه تاچند وقت زیادی بهم ریخته بود،البته خونه بچه دار همیشه بهم ریخته س😅،یه دوست و فامیل عزیزی که از اول زندگی مشترک به منزل ما تشریف نیورده بودند،بسیار اتفاقی مهمان ما شدند.😍
وقتی طفلکی دید همه ی کارام زمین مونده،خودم نمیتونم نشست و برخاست داشته باشم هنوز، بچه م دستش تو گچه، نی نی فتوتراپی میشه هنوز،و...،چادرشو درآورد و رفت سمت آشپزخونه و تمام ظرفها روشست🙈بااینکه همش45دقیقه توخونه ما بود و میدونستم برنامه هرروزش چقدر پرکار و زحمت هست. و ایشون چقدر خسته هستن.خیلی دعاش کردم و میکنم.
انشاالله همیشه سایه ش روی سر بچه هاش باشه و خدا بهش آرامش بده.🌹
هم همسایه خوب، هم دوست خوب،نعمت بزرگیه.
#تشکر_از_همین_تریبون
صالحی:
آش نذری بهترین راه ارتباط گرفتنه 😅
زهرا:
😂😂😂
عاقا اسم پروفایل عوض نکنین دیگه🤪🤪🤪
کلا این آش ناقلا نمیدونم چیه که همه ارادهها رو به صف میکنه
همه رو جمع میکنه
صالحی:
از پارسال که دخترم شاد نداشت واسه گروه کلاسی اسمش رو گذاشتم رو پروفایل،هنوز حالا عوض کردم اسم خودم رو گذاستم😂😂
فاطمه عباسی:
عه
آره نمیدونستم😅
فاطمه عباسی:
خب یه روز راه بیفت در خونه هارو بزن ببین کدوم پره😜
صالحی:
فکر خوبیه ولی اگر در رو باز کردن،بگه چرا در زده؟😄
بنٺالزهــــࢪا🌿:
گره کار با یه کاسه آش حل میشه😁
صالحی:
بازم آش گره گشایی میکنه،حتی وقتی با همسایه قهری،یه کاسه آش آشتی میده😅
محبوبه قربانی:
واقعا حضور همچین آدمایی برای امید به زندگی ضروریه🌷❤🌷
M.mh:
سلام امروز چه بحث جالبی هست
من خودم که محتاط هستم متاسفانه ارتباطم خیلی کم هست
اما نیازمنده یه همسایه ازاین گروه خوب در فیاض پنجم هستم🙈
L_Sh:
همه از خوبی های همسایه هاتون گفتید یه کم از بدی ها میگفتید
فایزه:
به به عجب بحث قشنگی
با خوندن سوالات،انگار تمام خاطرات تلخ و شیرین همسایه ها سرازیر میشه تو ذهن آدم☺️
وقتی ۲۰سالم بود ،بعد ازدواج ،راهی دیار غربت شدیم و اونجا هیچ چیز به اندازه داشتن یه همسایه خوب،نمیتونست حال دختری که از دوری خانوادش مریض شده رو خوب کنه
بهترین رزق بود برا من تو اولین روزهای سخت غربت...☺️
الحمدلله
بعد از اون هم انقدر همسایه های جور واجور ولی مهربون داشتیم که نمیزاشتن حس کنم غربتو...
یادش بخیر
هر روز یکیشون بهم میگفت:دتر غصه نخارنی هااا،اینجه راحت باش،ما همه خانواده ی تو هستیم،ما تو ر دوست دارمی،ما هوای تو ر دارمی
(با لهجه ی ارسطو بخونید)😅😅
خلاصه اینکه یکی از این همسایه ها ،شده بهترین رفیق من ،فاطمه ای که وقتی میخواستم ازش جداشم و به وطنم برگردم،ساعت ها برا ندیدنش گریه کردم...😢الانم ارتباط داریم الحمدلله
راز این دوستی پایدار هم ،این بود که هیچ وقت رو خط قرمز های هم نرفتیم
الانم یه همسایه دارم طبقه پایین
چی بگم ازش...فرشته است😍☺️(خواهرم)
خدا نصیبتون کنه از این همسایه ها
سعی کردیم از اول همسایگی حد و حریم همدیگه رو رعایت کنیم،الحمدلله به جز خوبی چیزی ندیدیم
الانا درگیرم خیلی نمیرسم برم خونه همسایه ها ولی بیخبر ازشون نیستیم
یکی از همسایه هامون یه مشکلی داره که دنبال حل کردنشیم،گاهی دستم به جایی بند نیست برا حل مشکلش،متوسل میشم به حضرت زهرا سلام الله وقسمش میدم که همسایه مو دریابه،گاهی نذری میپزم به نیت حل مشکل خودش و برای خودش میبرم😢،در موردش با روانشناس صحبت کردیم,تحقیق و....کردیم
خلاصه سعی کردیم بی تفاوت نباشیم نسبت بهش😅
اصلا اسلام،این رحمت بی کران الهی،نمیزاره شب ،راحت سر رو بالش بزاری وقتی میبینی همسایه ات حالش خوب نیست😞😞
گاهی هم با همسایه ها مدارا کردیم،مثلا وقتی روزها و روزها سر وصدای همسایه و بچه هاش توخونهمون بوده،گفتیمبه رسم همسایگی ،بزا همون سلام علیک خشک وخالی از بین نره
یه بارم با همسایه ام قطع ارتباط کردم،😱😱وقتی دیدم،اهل مراعات نیست وجایی که حس کردم خداوند از این ارتباطه ناراضیه و داره به زندگیم آسیب وارد میشه،برای همیشه گذاشتمش کنار
و شد اولین نفر برا لیست سیاه گوشیم😢
نرگس:
سلام عزیزم
میتونی یه نذری ببری براشون دم در و آشنا بشی باهاشون.
یه حلوا، شله زرد، آش، سوپ ...
فایزه:
همسایه خوب نعمت فوق العاده بزرگیه
من نصف بچگیمو تو خونه همسایه ای بزرگ شدم که عمه ی همه بود تو کوچه☺️☺️
خونه اش ،خونه قرآن بود
یعنی همه ی جلسات قرآن کوچه اونجا برگزار میشد و در خونه اش به روی همه باز بود
عمه طیب من عمه ی خیلی هاست...
دلم برا دیدنش پر میکشه
خیلی وقت ها هم شرمنده حضرت مادر میشم برا اینکه ،اونطور که باید از ایشون درس نگرفتم و حق همسایگی رو بجا نیاوردم
عفت صی:
من مستاجرم هر جام که میرم خیلی زود با همسایه ها دوست میشم وخدارو شکر با رفتن به مسجد همون محل کلی دوست خوب پیدا میکنم ولی در کل با همسایه طوری برخورد میکنم که اگه همسایه کم و کسری داشته باشه میاد در خونه من ومن هم با آغوش باز میپدیرم واین خودش باعث میشه به همسایم نزدیک بشم البته بیشتر وقتا که همسر خونه نبستن میان خونه من ولی خونه همسایه های دیگه نمیرن خلاصه خداروشکر تو این بابت از خودم راضیم
یاس کبود:
حالا من بدیهارو میگم😜😜
من تو ۳۲ سال کل زندگی مشترکم،
یه سال مستاجر بودم که چشمون روز بد نبینه🤲
یه نمونهش رو بگم
اون زمان مثل الان پوشک باب نبود از کهنهی مخصوص برای پوشک کردن استفاده میکردم یه روز از سر کار اومدم صابخونه جلو راهم سبز شد و گفت منبعد کهنههای بچهت رو شب رو بند بنداز خشک بشه موقع نماز صبح جمع کن این مسئله باعث شد بحث اتوکشی کهنهی بچه به کارهای روزانه من اضافه بشه
و البته ۲۰ سال هست که صاحبخونهم، با مستاجرای جور وا جور.
شاید اون یه سال مستاجری، برای این بود که با مستاجرام خوب تا کنم هر چن در ارتباط با افراد سعی میکنم نهایت تعامل و توافق رو لحاظ کنم
در حال حاضر یه مستاجر داریم که همهی اهل خونواده با کفشهاشون روی فرشهای پلهها تردد میکنن البته یکی دوبار بهش گفتم چون مستاجر دیگه تو ساختمون هست رعایت کنه حقالناسِ ولی...😞
شبها تا دیر قت بیداره و بچهش رو سر ما فوتبال بازی میکنه در حالی که اول سال بهش گفتم ما ساعت ۱۰ میخوابیم
بگذریم که کارهای دیگهایم میکنه که گفتن نداره ولی من چشمم رو بستم تا سر سال بشه و جوابش کنیم
با توجه به اینکه ما خیلی با مستاجر راه میایم
مثلا تو بحث اجاره با اینکه خونهی ما ابن یمینِ
ولی ۱۰ پیش و ۱/۳۰۰ اجاره میگیریم
در حالی که همسایه بغلی ۷۰ پیش و ۳ تومن اجاره میگیره
البته مستاجر خوبهم داشتم که بعد ۲۰ سال هنوز باهام در ارتباطه
چون جمله مادرم رو آویزهی گوش کردم
مامانم میگه باید تو مستاجر باشی و مستاجر صاحبخونه
خداوند همه رو به راه راست هدایت کنه از جمله من عاصی سراپا تقصیر
فاطمه عباسی:
امام على عليه السلام:
شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
كافى، ج 2، ص 236، ح 24
. .:
به به چ همه همسایه خوب.هرکس واحدفروشی تو ساختمونشون داره اعلام کنه بریم همسایش شیم😅یکی از یکی بهتر😇
واما همسایه ما . خداروشکر ک از لحاظ روابط اجتماعی و گرم گرفتن خداوند منو غنی کرده😅و هر چند ک حرفی برای گفتن نباشه پیدا میکنم😝
همسایه ما بااینکه یکسال هست اومده ولی اگر هردوسه روز همونبینیم من میرم در خونشون حال و احوال پرسی یا غذایی چیزی براشون میبرم.حتی اگ فرصت نکنم زنگش میزنم جویای احوالش .انصافا ک ادم های بسیار شخیص و با درک بالا و بسیار اهل مراعات هستن. من ک بارها بهش گفتم چن روز ک نمیبینمت دلم تنگ میشه واقعا مثل خواهر دلسوز.
بارها شده ک بچمو نگه داشته اگه کاربیرون داشتم انجام دادم.یا حیاط رو و حتی جلو در خونمون رو جارو و شسته میگه بچه کوچیک داری نمیرسی.سر هر فصل هرچیزی ک نرسم برام تهیه میکنه و یا درست میکنه برام میاره از سبزی قورمه گرفته تا سالاد و شوری و... 🙈 حالا بماند ک منم سعی میکنم از خجالت کارها دربیام حالا چ باکمک کردن بهش تو کارها یا خرید هدیه ،بردن غذا،شستن حیاط (وقتی ک نوبت اون هاس)ویا حتی سرزدن بهش و خیلی کارهای کوچیک دیگه. طوری شده ک قبلا خیلی دوست داشتم خونمونو عوض کنیم ولی الان بخاطر همسایمون دوست ندارم ازینجا بریم ولی خب چ کنیم مجبوریم😔 بهرحال اگر کسی واحد خوب باهمسایه خوب خاست نشونیش خونه ما و اگرهم کسی واحد خالی داشت اعلام کنه بریم همسایش😅😁
صالحی:
صبر کنین مستاجر خونه خانم یاس کبود(اسمشون رو یادم رفته)خالی بشه ،بعد شما برین اونجا،هم همسایه خوب نصیبتون میشه و هم اجاره ی عالی😅
. .:
ما برای خرید میخایم انشالله ن اجاره😅اگ ن خوب خونه ای بود🙈
صالحی:
خب خداروشکر که خونه دار میشین،ان شاءالله همه مستاجر ها خونه دار بشن
. .:
انشالله😇😇😇
L_Sh:
حضرت (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «چون میوه ای خریدی، مقداری به همسایه ات هدیه دهی و اگر نمی خواهی این کار را کنی، آن میوه را پنهانی به منزل ببر و فرزندت را همراه میوه (در حال خوردن میوه) بیرون خانه نفرست که فرزند او آزرده شود. و بوی غذایت او را آزرده نکند (از این که نمی تواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر این که مقداری برایش بفرستی.»
✅پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «حق همسایه آن است که اگر بیماری به وی روی آورد، عیادتش نمایی و اگر مرگش فرا رسید، در تشییع جنازه او شرکت کنی و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نکنی و اگر شادمانی در زندگی اش رخ داد، بر او تبریک گویی و در مصائب و ناگواری ها و در ناراحتی های او شریک باشی و بنای خویش را از کلبه وی فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنی.
✅ هر کس بمیرد، در حالى که سه همسایه داشته باشد و همگى از او راضى باشند، آمرزیده مى شود.»
سمیه رامشینی:
سلام
ما سه طبقه ایم و و سه همسایه
همسایه طبقه بالا که سن و سال شون زیاده و در حد احوال پرسی✋👋
اما همسایه طبقه اول که از اعضا همین گروه هم هستن از گلای روزگار هم هستن☺️
من و ملیحه خانم هر دومون دوتا دختر داریم که فاطمه خانم اونا سه ماه از فاطمه ما بزرگ ترن🙍♀🙍♀
بِه از شما ۴۶۵ نفر نباشن هم خانم و هم خانواده خیلی خوبی ان🌹😉
و ماهم به رسم همه همسایه ها کاسه های حلیم و آشمون در چرخشه😋
ان شاالله ماهم همسایه های خوبی براشون بوده باشیم😊
ZM:
همسایه ما که از قضا ی روزگار صاحبخانه مونم هست،گلیست از گلهای بهشت که هرچی از خوبیاش بگم کم گفتم. فقط روز و شب دعاش میکنم.خدا حفظش کنه و عاقبت بخیر باشه😌😌😌😌
مریم برزویی:
آنقدر همسایه همسایه کردید که امروز من هم بعد از یک ماه نزول در این خانه جدید رفتم سراغ همسایه ها!!
حالا چه جوری ؟!
این جوری👇
*غربت*
به زور و زحمت اینترنت را وصل کردم و توی تلوبیون پخش زنده شبکه سه را آوردم. دقایق آخر بازی بود.
چشمم را ریز کردم به گوشه ی سمت چپ صفحه گوشی تا نتیجه را ببینم.
پرتغال ۰ مراکش ۱
قند توی دلم آب شد. لبخند گنده ای نشست روی لب هایم هنوز غرق شادی بودم که توپ با نوک پای بازیکن مراکش به هوا رفت و سوت پایان بازی زده شد. دیگر خوشحالیم تکمیل تکمیل شده بود.
دوست داشتم از ماشین پیاده شوم و داد بزنم و نوای ایران ایران سر بدهم. احساس می کردم خودمان برده ایم. خودمان نود دقیقه یک تنه جلوی ستاره های دنیا سینه سپر کرده ایم و با چشم گریان راهی رخت کنشان کرده ایم.
دلم می خواست به سبک مراکشی ها یک پرچم فلسطین دستم بگیرم و سرم را از پنجره ی ماشین بیرون بیاورم و فریاد شادی بزنم، درست مثل کشورهای دیگر جهان اسلام که از برد مراکش به خیابان ها ریخته بودند.
یک لحظه از افکارم بیرون آمدم و به خیابان های اطراف نگاه کردم. همه جا سرد و یخ بود. یکهو وسط خیابان وطن، احساس غربت کردم. احساس کردم دور افتاده ام از خواهر و برادرهای دینی ام.
دلم به حال خودم و مردمم سوخت. راستی چرا احساسات امت واحده ای ما انقد کمرنگ است.
چه چیزی نمی گذارد ما بند های اخوت مان را بیشتر گره بزنیم به خواهران و برادران دینی مان در سراسر دنیا و توی شادی و غم هم بیش از پیش شریک باشیم.
چرا هیچ جا و هیچ کسی تا حالا برایمان کلاس #امت_واحده_ای نگذاشته و از حس جهان اسلامی بودن حرف نزده.
امشب میان یک عالمه شیرینی و گرما از یک برد جانانه، وسط خیابان های کشورم، شهرم، احساس غربت کردم.
@yaddasht22
اول اینو بخونید تا پیام بعدی در مورد همسایه هامون بی ربط به نظر نرسه تو ذهن😅
دلم نیامد فقط یک گوشه بنشینم و برای وحدت و غصه هایش زانوی غم بغل بگیرم.
رفتم توی آشپزخانه و دست به کار شدم.
به قاعده ی هشت کاسه آبگوشت خوری، بساط شله زرد را به پا کردم.
همان طور که دانه های برنج داشت توی قابلمه بالا و پایین می پرید، همه ی فکر و ذهنم را بسیج کردم تا چند کلمه هم در مورد وحدت روی کاغذ بنویسم و بگذارم کنار این خوراکی شیرین و ببرم برای همسایه ها.
بالاخره چند کلمه ای متولد شد روی کاغذ. پایینش هم پرچم های مراکش و فلسطین و ایران را با مداد رنگی کشیدم.
متن را هم یکبار روخوانی کردم و هربار حین خواندن احساس می کردم کلمه ها یک جور دیگه کنار هم نشسته اند. انگار دستشان را محکم به هم قلاب کرده بودند و نمی گذاشتند چیزی را کم و زیاد کنم.
شله زردها را ریختم توی کاسه ها و کاغذ را گذاشتم کنارش.
این اولین بار بود که توی آپارتمان جدید، قرار بود سراغ همسایه ها بروم آن هم دست پر!
خوشحال بودم اولین رویایی مان با اسم رمز وحدت قرار است رقم بخورد.
در اولین خانه را زدم.
لبخندم را تا توانستم به قواره صورتم پهن کردم، تا همسایه بخواهد چیزی بگوید، شروع کردم به سخنرانی.
سلام! این شله زرد واسه پیروزی مسلمونا تو جام جهانیه!
دیدین دیشب بازی رو؟!
من که کیف کردم از برد دیشب!
راستی دیدید پرچم فلسطین دست بازیکنا بود...؟!
آمد وسط حرفم و گفت:« خدا خیرتون بده. ممنون. من که اهل فوتبال نیستم ولی بچه ها و پدرشون نگاه می کنن. راستش تا حالا به این چیزا که میگید فک نکرده بودم.»
دوباره غصه ریخت توی جانم. چه قدر واژه وحدت برایش غریب بود.
خودم را جمع و جور کردم و گفتم:« تو این کاغذ در موردش نوشتم. بخونید اگر دوست داشتین بیاین بعدا در موردش با هم حرف بزنیم.
لبخندی زد و گفت:« آره حتما میام.»
دانه دانه رفتم سراغ واحدها و شله زردها را بین همسایه ها قسمت کردم.
از سر ظهر تا غروب کاسه ها یکی یکی داشت برمی گشت به خانه.
کاسه هایی پر از سوالات جور وا واجور.
با بعضی کاسه ها همان دم در محفل کردیم و بعضی کاسه ها هم سوال شان بیخ دار تر بود و کتاب لازم شدند.
توی فکرم یک گردهمایی وحدت توی خانه بگیرم و از همه همسایه ها دعوت کنم دور هم بنشینیم و جهان اسلام را برای چند دقیقه دوره کنیم.
شاید کلاس و گعده ای که دنبالش می گشتم، قرار است از همین آپارتمان کوچک خودمان شروع شود.
@yaddasht22
این هم رویایی همسایه ای امروز ما!
زهرا شایانیان:
چقدر دلم گرفت ...دغدغه این روزهامون باید وحدت باشه در حالی که هر کجا پا میذاری دشمن یک قدم قبل از تو رفته و بساط وحدت رو بهمریخته و شدن دو دسته اینوری و اونوری
فوتبال بهانه وحدتمان بود که دشمن آن را همبر نتابید
و خدا چقدر زیبا آخرش را رقم زد
کاش متن داخل برگه ها رو هم مینوشتین
مریم برزویی:
فرصت کنم تایپ می کنم و میذارم تو کانال إن شاء الله.
زهرا شایانیان:
کاش که همسایه ی ما میشدی ...
زینب فخاری:
#اضطرار
دوستان لطفا هر کی میتونه برای سلامتی پسر بچه ی هشت ساله حمد شفا و آیه ی شریف امن یجیب بخونه🤲
زهرا معراجی مقدم:
تو کوچه ی ما ارتباط با همسایه ها دو حالته
۱. کلا نیست
۲. خیلی هست😂
همسایه هایی که جوون تر و به روز ترن کمتر ارتباط دارن
همسایه های قدیمی که دیگه پیرن خیلی ارتباط دارن
تابستونا در خونه ی یکی از همسایه ها تا پاسی از شب میشینن
خیلی هم تلاش کردن من قاطی شون بشم ولی خب ناکام موند😅
من سعی کردم یکمی تعادل ایجاد کنم یکی دو باری رفتم به یکی از همسایه ها سر زدم ولی ایشون نیومد اصلا😕 دیگه ناچارا نرفتم
فعلا ارتباط با همسایه های دیوار به دیوارمون فثط دارم گاهی اشی میبرم یا روضه داشته باشم دعوت میکنم
اونم همین طور
ولی در کل همسایه های خوبی داریم هوای خونه های همدیگه رو داریم
یه وقت دری باز بمونه بویی بیاد غریبه ای بیاد به هم خبر میدیم
در حقوق همسایه هم سعی میکنم شبا دیر وقت اگر مهمون داریم تاکید کنم بر سکوت که همسایه ها اذیت نشن مخصوصا تابستونا و...
زهرا شایانیان:
خانم صالحی فامیل همسرتون چیه؟
یاس کبود:
رنجبر هستم
در خدمتم قدمتون روی چشم😍
زهرا شایانیان:
ما هم ساکن مسکن مهر هستیم
دوستان اگه همسایه ایم خبر بدین بریم برا بردن اش نذری
یاس کبود:
انشاءالله همهی مستاجرها بزودی خانه بخرند🤲
قریب باتفاق مستاجرهای ما الحمدلله خونه خریدند و رفتند😍
مگر اونایی که خودشون تلاشی نکردند😞
کاهانی:
سلام بر همگی
شبتون خوش
محیط کوچیک بهترین جاست برای ارتباط گیری با همسایگان
تو شهر کوچیک ما نه تنها با همسایگان کوچه خودمون که دوتا کوچه بالاتر هم ارتباط گرم و صمیمی هست شکر خدا
جلسه قرآن
سبزی پاک کردن دورهمی
باهمدیگه ترشی درست کردن و
خلاصه یاری رسوندن تو همه کارا
و
از همه مهمتر اینکه هرموقع هرچی کم میاری سیب زمینی پیاز تخم مرغ و اینا میگیری عالیه😉😉😉😉😉😉😉😉
پس بر شما باد که کوچ کنید از شهرهای بزرگ به روستاها و شهرهای کوچیک دور و برتون
بعد خواهید دید که چقدررررر بهتون خوش میگذره😄😄😄😄😄😄
صالحی:
فامیلی شون بهمن بود ولی مدتی هست که عوض کردن گذاشتن نیک سخن
من که اگر سبزوار بودم حتما میومدم مستاجر شما میشدم🥰🥰
محیط کوچکتر قطعا مردم خودمونی تر هستن،شما کدوم شهر هستین؟
مبارکه کیخسروی:
آش نذری تاحالا نپختم 😅 میترسم خراب شه کلا نذری تاحالا درست نکردم برا تعداد ، میترسم بد شه😥
فکر خوبیه،،، حالا در بزنم فرار کنم؟ 😅😂
آفرین چی بگم؟؟؟😁
اگه یه کاسه بسه درست کنم اگه خوب شد ببرم😁
عجب چیزیه این آش😃
حلوا درست کردم تاحالا😃 خوبه امتحان میکنم👍❤️
یاس کبود:
انشاءالله هر جای این سرزمین دوستداشتنی هستی صاحبخونهی خوبی نصیبت بشه عزیز😍
کاهانی:
صفی آباد اسفراین
صولتی(واحدی):
سلام خانمی
با تعریف هاتون همه رو به هوس انداختین تا سال دیگه بیان ومستاجر شما بشن.
اتفاقا منم میخواستم بیام تو پی وی وآدرس دقیق وشماره بگیرم واسه آینده.
چون کم کم صاحب خونه خوب و هم فکر گیرت میاد.
انشاله سال دیگه مستاجر خوب نیبتون بشه😊😊
پریسا مزینانی:
وقتی میگید همسایه میرم تو دهه اول زندگیم تو کوچمون تو روستای راهچمن.
از بچگی عاشق کیچه باشی بودم😍😄الانم هستم.واس همین ی مدت می فتم مسکن مهر خونه دوستم عصرا میشستم دم در😄😬
قبل بچه دار شدن مشهد بودیم و همسایه رو ب رومون سه تا بچه داشت و پایینی هم مسن تر بود و بچه هاش بزرگتر .ارتباطم از شب یلدا شروع شد بعد از یک ماه ک برای هرکدومشون ی دیس کدو چغندر بردم.خدا خیرشون بده ادمای خوبی بودن.
و اما واحد رو ب رومون کلا صدای دوتا پسر فضولش خونه مابود بعلاوه جیغای بنفش مامانش.و من همیشه صبوری کردم و نرفتم بگم چرا چون میگفتم ما ک جوونیم اذیتم نمیشیم بزار ازاد باشن ک نخاد مامانه بخاطر ما هی بچه هاشو دعوا کنه.
و تمام مدت همسایگیمون چون من تازه عروس بودم هرکسی میومد لطف میکرد و شیرینی میاورد و از اونجایی ک منو همسر شیرینی نمیخوردیم کلا کمپلت جعبه شیرینی هرچی بود میرف واحد رو ب رو😄😄😄
اومدم سبزوار شهرک توحید با اینکه همه دوروبرم ویلاییه ولی نتونستم ارتباط بگیرم تا اینکه امسال تابستون رفتم بیرون و ب بچه هاشون پیشنهاد کتاب دادم و اوناهم از همون موقع میان وقت بوقت کتاب میگیرن
Anis Far:
احسنت بر شما😊🌷🌷
یاس کبود:
خواهش میکنم
نظر لطف شماست😋
در خدمتم
خونهی خودتونه قابل شمارو نداره😍
صادق:
👍👍👍👍حرفتون کاملا درسته به قول مادرم ادم توغربت دستش به خانوادش نمیرسه (منظور دوری از خانواده)اما به همسایه چرا وهمسایه ی خوب میشه مثل خانواده ،من هم چندین سال درشهرهای مختلف بودم وخداروشکر همسایه های خوب که مثل خواهر بودیم زیاد داشتم وهنوز هم باهم از طریق تماس باهم درارتباطم وچون خودم اهل رفت وامد بودم نمیدونم اگه این دوستای خوب رونداشتم چجوری غربت روتحمل میکردم،،خداروشکر که همسایه های خوب زیادی داشتم
اماهمسایه ی های اعصاب خورد کن هم داشتم 😭😭اما سعی میکردم رفت وامد نداشته باشم چون ذهنم ازرده میشد
وحالا سبزوار چند سال هستش که اومدم خداروشکر همسایه ی بغلیم خدا خیرش بده عالللللللی هستش ☺️☺️☺️❤️❤️❤️ بنده ی خدا هر کاری که دارم اگه از دستش بربیاد انجام میده وفقط خونه ی این همسایه ی خوبم میرم همسایه های دیگه هم بیشتریشون خداروشکر خوبن اما وای از یکی از همسایه هام یعنی ادم میترسه از خونه بیاد بیرون سریع میاد بیرون ببینه چه خبره البته الان سرده دیگه استعفا داده کمتر میاد😉😉 ولی کلا دوست داره دخالت کنه توهمه کاری ودیگه بخوام توضیح بدم وقتتون گرفته میشه برای همین خیلی سرد برخورد میکنم که اجازه ی دخالت به خودش رو نده ولی درکل تعداد همسایه های خوبم درهر جا که بودم تعدادشون خدارو شکر بیشتر بوده وانشا الله شما هم دوستهای خوب وعالی پیدا کنید🤲🤲🤲😊😊🌹🌹
زهره فسنقری:
وای پریسا الان شیرین هاتون رو چیکار می کنید ؟؟؟!!!😱😱
بیام همسایه روبرو تون بشم😂😂
مدیونید اگه فکر کنید از کل مطلبش فقط اینجاش برام مهم بود
zohre:
اگر مستاجر خوب خواستین بااین اجاره ماهستیم😁😁😁
فریبا آزادی خواه:
کجای شهرکید عزیزم منم شهرکم بلوک یک
یا حضرت زهرا(س):
منم خداروشکر همسایه خوب دارم. خواهرشوهرجان.
✅سعی کردم چون فامیل نزدیک هستیم، حد اعتدال رو تو روابطم رعایت کنم، نه اونقد اونجا شکلنگ و تخته بندازم که خسته بکنم، نه خیلی غریبانه رفتار کنم.
✅سعی میکنم با اینکه آشنا هستیم ولی بازم مثل غریبه ها سروصدا نکنیم و رعایت حالشونو بکنیم.
✅با همسایه کناریمونم ارتباط داریم، اونطرفمونم خالیه هنوز، ولی همسایه های دورتر نه متاسفانه، الان زندگیا یکم سخت شده و خیلیا تمایل به ارتباط گرفتن ندارن برای همین آدم یکم میترسه باب آشنایی رو باز کنه.
✅منکه چون همسایم خواهرشوهرمه خوب تجارب خوبم به لطف خدا بیشتره، مثلا بیشتر از حد معمولی رعایت حال همدیگه رو میکنیم و هوای همدیگه رو داریم، ولی خوب یه بدی هم داره که اگه موردی باشه رومون نمیشه به هم تذکر بدیم، البته که خوبیاش از بدیاش خیلی خیلی بیشتره، ایشون یه کارگاه کوچیک هم دارن و کیک پزی میکنن و کشاورزی هم میکنن و محصولات کشاورزی هم دارن، برای همین همیشه مورد لطفشون هستیم😋
طاهره:
این که عالیه
شما هم بذاريد با خیال راحت بچها بازی کنن
از این صاحبخونه ها کم پیدا میشن قدر بدونید
زهرا طاهری:
باسلام به همه شبتون بخیر
حقیقت من باهمسایه هارفت وآمدندارم فقط درحدی که توکوچه یاخیابون یاصف نانوایی ببینم احوالپرسی داشته باشم
ازحقوق همسایه کامل آگاهی دارم وسعی میکنم تاجایی که درتوانم هست رعایت کنم
شکرخداروابطم باهمسایه خوبه وجایی که میبینمشون باسلام واحوال پرسی سرصحبت روباهاشون بازمیکنم
من چون بچه هام سروصدازیاد دارن وهمسایه های گلی دارم وبه شکایت وگله درخونمون نمیان منم اگه ناراحتی داشته باشم تحمل میکنم دقیقا مثل همسایه ها
تجربه مثبت من دوسال قبل یک همسایه داشتیم که معتادبودودائم یک جایی ازخونشوخراب میکردوخودش شروع میکردبه ساخت توکوچه همیشه گل بود یاکلی حیوان مثل🐶🐥🐔🐐اینهاروتوحیاط خونش نگهداری وخریدوفروش داشت ومن فقط تودلم ناراحت واذیت بودم ولی ناراحتیموبه روی خودم نمی آوردم وچهارسال تواون خونه مستاجربودم وتحمل کردم
امیدوارم که حرف ها وتجربه هام به درد دوستان بخوره
یاس کبود:
فعلا که خونه خالی نیس
خالی شد به روی چشم
قابل شمارو نداره❤️
لبیک به قاسم میدان ها( رضوان الله)❤💚:
من هم مستاجرم😉😍
من 😍😉
پلاک خاکی:
ما هم حوالی شهرک جهاد هستیم اگر عزیزی این محل زندگی می کنه بگه.💚❤️❤️🙏
صالحی:
ما اصلا تاحالا صاحب خونه نداشتیم،تو دامغان که بودیم امام جمعه دوتا خونه برا طلبه ها خریده بود هر دوسال یکبار قرعه کشی میکردن بین طلبه ها که خداروشکر اولین بارش به اسم ما دراومد که تازه عروسی کرده بودیم ،بعد هم که رفتیم روستا،خونه روحانی تو هر روستایی داره دیگه
ولی شما بگین ان شاءالله تو هرجای این سرزمین دوست داشتنی هستین یه خونه خوب بخرین که همسایه های خوبی داشته باشه،اینجوری خوشحال تر میشم😁😁
پریسا مزینانی:
😂😂😂الان دیگ نوخنمان نیستیم ک.نمیارن
منم بلوک یک.نبش ایثار۱۹
موحد:
سلام به همگی سمیه جون لطف داره نسبت به ما 😘😘من فقط دعامیکنم همتون همسایه خیلی گلی همچون سمیه خانم رامشینی نصیبتون بشه🙏 هنوزمزه اون حلیمی که چندروزبعداززایمان برام آوردبیخ دندونمه😋
#گفتگوی_مادرانه
#فاطمیه
زمان : یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱
موضوع : خصوصیات یک سوگواری مطلوب
✅ فلسفه و هدف عزاداری و روضه های ایام فاطمیه رو چی میدونید؟ چقدر از این اهداف تا کنون در این مراسمات محقق شده؟
✅ نقاط ضعف و قوت این روضه ها رو در چی می بینید؟
✅ عزاداری مطلوب چه ویژگی هایی باید داشته باشه و مخاطب رو به کجا باید برسونه؟
✅ توشه ای که تا حالا از این سوگواری ها گرفتین، چقدر تو زندگی دستتون رو گرفته؟
دوستان عزیز، چنانچه برای بحث گروهی پیشنهاد ِموضوع دارین با آیدی زیر در میون بگذارین.👇
https://eitaa.com/Horeza909498
ضمنا مطالب گفتگوی مادرانه در این کانال آرشیو میشوند:
آرشیو گفتگوهای مادرانه
https://eitaa.com/goftogu
زهرا معراجی مقدم:
سلام
به نظرم عذاداری هامون صرفا نباید دعا و نوحه و گریه باشه
همه ی اینا خوبن ولی باید یک اورده ای از جنس اگاهی و معرفت هم برامون داشته باشه
اینکه مادرمون برای چی ایستاد و برای چی شهید شد
هدفش چی بود ؟....
یکی از مهم ترین اورده های روضه های فاطمیه برای من صحیفه ی فاطمیه بوده و هست
پریسا مزینانی:
هدف عزاداری علاوه بر گریستن بر مصیبت های وارده بر اهل بیت باید شناخت سیره انها هم باشد.
اینکه عده ای فقط بانو را در خانه میبینن یا تمام جهاد بانو را در فدک خلاصه میکنن ظلم بزرگی ب خود کرده اند در مسیر شناخت.
از بچگی میرفتم روضه زنانه چ روستا چ شهر روی سخنرانی هیچ مانوری داده نمیشد.همه خلاصه مداحی و سینه زنی بود یجورایی اهداف محقق نمیشد.
نقطه قوتش اینکه خب حضور تو تو روضه ها خودش برکته چون مطابق فطرته و چقد خوبه بچه هامون تو این روضه ها بزرگ بشن حتی بدون اون محتوای مدنظر
نقطه ضعفش هم خب نداشتن برنامه های همه جانبه در روضه های سنتی،ک روضه های مقاومت مادرانه خیلی سعی داره این خلل رو برطرف کنه.
عزاداری مطلوب بنظرم ی عزاداری با شناخت از مسیر و زندگی و شخصیت های ایشان است.و خود مراسم عزاداری بتونه هر رنج سنی رو خودش پوشش بده.
اینکه مارو بکجا برسونه خب باید مارو وارد میدان عمل کنه ب نظرم یعنی اینکه هی بگیم حضرت فاطمه ولایت مدار بود ولی خب خودمون حواسمون ب ولایت نباشه.
برای من توشش حرکت کردن بوده.
#گفتگوی_مادرانه
#مادری
موضوع: تعریف خانه داری به بهانه روز مادر🌹
زمان: یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱
"رهبرانقلاب:
(خانهداری به معنای خانهنشینی نیست)
🔹اصلیترین نقش یک زن، از نظر اسلام همین نقش خانهداری است منتها مهم این است که خانهداری به معنای خانهنشینی نیست. بعضی اینها را باهم اشتباه میکنند وقتی میگوییم خانهداری، خیال میکنند میگوییم در خانه بنشینید هیچ کار نکنید، هیچ وظیفهای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعالیتهای سیاسی نکنید، معنای خانهداری این نیست.
🔹خانهداری یعنی خانه را داشته باشید در کنار داشتن خانه هر کار دیگری که از عهدهی شما برمیآید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانهداری است."
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
✔️نظرتون درباره این پیام چیه؟
✔️چطور میتونیم به این مدل خانهداری برسیم؟
✔️چه تجربیات و راهکارهایی دارین؟
دوستان عزیز، چنانچه برای بحث گروهی پیشنهاد ِموضوع دارین با آیدی زیر در میون بگذارین.👇
https://eitaa.com/Horeza909498