خبرنگار سی ان ان در حسینیه کنار من ایستاده بود، همین دیشب بود که گزارش مغرضانه ای رفته بود از انتخابات ولی حالا به بیت رهبری دعوت شده بود بلکه نفس رحمانی آقا بهش بخوره و کمی درس دموکراسی مشق کنه ، آقای فردریک پلیتجن همون کسیه که تو تشییع حاج قاسم هم بود و صدای مرگ بر آمریکای مردم ، نذاشت گزارشش رو تموم کنه.... بارها دیده بودمش تو راهپیمایی ها و امروز هم در بیت رهبری...

کیف کنید.✌🏼✌🏼✌🏼

بعد از رأی دادن وقتی آقا داشتن حسینیه رو ترک میکردن این فعال رسانه‌ای لبنانی بلند صدا زد: اُریدُ کوفیه یا سید یعنی آقا چفیه میخوام بعد آقا چفیه رو دادن بهش و باعث ذوق این خانم لبنانی شد. خبرنگار غیر ایرانی!

خدا را شکر که با حضورِ مردم فهیم، مرد و زن، پیر و جوان، دختر و پسر، در یوم الله ۱۱ اسفند، جشن بزرگ ملت ایران رقم خورده است🥳 خدا را شکر که پروژهٔ بی‌سابقهٔ تحریم انتخابات که از سال گذشته توسط دشمنان خارجی و دنباله‌های داخلی آن‌ها طراحی شده بود با مشارکت حدود ۲۵ میلیونی مردم ناکام ماند.💪 🔹بعد از آنکه برای این نصرت الهی باید سجده شکر به جای آورد، وظیفه دیگر و مهم ما که مکملِ اساسیِ این جشن ملی است، از همین حالا آغاز شده است و آن «معنا بخشیدن به آرایی است» که این مشارکت و جشن ملی را رقم زده‌است. 🔹از هم‌اکنون جنگ معنابخشی آغاز شده است و دشمن تلاش میکند تا رای ملت را خوار کند، ضعف های آن را بزرگنمایی کند، خود را پیروز و شیرینی این حماسه بزرگ را در کام ملت تلخ نشان دهد. 🔹کسانیکه بتوانند اولین تفسیر و تحلیل از رای ملت را ارائه دهند، پیروز این جنگ خواهند شد. 🔴بزرگترین پیام عبور رای از مرز 40 درصد آن است که آقايان ضدانقلاب!!! 📣📣📣📣📣📣📣📣📣 🔻همه آنهایی که 4 سال تلاش کردید تا مردم را از مجلس انقلابی و دولت انقلابی ناامید سازید، تا کاری کنید که مشارکت 42.3 درصدی اسفند 1398 تکرار نشود. 🔻شماهایی که بزرگترین کمپین_تحریم انتخابات را شکل دادید تا مردم با صندوق رای قهر کنند! 🔻شماهایی که کشور را درگیر بزرگترین فتنه سالهای اخیر کردید تا به بهانه #مرگ_مهسا، صندوق های رای اسفند 1402 را بسوزانید! ... 👌به لطف خدا هیچ غلطی نتوانستید بکنید!!!! ادامه دارد...👇👇👇👇

خدمت همسنگران عزیز 🔹خداوند مجاهدت خالصانه شما در راستای تواصی به حق را به بهترین شکل ممکن قبول نماید؛ حال که به لطف خدای مهربان و زحمات شما بزرگترین «کمپین عدم مشارکت» بعد از انقلاب با مشارکت ۲۵میلیون نفری مردم عزیزمان نقش بر آب شد. روایت پسینی از این حماسه بزرگ باید در حجم گسترده اتفاق بیافتد والّا دشمن شروع به روایت‌سازی خود نموده و آن را به خورد مردم می‌دهد. 🔸هدف‌گذاری بدخواهان داخلی و خارجی انقلاب برای مشارکت ۲۰ درصد بوده که قطعاً با شرایط به وجود آمده حسابی زخم خورده هستند. 🔹 در این ساعات پیش رو چند راهبرد عملیاتی به نظر باید با تمام وجود و توان در دستور کار دوستان قرار بگیرد: 1⃣ روایت حماسی استان‌ها و شهرهایی که مشارکت بالای ۵۰ درصد را ثبت کردند توسط افراد موثر(هنرمندان،اساتید،نخبگان فرهنگی و اجتماعی،نخبگان سیاسی و... ) و ضریب‌دهی توسط رسانه‌های محلی، استانی و ملی. 2⃣ روایت قوی استان‌ها و شهرهایی که مشارکت آنها از دوره گذشته بیشتر شده است توسط افراد موثر(هنرمندان،اساتید،نخبگان فرهنگی و اجتماعی،نخبگان سیاسی و... ) و ضریب‌دهی توسط رسانه های محلی،استانی و ملی. 3⃣ تمرکز روی مشارکت ۲۵ میلیونی به عنوان کلیدواژه محوری 4⃣ اعلام شکست کمپین نه به مشارکت با هدف‌گذاری مشارکت زیر ۲۰ درصد توسط جریان‌های معاند داخلی و بیرونی (بزرگترین کمپین عدم مشارکت بعد از انقلاب) 5⃣ تشکر از حضور مردم و اقشار مختلف با تصاویر و ویدیوهای بی شمار و متنوع برای پوشش حداکثری اقشار مختلف جامعه اجرکم عندالله 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org

#خاطره_های_انتخاباتی۴ رای من، بدون اثر انگشت بدو بدو با کفش های کتونی نارنجی رنگم کوچه ها را رد می‌کردم تا برسم به مدرسه. نفس نفس می‌زنم از سرعتی که داشتم. خوشم می آید از اینکه وقتی میدوم به صورتم باد خنک تری می‌خورد. با مامان صبح زود رفتیم مدرسه من. فکر میکردم الان خانم کریمی معلم مان را میبینم. اما هیچ کدام از معلم ها نبودند. یادم آمد مادر چقدر دیشب التماس کرد زود بخواب صبح برویم رای بدهیم. با چشم های پف کرده روسریم رو جلو آینه گره زده بودم. کفش هایم را نصفه نیمه پا زدم و وقتی از خانه بیرون آمدیم خوابم پرید و تا خود مدرسه دویدم و هعی بر میگشتم مامان را نگاه می‌کردم که خیلی عقب نمانده باشد. توی صف که ایستادیم گفتم: مامان من رای بدما. گفت: باشه. تو برگه رو بغلت میکنم بنداز تو صندوق روی میز. پکر شدم‌. خوشم نمی امد وسط جمع بلندم کند. اصلا دلم میخواست از آن کاغذها به من هم بدهند. روی شناسنامه من هم مهر بزنند. انگشت اشاره ام مثل بقیه جوهری شود. خودم واقعی رای بدهم. به مامان گفتم من رای واقعی می‌خوام! - وا چه حرفا جلوتر یک پیر زنی با چادر گل گلی با یک کاغذ مچاله از مردم کمک می‌خواست. هرکسی مشغول پرکردن کاغذ خودش بود. مادرم زد روی شانه ام و گفت: حاج خانم رو صدا کن. پایین چادر گلگلیش را کشیدم و گفتم خانم مامانم کارتون داره. مادرم گفت: میخواید براتون بنویسم؟ + آخ خدا خیرت بده. چادر مادرم را می‌کشم و می‌گویم: من بنویسم، من بنویسم‌. پیرزن خنده اش میگیرد و می گوید: ها مگه تو سواد داری بچه؟ حرصم میگیرد و تند جواب می دهم: پس چی! من کلاس سومم. تازه ضرب و تقسیمم بلدم. مادرم درمانده به حاج خانم نگاه میکند . انگار بخواهد عوض من با چشمهایش از او عذرخواهی کند. حاج خانم برگه را میگیرد جلوی صورتم و می‌گوید: اینا رو دیشب عروسم برام نوشته از روی همینا بنویس. مادرم شرمنده می‌گوید: ببخشید حاج خانم. خط دخترم خوبه ها. خودمم اخرش چک میکنم درست باشه. کاغذ را گرفتم و اسم و فامیل ها را با دقت نوشتم. مامان هعی با انگشت اشاره میکرد که اینجا حالا عدد هایی که میگم را بنویس‌. پيرزن که با کمی شک نگاهمان میکرد، عاقبت برگه را گرفت. چندبار تکرار کرد: خداخیرت بده. پیربشی الهی. و با یک ماچ آبدار رهایم کرد. من ولی در ابرها بودم. فردا صبح که مدرسه ها واقعی باز شوند می روم و به مریم و سارا می گویم من رای داده ام! نمی دانم بدون انگشت جوهری حرفم را باور می‌کنند یا نه! 🎀🎀🎀🎀🎀🎀 @golabbaton95 #دختر_ایران #خاطره_انتخاباتی #انتخابات۱۴۰۲ #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

#خاطره_یک_رای_اولی همیشه وقت‌هایی که با مامان و بابا می‌رفتیم رای بدیم، ذوق رای دادنشون رو داشتم و روزشماری می‌کردم تا منم بتونم یک روزی رای بدم.😍🥰 تا رسیدم به تولد ۱۸ سالگی.🥳 روزها که می‌گذشت، ذوق و استرس منم برای رای دادن بیشتر می‌شد.🥲❤️ ذوق رای اولی بودن، ولی با استرس انتخاب درست یا نادرستی که می‌تونست تاثیرگذار باشه.✌🏼✨️ برای اولین بار می‌تونستم فقط و فقط نظر خودم رو بدم و خب اینکه حق رای داشته باشی و آنقدر مهم باشی که رای‌ تو بتونه موثر باشه، خیلی جالب، قشنگ و از همه مهم‌تر اینکه بهت حس غرور هم میده.😎✨️ وقتی فهمیدم جشن تکلیف سیاسی می‌گیرن، خیلی برام جالب‌تر شد. اینکه مثل جشن عبادت برای رای دادن هم جشن بگیرن، می‌تونست نشون بده که این رای و نظر خیییللللی مهمه.✅️👌🏼 توی جشن شرکت کردم و کلی بهم خوش گذشت.🎉 اما مهمترین اتفاق از نظرم روزی بود که اسمم توی قرعه‌کشی دیدار رای اولی‌ها با رهبر در اومد.🤩❤️😍🥲 اون روز خیلی خیلی خوشحال بودم و ذوق داشتم. گوشی از دستم جدا نمیشد و منتظر بودم که زنگ بزنن و بالاخره زنگ زدن و هماهنگی‌ها انجام شد و روز چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲ برای دیدار رای اولی‌ها با رهبر انقلاب در بیت رهبری حاضر شدم.😍😍#بهشت ادامه دارد.. 🎀🎀🎀🎀🎀🎀 @golabbaton95 #دختر_ایران #خاطره_انتخاباتی #انتخابات۱۴۰۲ #حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم