eitaa logo
گلاب
54 دنبال‌کننده
33 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین جهت ارسال اشعار پیشنهادی یا سروده های شما! @ali_ahmadi_mehr
مشاهده در ایتا
دانلود
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
بر سرِ تربتِ من با مِی و مُطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کُنان برخیزم
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
عجب از کشته نباشد به در خیمه‌ی دوست عجب از زنده که چون جان به درآورد سلیم
بکش چنان‌که توانی، ‌که بی‌‌مشاهده‌ات فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است
هر کسی را نتوان گفت که صاحب‌نظر است عشق‌بازی دگر و نفس‌پرستی دگرست
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست هم‌چنانش در میان جان شیرین منزل‌ست
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من به جز مبارزه با آفریدگارم نیست
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی بوی یک تک‌بیت ناگه مست و مدهوشت کند
باران گریه آمد و دل زنده شد حسین آباد می کند غم تو شوره‌زار را
 رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزه‌ی چای هیأتش این است
بر داغدیده، شاخه گُل هدیه می‌برند من جای گل، سر تو به دامان گرفتم (سلام الله علیها)
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
وقتی که چای روضه مرا مست میکند کفران نعمت است به پیمانه لب زنم
مادرم داد به من درس محبت اما من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین
اَلا یا قَوم اِن لَم تَرحمونی فارحَموا هذا برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی
تکلیف نشد روزه به « طفل » و به « مسافر » ای « طفل مسافر » تو چرا آب نخوردی...؟!
می خواستم عالم پر از نام علی باشد حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد آتش زدند لانهٔ مرغِ پریده را
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است 
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک…
هزار صبح توانستی و نخواستی اما رسیدنی‌ست شبی که بخواهی و نتوانی
بیش از آن شوق که من با لب ساغر دارم لب ساقی به دعاگویی من مشتاق است