eitaa logo
#منتظران گل نرگس(۷)
176 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.7هزار ویدیو
289 فایل
آگاهی به روز ودرست
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ حال مصطفی را به هم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد _نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟چرا بیشتر تن شون رو میلرزونی؟😡🗣 ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش📲 با کسی تماس بگیرد.. و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید _فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۴٨ تا زائر ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟😡😡 هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره! ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد.. و بی توجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند _بچه ها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن. مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود...😥❤️ که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت... و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت _بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.🏫 و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد _اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم! انگار مچ دستان مردانه اش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد.. و تنها یک جمله گفت _من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم. روحانی دفتر محو مصطفی مانده..😧و دل من و مادرش از نفس افتاد... که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد 👤_در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه! و ابوالفضل موافق رفتن بود.. که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد _شما کلتت رو بده من پوشش میدم!😡🗣 تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجره ها و دیوار ساختمان میخورد... و این رگبار.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد.. 😰😰😱😱 که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد... مصطفی با گامهای بلندش تا پشت در رفت.. و طنین طپش قلب عاشقم را میشنید..😰💓که به سمتم چرخید،.. آسمان چشمان روشنش از عشق❤️😍 ستاره باران شده بود و با همان ستاره ها به رویم چشمک میزد. تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد...👀💞 و ندید نفسم برایش به شماره افتاده...😱❤️😰که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد... یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود.. که به سمت نفر بعدی رفت و او بی آنکه تقاضا کند، کلتش را تحویل داد... دلم را مصطفی با خودش برده.. و دیگر با دلی که برایم نمانده بود برای ابوالفضل بال بال میزدم😰😱 که او هم از دست چشمانم رفت... پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم😣 و نمیخواستم مقابل این همه گریه کنم..😖🤐که اشک هایم همه خون میشد و در گلو میریخت،.. چند دقیقه بیشتر از محرم شدنمان نگذشته و رفته بود... کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی میکرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند...😱😰😰😰😱😱 ندیده تصور میکردم.. مصطفی از ساختمان خارج شده و نمیدانستم چند نفر او را هدف گرفته اند که کاسه صبرم شکست.. و همه خون دلم از چشمم فواره زد...😣😱😰😭😰😱😭 مادرش😥😊 سرم را در آغوشش🤗 گرفته.. و حساب گلوله ها از دستم رفته بود.. که میان گریه به حضرت زینب(س) التماس میکردم🤲🤲🤲😭😭😭 برادر و همسرم را به من برگرداند...😭💚😰❤️😱😭 صدای بعضی گلوله ها تک تک شنیده میشد.. که یکی از کارمندان دفتر از گوشه پنجره سرک کشید و از هنرنمایی ابوالفضل با دو اسلحه به وجد آمد _ماشاالله! کورشون کرده!😍💪 با گریه... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ با گریه نگاهش میکردم بلکه خبری از مصطفی بگوید.. و ظاهراً مصطفی در میدان دیدش نبود که به سرعت زیر پنجره نشست و وحشت زده زمزمه کرد _خونه نیس، لونه زنبوره!😥 خط گلوله ها دوباره دیوار و پنجره ساختمان را هدف گرفته.. و حس میکردم کار مصطفی را ساخته اند..😢😨 که باز به جان دفتر رهبری افتاده اند و هنوز جانم به گلو نرسیده، مصطفی از در وارد شد...😥😍 هوا گرم نبود و از گرمای جنگ،... از میان مو تا روی پیشانی اش عرق میرفت، گوشه ای از پیراهن سفیدش از کمربند بیرون آمده و سراسیمه نفس نفس میزد... یک دستش آرپیجی بود و یک سمت لباسش همه غرق خاک که خمیده به سمت پنجره رفت... باورم نمیشد دوباره قامت بلندش را میبینم،..اشکم از هیجان در چشمانم بند آمده😢❤️ و او بی توجه به حیرت ما،.. با چند مترفاصله از پنجره روی زمین زانو زد... آرپیجی روی شانه اش بود، با دقت هدف گیری میکرد🎯 و فعلاً نمیخواست ماشه را بکشد.. که رو به پنجره صدا بلند کرد _برید بیرون!🗣🗣 من و مادرش به زمین چسبیده.. و اعضای دفتر مردد بودند که عصبی فریاد کشید _برید پایین، ابوالفضل پوشش میده از ساختمون خارج شید!😠🗣 دلم نمیآمد در هدف تیر تکفیری ها تنهایش بگذارم و باید میرفتیم که قلبم کنارش جا ماند..😥❤️ و از دفتر خارج شدیم... در تاریکی راهرو یک چشمم به پله بود تا زمین نخورم و یک چشمم به پشت سر که غرّش وحشتناکی قلبم را به قفسه سینه کوبید..😰😣 و بلافاصله فریاد ابوالفضل از پایین راه پله بلند شد _سریعتر بیاید!😠🗣 شیب پله ها به پایم میپچید،.. باید پا به پای زانوان ناتوان مادر مصطفی پایین میرفتم.. و مردها... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بالاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم... ظاهراً هدف گیری مصطفی کار خودش را کرده بود.. ✌️🎯 که صدای تیراندازی تمام شد،.. ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند.. و با همین وحشت از در خارج شدیم.😨😰چند نفر از رزمندگان مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند.. تا بالاخره به خانه رسیدیم... و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت. یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم💞 چیده بودم، گریه میکردم..😥😭 و مادرش با آیه آیه قرآن دلداری ام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند... مثل رؤیا بود که از این معرکه و ولی برگشتند..😢❤️❤️ و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لب هایم نمیآمد.. و اشک چشمم تمام نمیشد...💞❤️😭 🕊ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست،.. 🌸اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد،.. در را پشت سرش بست.. و بی هیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست. برای اولین بار هر دو دستم را گرفت.. و انگار عطش عشقش فروکش نمیکرد.. که با نرمی نگاهش چشمانم را نوازش میکرد.. 😊❤️و باز حریف ترس ریخته در جانم نمیشد.. که سرش را کج کرد و آهسته پرسید _چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟🙁😍 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود.. 😥😭که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید.. و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید _هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!😍 لحنش شبیه... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکس واریز می کنه در صورت امکان اسکرینش را برابنده ارسال کنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در اين شب 💫براتون دعا می ڪنم 🌸شبی سراسر آرامش داشته باشید 🌸و هرآنچه از خوبی هایی 💫ڪه آرزو دارید را 🌸خدا برای فردای شما 💫 آماده  کنه 🌸لحظه هاتون آرام 💫شبتون خوش و در پناه خدا
🌹توصیه شهید🌹 مادرش گفت: پسرش در مدت عمرش چهارڪار را هرگز ترڪ نڪرد 1. نماز شب 2. غسل روز جمعہ 3. زیارت عاشوراے هر صبح 4. ذڪر 100 صلوات در هر روز و 100 بار لعن بنے امیہ شهید_سید_احمد_پلارڪ شبتون پر از نگاه مهربون خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 ﷽ 🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🍃🌹🍃 السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍃🌹🍃
🍃🌹🍃 🌸راهکارهای زندگی موفق جزء بیست و چهارم 🌱۱. سوره ی زمر ، آیه ۵۳ بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید. 🌱 ۲. سوره ی زمر ، آیه ۶۱ تقوا داشته باشید تا از عذاب الهی به دور باشید و غمگین نباشید. 🌱۳. سوره ی زمر ، آیه ۷۴ وعده های خدا راست است. 🌱۴. سوره ی غافر ، آیه ۵ به وسیله ی باطل جدال نکنید تا حقیقت پایمال نشود. 🌱 ۵. سوره ی غافر ، آیه ۱۶ هیچ چیز بر خدا پوشیده نمی ماند. 🌱 ۶. سوره ی غافر ، آیه ۴۰ نتیجه ی بدی، کیفر و نتیجه ی خوبی پاداش است. 🌱 ۷. سوره ی غافر ، آیه ۴۴ کارها و امور خود را به خدا بسپارید. 🌱 ۸. سوره ی فصلت، آیه ۴۶ هر کس خوبی کند، به سود اوست و هر کس بدی کند ، به زیان خود اوست. 🌱 ۹. سوره ی فصلت، آیه ۳۴ بدی را دفع کن تا دوستی ها یکدل شود. 🌱 ۱۰. سوره ی فصلت، آیه ۴ قرآن بشارتگر و هشدار دهنده است ولی اکثر مردم از آن رویگردان هستند. 🌱 ۱۱. سوره ی غافر، آیه ۵۵ برای گناهت آمرزش بخواه و صبح و شب ستایشگر خدا باش. 🌱 ۱۲. سوره ی غافر، آیه ۴۰ دو شرط برای ورود به بهشت است؛ ۱. ایمان ۲. عمل صالح. 🌹🇮🇷https://eitaa.com/gol_nargas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه 🌹🥀🕊🌹🇮🇷 🔶️به یاد قبر و قیامت باشید.. 🌹شهیدحسن ساده ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: امسال یک خروش بین‌المللی علیه رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود 🍃🌹🍃 🌹🇮🇷https://eitaa.com/gol_nargas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 بین حملۀ تروریستی امشب جیش‌الظلم و حملۀ رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران چه رابطه‌ای وجود دارد؟ 🍃🌹🍃 🌹🇮🇷🌹https://eitaa.com/gol_nargas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 فیلم دستیابی تروریست‌ها به مهمات در راسک هم دروغ است 🍃🌹🍃 ✅ شکست در میدان و دستاوردهای دروغین در فضای مجازی 🔸تروریست‌ها که اصلاً موفق به نفوذ به سپاه راسک نشدند، اکنون با استفاده از دروغ و فیلم‌های ساختگی برای خود دستاورد می‌سازند. 🌹🇮🇷🌹https://eitaa.com/gol_nargas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 افزایش تلفات تروریست‌ها به ۸ نفر 🍃🌹🍃 🔻معاون امنیتی وزیر کشور: 🔹همه تروریست ها در محاصره اند. تا ساعات آینده همه تروریست‌ها کشته یا دستگیر خواهند شد. 🔸نیروهای پشتیبان تروریست‌ها در محاصره‌اند یا فرار کرده‌اند. تعداد تروریست‌های کشته شده ۸ تن است و حداقل ۶ تن دیگر کشته یا دستگیر خواهند شد. 🔺تعداد شهدای مدافع امنیت ۳ شهید است. 🌹🇮🇷🌹https://eitaa.com/gol_nargas
🔺🔻🔺 🔰آخرین اخبار معاون امنیتی وزارت کشور از اقدامات تروریست‌ها معاون امنیتی وزیر کشور: 🔹عملیات همزمان تروریست‌ها در چابهار و راسک با مقابله نیروهای امنیتی و انتظامی با شکست مواجه شده است. 🔹در راسک تروریست‌ها به طور صددرصد به شکست کامل رسیدند و در محاصره نیروهای امنیتی هستند. 🔹در چابهار عناصر تروریستی که قصد ورود به دریابانی را داشتند هر سه تروریست کشته شدند و عملیات تقریبا در حوزه دریابانی خاتمه یافته است. 🔹تروریست‌هایی هم که به مقر سپاه در چابهار حمله کردند با شکست مواجه شدند و به ساختمان مجاور پناهنده شدند و چهار تروریست در محاصره قرار دارند. 🔹تاکنون سه نفر از مدافعان امنیت به شهادت رسیدند و با توجه به اینکه تعدادی هم مجروح شدند احتمال افزایش آمار وجود دارد. 🔹تروریست‌ها یا کشته شده و یا در محاصره نیروهای امنیتی هستند. 🔹تروریست‌ها یک نفر از شهروندان چابهار را به گروگان گرفته‌اند که عملیات نیروهای امنیتی برای حفظ جان این گروگان با احتیاط کامل انجام می شود 🌹🇮🇷🌹https://eitaa.com/gol_nargas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیمه تکمیلی رایگان در موارد زیر 👈 بیمه فرزند سوم و بالاتر در طرح ۳ سرمد رایگان هست.(درصورتی ک سرپرست و دو فرزند اول بیمه طرح ۳ سرمد انتخاب کنند می تواند فرزند های بعدی رایگان بیمه نمایند.) 👈 اعضایی که در سال ۱۴۰۳ ازدواج کرده باشند بیمه تکمیلی عضو و همسر ایشان، در طرح ۳ سرمد رایگان است. 🔦 تلفن پاسخگویی به سوالات ☎️ ۰۲۱-۴۱۰۱۳ 🔸صندوق ذخیره بسیجیان استان اصفهان Eitaa.com/szbasijian_esfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️رهاییِ گروگان‌ها از دست تروریست‌ها با ورود یگان‌ ویژه 🔹سخنگوی فراجا: در پیِ حملۀ تروریست‌ها در چابهار ۳ نفر از تروریست‌ها به درک و تعدادی نيز زخمی و تعدادی حین فرار وارد یک مجتمع مسکونی شدند و چند نفر از اعضای خانواده‌های ساکن را به گروگان گرفتند. 🔹دقایقی پیش با ورود یگان‌های ویژۀ فراجا گروگان‌ها از دست تروریست‌ها آزاد شدند. 🔹در نتيجۀ تبادل آتش مدافعان امنيت با تروريست‌ها، يک نفر از مدافعان امنيت زخمی و ۲ نفر از جمله جانشين کلانتری ۱۱ چابهار به شهادت رسیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا