eitaa logo
گُلابَتون
3.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
955 ویدیو
37 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom94
مشاهده در ایتا
دانلود
همه خوابند و ظرفها بیدار تا که دستی به رویشـان بِکِشم خانه،بی‌نظم و فرشها ،دَرهَم! شانه ای کو به مویِشان بِکشم؟ بچه‌ها، خواب!...کار،بیدار است! کار، با من همیشه همراه است! مثلِ اشعارِ سَـرزده - یکسَـــر - پیش می‌آید و بزَنگـــاه است! کارِ خانه، تمـــام شد امشب! هدیه شد اَجرِ آن ،به مادرمان! که همین (ظرف شستنِ‌ساده)، شُسـته گَردِ گناه را از جــــان دفتـ‍ـــرِ کارهای امشب هم، مُهرِ تشویقِ آفریــن دارد! بندگی، مادری و همسـریَم شـعرِ نابی در آستیــن دارد خواب، آمد! خیالها بروند! تا دل از دغدغه رها باشد! نیمه-شب،میپَرَم!...سَرَک بکشم که پتو روی بچه ها باشـد! تجربه گفته خواب هم باشم، فکر از سَـر نمی‌رود بیرون! مثلاً داغِ غـــزه و لبــــنان! مثلاً محوِ کامـــلِ صهیون! صبـح و شب ،مادرانه مشغولم! خانه ام نذرِ عتــرت و قــــرآن! که مگر باشم آخـرِ سَـــــر از مادرانِ حماسه سازِ جــــهان مادرانِ اثر گذار و بصیــر! بابصیرت، شجاع و احساسی! راهشان :محوِ کامل صهــیون! نامشان: چون شهیده کرباسی ✍🏻دکتر عارفه دهقانی شهیده معصومه کرباسی اولین شهیده ی ایرانی راه قدس! مادر پنج فرزند‌...💔🥀 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
همه خوابند و ظرفها بیدار تا که دستی به رویشـان بِکِشم خانه،بی‌نظم و فرشها ،دَرهَم! شانه ای کو به موی
لبخندها، حرف می‌زنند به آدم‌های توی این عکس نگاه کنید. انگار که مجلس عروسی و ولیمه و جشنی گرفته باشند و حالا خانواده و فامیل بخواهند بیرون سالن عکس یادگاری بگیرند. نشاط چهره‌ها و لبخند لب‌ها را می‌بینید؟ عکس را حجت‌الاسلام باقرزاده منتشر کرده است. آن زن و مرد سن و سال‌دار پدر و مادر دکتر رضا عواضه و آن خانم جوان، خواهر ایشان هستند. و بچه‌ها؟ بله هر پنج‌تایشان فرزندان دکتر عواضه و همسرش مهندس معصومه کرباسی هستند. مهدی، مهتدی، محمد، زهرا و فاطمه. به‌نظر می‌رسد پدر و مادرشان در یک کنفرانس جهانی ارائه دارند که بچه‌ها این‌طور پرغرور به همه‌ ما آدم‌های پشت دوربین لبخند می‌زنند. تصور بی‌راهی هم نیست چرا که پشت سرشان روضه‌الحوراء بیروت است، محل پرواز آن‌هایی که خون‌شان قراءترین صدا برای اثبات صحت راهشان است. بچه‌های توی این عکس چنددقیقه بیشتر نمی‌گذرد که پدر و مادر جوانشان را راهی بهشت کرده‌ و مدال "فرزند شهید" روی سینه‌شان می‌درخشد. این است تفاوت شهادت با مردن. ادامه دارد... 1️⃣/2️⃣ 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
لبخندها، حرف می‌زنند به آدم‌های توی این عکس نگاه کنید. انگار که مجلس عروسی و ولیمه و جشنی گرفته باش
ادامه... اگر تا دیروز تنها فرزندانِ دکتررضا بودند، از امروز فرزندان شهدایی هستند که اسرائیل برای ترور کردنشان، پهپاد فرستاد و سه موشک شلیک کرد تا مطمئن شود آن‌ها را از بین برده، ولی مگر شهید می‌میرد؟ خونِ شهید مثل آب باران است که زمین لم‌یزرع را هم به روییدن وا می‌دارد، چه رسد به دل‌هایی که بذر نفرت از اسرائیل و آمریکا از کودکی درونشان کاشه شده است. حالا دوباره به چهره‌های توی عکس نگاه کنید، آرامش و رضایت سرریز می‌شود چرا که "اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه" سوره بقره - آیه ۱۵۷ ✍ فاطمه‌ سادات مظلومی پایان. 2️⃣/2️⃣ 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
32.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم عروسی بانو شهیده معصومه کرباسی و شهید عواضه این زوج، شهید زندگی کرده‌اند که شهادت نصیبشان شده‌ است.✨ 💫 کجا سِیر می‌کردی؟ گمانم چهل و یکی دو سال! تقریبا نصف عمر اغلب آدم‌ها. برای مادر پنج فرزند بودن، سن کمی‌ست. برای اولین زن شهید قدس بودن هم! راستش با خودم فکر می‌کنم به افکارت. به سبک زندگی کردنت. به آن چیزی که شب‌ها قبل از خواب، مرور می‌کردی و صبح‌ها به امید آن از خواب بیدار می‌شدی. نمی‌دانم آنچه تو را این همه بزرگ کرده بود، دقیقا چیست. اما می‌دانم ته قلبم، به دنبال شبیه تو بودنم! من اگر چه با تو، حتی با کوچک‌ترین فرزند تو، زمین تا آسمانِ خدا فاصله دارم اما باور کن معصومه! امیدی در انتهای وجودم، مرا به تو می‌رساند. فقط بگو تا رسیدن به جایگاه تو، دقیقا باید چه کنم؟ راستش را بگو معصومه، در کجا سِیر می‌کردی که اینقدر زود به مقصد رسیدی؟ بانویی ایرانی🇮🇷، در خاک لبنان🇱🇧، شهید آزادی قدس🇵🇸 می‌شود.✌🏻 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
مراسم عروسی بانو شهیده معصومه کرباسی و شهید عواضه این زوج، شهید زندگی کرده‌اند که شهادت نصیبشان شده‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ | ماجرای نامه‌ای که دختر خردسال شهید معصومه کرباسی در دیدار اخیر به رهبر انقلاب داد ✍ بخشی از روایت دیدار: 📝 نوبت نامه‌ی زهرا -دختر شهید- شده. آقا نامه را می‌گیرند و بلند می‌خوانند. زهرا خطّ عربی‌فارسیِ مخصوصِ خودش را نوشته و من که می‌خواستم نامه را بخوانم، بعضی جاهایش برایم خوانا نبود؛ ولی آقا کاملاً روان و راحت می‌خوانند. زهرا خواسته‌های همه را در نامه‌اش آورده: «انگشتر هم می‌خواهید؛ آره؟ یک قرآن کریم هم می‌خواهند، یک جانماز هم می‌خواهند.» «در جانماز، مُهر و تسبیح باشد.» «چَشم! یک دفتر و قلم و چادر هم می‌خواهند.» 📝 «برای خاله‌ی زهرا و بچّه‌هایش، ریّان و ریحانه، می‌خواهم دعا کنید؛ برای خانواده‌ام. و از شما چفیه می‌خواهم. زهرای عواضه. برای پدر شهید و مادر شهیدم دعا کنید.» 📝 «چَشم! خداوند ان‌شاءالله که همه‌ی شما را محفوظ بدارد. آقای مقدّم! این‌هایی که این زهراخانم خواسته، همه‌اش را بهشان بدهید. هم سجّاده‌ی من را بگیرید، هم انگشتر و قرآن و جانماز و همه را؛ جانماز هم باید یک مُهر و تسبیح در آن باشد.» 📖 دارم به این نتیجه می‌رسم که دخترِ‌شهیدها حق دارند آقا را بابای خودشان بدانند. دبیرستانی که بودم، یک دوست فرزند شهید داشتم؛ همیشه با همین جمله که «عوضش حضرت آقا بابای منه» باعث می‌شد به او حسودی کنم. بانویی ایرانی🇮🇷، در خاک لبنان🇱🇧، شهید آزادی قدس🇵🇸 می‌شود.✌🏻 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
❤️ #پنجره | ماجرای نامه‌ای که دختر خردسال شهید معصومه کرباسی در دیدار اخیر به رهبر انقلاب داد ✍ بخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معصومه‌ای رفت💔 و معصومه ای آمد❤️ اولین ماه دختر متولد لبنانی در قم❣ از جمعِ مهاجرینِ جنگزده‌ی مهمان شده در قم بانوی ایرانی🇮🇷، در خاک لبنان🇱🇧، شهید آزادی قدس🇵🇸 می‌شود؛ و نوزادی لبنانی🇱🇧، بابت آزادی قدس🇵🇸، در خاک ایران🇮🇷، متولد می‌شود... آری؛ جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. «امام خمینی (ره)» 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
معصومه‌ای رفت💔 و معصومه ای آمد❤️ اولین ماه دختر متولد لبنانی در قم❣ از جمعِ مهاجرینِ جنگزده‌ی مهمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰۲۷ کیلومتر دورتر از خانواده و دوستان زندگی کردن انتخاب معصومه بود! این عددیست که جناب گوگل می گوید فاصله بین شیراز و بیروت است. شاید عید به عید یا حتی دیرتر می توانست برگردد به نقطه ای از ایران که جمعی دل شان برایش حسابی تنگ شده است. شاید موقع چیدن خانه اش در لبنان دلش خواسته باشد برادرش پیچ لامپ سالن را محکم کند و یا وقتی فرزندش تب کرده و او حسابی دست و پایش را گم کرده، دوست داشته از مادرش بشنود: هول نشو چاره داره، بیا باهم پاشویه اش کنیم! و یا وقتی بچه ها از سر و کول هم بالا میروند و حسابی باهم کشتی میگیرند، دلش میخواسته زنگ بزند بابا بزرگ شان، تا چند ساعتی را با او به مسجد بروند و او به کارهایش برسد. اما معصومه بعد از ازدواج با رضا، نو عروس دانشجو، دل تنگی هایش را در شیشه ای ریخته و توی چمدان گذاشته و راهی لبنان شده است... سختی های زندگی مشترک را و خیلی از اولین های فرزندانش مهدی و مهتدی و محمّد و فاطمه و زهرا را یک تنه کیلومترها دورتر از خانه پدری، تجربه کرده است. ادامه دارد... بانویی ایرانی🇮🇷، در خاک لبنان🇱🇧، شهید آزادی قدس🇵🇸 می‌شود.✌🏻 1️⃣/2️⃣ 🌿@golabbaton95
گُلابَتون
۲۰۲۷ کیلومتر دورتر از خانواده و دوستان زندگی کردن انتخاب معصومه بود! این عددیست که جناب گوگل می گوید
ادامه... فکر کن در کشور غریب باشی و جنگی هم رخ دهد؛ معصومه را نه! خودم را در شرایط جنگ ۳۳ روزه لبنان تصور میکنم، بغضم می‌ترکد. برای همه دوری ها و دلتنگی ها می‌نشینم گریه میکنم و جنگ را بهت زده تماشا خواهم کرد. هاج و واج! شوخی که نیست! جنگ است! معصومه ولی آبغوره هایش را گرفته یا نگرفته، ترس به سراغش آمده یا نیامده، راهa دیگری را انتخاب کرده بود؛ حتما هزار بار این مکالمه را با مادرش داشته است که معصومه حالا که جنگ شده برگردید و او با جمله بندی های مختلف جوری که مادرش را هم آرام کند گفته است: رضا هم همین رو میگه. میگه با بچه ها برگرد. ولی مامان نگران نباشین. اخه من خودم میخوام اینجا بمونم. می خوام کنار مردم لبنان باشم. مگه چه فرقی داره خون من و اونها؟ میخوان خون همه مسلمون ها رو بریزن. اینجا هرکاری از دستم بربیاد میکنم. معصومه آن روزهای جنگ ۳۳ روزه مانده بود تا رضا به کارهای مهندسیش در حزب الله بپردازد. معصومه مانده بود تا کنار مردم لبنان مقاومت را زندگی کند. معصومه همه دلتنگی هایش را با خود همراه کرده بود. معصومه حتی چیزی فراتر را برای حزب الله خرج کرده بود؛ او پنج فرزندش را برای این راه تربیت کرده بود. پنج زبان زنده دنیا را به بچه هایش یاد داده بود تا اگر روزی خودش هم نبود، دردانه هایش بتوانند حرف خدا را به گوش مردم برسانند و شیطانی که موشک هایش را پیش چشمانش دیده بود و خواب آرام را از فرزندانش ربوده را به دنیا نشان دهند. و چه خوب معصومه قرآن را حفظ کرده بود. لابد شب ها مثل لالایی در گوش مهدیش هم زمزمه می کرده که اینطور پسر قد کشیده اش با صلابت جلوی دوربین ها در توصیف شهادت پدر و مادرش می گفت: 《لایُکَلِّفُ اللهُ نَفساً اِلّا وُسعَها؛ اگر ما در اندازه‌ی این مسئولیّت و این امتحان نبودیم، قطعاً خدا این‌طوری ما را امتحان نمیکرد.》 معصومه دست در دست رضا به شهادت رسید؛ درست وقتی که باند تبهکار صهیونیست از قدرت یک مادر ایرانی کیلومترها دورتر از خانه اش در جاده جونیه لبنان ترسیده بود. 🌸➖➖➖🌸➖➖➖🌸 🖊| معصومه جان! خیالت راحت باشد. زنان و دختران امت اسلامی در ایران و لبنان مبارزه را از تو یاد گرفته اند. محال است بگذاریم این ترس از جسارت و همراهیِ زنان و مادران جبهه مقاومت لحظه‌ای از قلبِ سنگِ صهیونیست، بیرون برود... پایان. بانویی ایرانی🇮🇷، در خاک لبنان🇱🇧، شهید آزادی قدس🇵🇸 می‌شود.✌🏻 2️⃣/2️⃣ 🌿@golabbaton95