#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 4
__________________
🌱📍🌱وتَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حاجَتی وَ تَعرِفُ ضَمِیرِی ولا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِی ءَ بِهِ مِنْ مَنطِقِی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتِی
تو می دانی آنچه در دل من است و از نیاز من آگاهی و از اندرون و نیت من اطلاع داری و هیچ کاری از کارهای من چه مربوط به آینده و چه در ارتباط با حال از تو مخفی نیست و هر مطلبی را که بخواهم با گفتار اظهار کنم از تو پوشیده نیست و هر موضوعی را که بخواهم با دهان عرضه بدارم از تو پنهان نیست وهیچ امیدی نسبت به آینده و عاقبتم از تو مخفی نمی باشد🌱📍🌱
◀️ علم الهی به اسرار بندگان
خداوند به آنچه در قلب ها می گذرد آگاه است و بالاتر از آن، اینکه بر هر چیزی در جهان هستی، علمی کامل دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّهٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ. (یونس: 61)
همچنین می فرماید: «یَعْلَمُ خائِنَهَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ؛ او به خیانت چشم ها و به آنچه در سینه ها پنهان است عالم است» (غافر: 19)
(نگاههای دزدانه و یا چشمهای خیانتکار را می شناسد و از آنچه که در سینه ها پنهان شده است آگاه می باشد).
بعد زمان و بعد مکان در مقابل او وجود ندارد، بلکه او برتر از هر دو است و اشراف بر هر دو دارد، حتی گاهی انسان در حیرت است و مصلحت خود را نمی داند، ولی خداوند از سعادت وی به خوبی اطلاع دارد، گاهی انسان علاقه به چیزی دارد، ولی صلاح او نیست و گاهی هم گریزان می باشد ولی خیر او در آن است. قرآن کریم می فرماید: «وَ عَسی اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُم وَعَسی اَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم».(2)
(و بسا از چیزی کراهت داشته باشید ولی برای شما خیر باشد و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید ولی برای شما شرّ باشد).
◀️ چرا دعا کنیم؟
در اینجا یک سؤال پیش می آید، حال که خداوند متعال از خواسته ما آگاه است و نیاز ما را به خوبی می داند چه ضرورت دارد که دعا کنیم و از او بخواهیم؟
عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
در جواب باید گفت: او نیاز ندارد، ولی ما به دعا نیاز داریم.
دعا سبب می شود که رقّت قلبی به ما دست دهد، به نیازمندی خود توجه یابیم و بدانیم غنی مطلق اوست و رفع هر نیازی را می کند. این توجه و رقّت قلب برای ما لازم است نه او، برای ما موجب تزکیه و رشد است نه او، حتی گاهی انسان گرفتار می شود برای آن که از خواب غفلت بیدار گردد و به سوی او روی آورد.
مرغ خوش خوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شب های بیداران خوش است
یک تب شبانه، قهرمانی را از پا در می آورد، یک بی هوشی متفکری را از کار می اندازد، یک بحران سیاستمدار مقتدری را کلافه می کند. همه اینها برای اهلش بینش است و آموزش تا به دنیا دل نبندند و ارتباط خود را با خدا قطع نکنند و هیچ چیز را پایدار نپندارند که: «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ مَا عِنْدِاللّه ِ بَاقٍ».(1)
از این رو ما موظف به دعا هستیم و برای آن که این حالت برای ما پدید آید و این سازندگی برای ما پیش آید خداوند برآوردن حاجت را هم منوط به دعای ما ساخته و فرموده: «اُدعُونِی اَستَجِب لَکُم». گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 5
__________________
🌱📍🌱و قَدْ جَرَتْ مَقادیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی فیما یَکُونُ مِنّی إلی اخِرِ عُمْری مِنْ سَریرَتی وَعَلانِیَتی
و به تحقیق تقدیرات تو در مورد من تا آخر عمرم جاری گشته است چه مربوط به امور پنهانی من چه در ارتباط با موضوعات آشکارم.🌱📍🌱
◀️ قضا و قدر
بحث از «قضا و قَدَر»، از پیچیده ترین مباحثِ علمِ کلام است
قضا و قدر الهی عبارت از نقشه های منظم پروردگار است که در مورد آفرینش حاکم می باشد و مسیر خلقت بر مبنای آن به صورت نظام احسن انجام می گیرد و مطابق آن جهان به بهترین وجه ممکن اداره می شود. فلاسفه اسلامی، نظام احسن تعبیر کرده اند و افرادی هم مانند لایپ نیتس بهترین جهان ممکن اصطلاح کرده اند.
قرآن کریم هم می فرماید: «وَخَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرا»(فرقان /2).
(و خداوند هر چیزی را آفرید و بدان گونه که در خور آن بوده اندازه گیری کرده است).
◀️ دعا در پرتو تقدیر
شاید نخستین سؤالی که با شنیدن نام «قضا و قَدَر» به ذهن آدمی خطور می کند این است که: اگر بنا باشد، هر آنچه که در زندگی آدمی پیش می آید و اتفاق می افتد، بر طبق قضا و قدر الهی باشد، پس چه فایده ای برای دعا می توان تصور کرد و اساسا تلاش در زندگی بشر چه سودی می تواند داشته باشد؟
در پاسخ به این سؤال مهم، آن هم به اجمال باید گفت:
1.. قضا و قدر همانند درختی با شاخه های انبوه است.
از جمله شاخه های آن این است که: دعا نمودن و به دنبال آن، استجابت دعا، خود از مصادیق قضای الهی است؛ یعنی قضا و تقدیر الهی بر آن تعلق گرفته است که در زندگی آدمی، دعایی باشد و اجابتی.
همچنین خداوند این گونه اراده فرمود و این گونه قضا و قدر خویش را جاری ساخت که هر که در زندگی، اهل تلاش باشد، به آرزوهایش خواهد رسید و مقدر فرمود که هرکه تقوا پیشه کند، رستگار خواهد شد.
2.. دعا هم جزء علل و عواملی است که در سعادت انسان و بر آمدن خواسته او نقش دارد؛ یعنی تقدیر خدا بر این قرار گرفته است که اگر انسان دعا کند مشمول سعادت می گردد، توبه اش قبول می شود و خواسته اش برآورده می گردد و اگر دعا نکند خواسته او بر آورده نشده و مشمول قضا و قدر کلی بوده و در گرفتاری غرق می گردد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«اَلدُّعاءُ یَرُدّ القَضاءَ بَعْدَ ما اُبِرمَ اِبراما فَأکثر مِن الدُّعاءِ فَإنَّهُ مِفتاحُ کُلِّ رَحْمَهٍ وَ نَجاحُ کُلِّ حَاجَهٍ و لایَنالُ ما عندَ اللّه ِ اِلاّ بالدّعاء و لَیسَ بابٌ یکثر قرعه إلاّ یوشک أن یُفتَحَ لِصَاحِبِه».(حاج شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج2، ص 178.)
(دعا قضا را پس از آن که به نحوی محکم شده باشد برطرف می سازد، از این رو دعا زیاد کن، زیرا آن کلید هر رحمت و موفقیت در هر حاجت است و نیل به الطاف الهی امکان پذیر نیست مگر به واسطه دعا، و هیچ دری نیست که بر آن در کوبه زیاد زده شود مگر آن که نزدیک است که به روی زننده اش باز گردد).
آن قدر در می زنم این خانه را
تا ببینم مهر صاحبخانه را
بحث جبر وتفویض، قضا و قدر و نقش دعا و صدقه از مباحث بسیار مهم و مشکل فلسفی و کلامی است که مکتب عمیق و ژرف تشیّع از میان دو دیدگاه افراطی و تفریطی راه بسیار منطقی و صحیح و وسط را معرفی نموده است که نه جبر باشد و نه تفویض.
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 6
__________________
🌱📍🌱الهی اِنْ حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْزُقُنی؟
معبود من! اگر تو محرومم کنی، کیست که روزیَم دهد؟ 🌱📍🌱
◀️ رزق به دو گونه است:
رزق مادی و رزق معنوی. رزق مادی همانند: آب، خاک، غذا، لباس، خانه، بهره داشتن از زیبایی ظاهر و همانند آنها و رزق معنوی همانند: علم، تقوی، عرفان، آبرو، عزت در میان اجتماع و همانند آنها.
در این فراز از مناجات نیز که در واقع جلوه ای از توحید ناب، متجلی شده است، تمامی رزق ها، به حق تعالی منتسب شده و اینکه روزی تنها به دست اوست، تا آنجا که اگر او بنده را از روزی محروم سازد، هرگز کسی دیگر نمی تواند به او روزی برساند.
در قرآن کریم این گونه به این امر، اشاره شده است:
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ. (یونس: 31)
بگو! چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ چه کسی است که به شما چشم و گوش عطا می کند؟ چه کسی، از مرده زنده و از زنده مرده بر می انگیزد؟ و چه کسی تدبیرِ امور را به عهده دارد؟ خواهند گفت: خداوند. پس بگو! چرا تقوی پیشه نمی کنید.
و در جای دیگر نیز می فرماید: «إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتینُ؛ همانا روزی دهنده، تنها خداست که صاحب قدرت و اقتدار ابدی است.» (ذاریات: 58)
گرچه مراد از رزق در آیات فوق، می تواند شامل مادی و معنوی باشد _ که فقط به دستِ خداوند است _ اما مناسب است در غالب دو آیه دیگر، به دو نوع از رزق معنوی نیز اشاره شود که آنها نیز، تنها در اختیار خداوند بزرگ بوده و پروردگار، آنها را نیز از ناحیه خود می داند.
در آیه اول، حق تعالی، نعمت و روزی معنوی بزرگ تزکیه نفس را، که نصیب بنده ای می شود، از عنایات خود، در حق بنده دانسته و چنین می فرماید:
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. (نور: 21)
و اگر فضل و رحمت و عنایت خداوند، نصیبِ شما نمی شد، احدی از شما به تزکیه نفس و آراسته شدن به تقوی موفق نمی شدید، ولی این خداست که هرکه را خواهد مُهذَّب می سازد، و خداوند شنوا و داناست.
و در آیه دیگر، رزقِ علمی را نیز که از روزی های معنوی است، این گونه به خود منتسب می داند: «عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ؛ خداوند، عالم نمود انسان را آنچه را که نمی دانست» (علق: 5) و نیز در آیه دیگر خطاب به پیامبرش می فرماید «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ؛ و خداوند، آنچه را که نمی دانستی به تو تعلیم داد.» (نساء: 113)
غرض آنکه تمامی رزق و روزی _ چه مادی و چه معنوی _ به دست پروردگار و به اذن اوست، و اگر او کسی را از این رزق محروم سازد، روزی دهنده دیگری وجود ندارد.
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 7
__________________
🌱📍🌱الهی ... وَ اِنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَا الّذی یَنْصُرُنی
معبود من!... و اگر رها کنی چه کسی مرا یاری نماید 🌱📍🌱
◀️ خداوند صاحب عزت
چون عزت از ناحیه خداست، اگر او دریغ فرماید، بنده به جُز از خداوند صاحب عزت از چه راهی می تواند، کسبِ عزت نماید.
و چون ذلت و خواری نیز از سوی اوست، اگر او بنده ای را ذلیل نماید، چه کسی جز او می تواند، بنده را یاری رساند:
گر ز چشمِ همه خلق بیفتم سهل است
تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست
مورخان نوشته اند: در تاریخِ خلفای عباسی، اَلْقاهِرُ بِاللّه برادر الْمُقْتَدِر بِاللّهِ، تنها دو سال سلطنت کرد که خلافتش شامل سرزمین های ایران و عراق و حجاز و مصر و سوریه و غیره می شد.
گروهی از اَتراک ریختند، او را کور کردند و از خلافت عزلش کرده و اموالش را هم بردند. روزی در مسجد جامع بغداد، او را دیدند که به واسطه کوری عصایی به دست گرفته و در صف جماعت، می گردد و می گوید: رحم کنید بر کسی که دیروز بر شما حکومت می کرد و امروز به کمک شما نیازمند است(شهید آیت الله دستغیب، سرای دیگر، ص 76).
چه نیکو در قرآن آمده است:
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ. (آل عمران: 26)
بگو! بار خدایا ای پادشاهِ مُلکِ هستی، تو هر که را که خواهی مُلک و سلطنت عطا می کنی و از هر که خواهی، سلطنت را می گیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار می کنی. تمامِ خیر، تنها به دستِ توست. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 8
__________________
🌱📍🌱الهِی اَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
معبودم، به تو پناه می برم از غضبت و از این که نارضایتی شدید تو مرا فرا گیرد🌱📍🌱
◀️خرسندی و خشم پروردگار
آنچه از دیدگاه اولیای خدا اهمیت فراوان دارد خرسندی و خشنودی پروردگار است و آنچه که وحشتزا می باشد نارضایتی و خشم اوست.
امام حسین علیه السلام با یک دنیا تضرّع و نیاز می گفت :
«فَلا تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلا اُبالی سِواکَ».(دعای عرفه)
(پروردگارا مباد که غضبت مرا فرا گیرد، زیرا اگر تو بر من خشم نفرمایی از دیگری باکی ندارم)
محبت ها و خشم ها متفاوت و گوناگون است، بهترین و جاودانه ترین محبت دوستی خداوند است همچنانکه بزرگترین خطر برای انسان غضب و سخط الهی است که خداوند به بنی اسرائیل می فرمایند:
«کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لاَ تَطْغَوا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُم غَضَبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَد هَوی»(طه /81.).
(از غذاهای طیب و پاکیزه ای که به شما روزی کرده ایم بخورید، ولی در آن تجاوز نکنید که اگر تجاوز کرده وطغیان نمودید غضب من شما را فرا می گیرد و هر آن کس که خشم من او را فرا گیرد سقوط می نماید).
سقوط در آیه نهایت درجه هلاکت و بدبختی را می رساند که در نتیجه طغیان آدمی و به واسطه غضب الهی پدید می آید.
واژه سخط در قرآن کریم معمولاً در مورد افرادی به کار رفته است که یا کفر ورزیده اند و یا ولایت کافر را پذیرفته اند، همان طور که بنی اسرائیل را مذمت نموده و می فرماید:
«تَرَی کَثِیرا مِنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللّه ُ عَلَیْهِم وَ فِی العَذَابِ هُم خالِدُون»(مائده /80).
(بسیاری از ایشان را مشاهده می کنی که ولایت کافران را پذیرفته اند همانا بد چیزی را اقدام نموده و پیش از خود فرستاده اند که عبارت از غضب الهی بر ایشان باشد و آنها در عذاب جاودانه خواهند بود).
ولایت کفّار از گناهان بسیار بزرگی است که موجب خشم پروردگار می شود. خداوند متعال می خواهد مسلمانان مستقل و آزاده باشند نه برده اجنبی و کافر پیشه، خداوند می خواهد ایشان دارای هویت بوده و غرق در ارزشهای الهی باشند نه هیچ و پوچ و بی شخصیت و غرب زده.
احادیث متعددی از ائمه اطهار علیهم السلام در مورد غضب الهی روایت شده است که در این جا به دو نمونه آن اشاره می کنیم :
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«خداوند دوست دارد که بنده او در گناهان بزرگ درخواست عفو و بخشش نماید و متقابلاً غضبناک است نسبت به بنده ای که گناه او را کوچک شمرد».(اصول کافی، ج4، ص159.)
و نیز فرموده است :
«قَالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبدِیَ المُؤْمِنَ وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ المُؤْمِنَ».(اصول کافی، ج4، ص 51)
(خداوند عزّوجلّ می فرماید: باید اعلام جنگ با من را بنماید شخصی که بنده مؤمن مرا اذیت کند و ایمن از غضب من باشد فردی که بنده مؤمن مرا احترام کند).
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 9
__________________
🌱📍🌱الهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی واقِفَهٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنی بِعَفْوِکَ».
معبودم! گویا با تمام وجودم در پیشگاه تو ایستاده ام در حالی که سایه حسن اعتماد به تو بر سرم افتاده است. آنچه خودت شایسته آن هستی به من فرموده و عفو وبخشش تو سراپای مرا فرا گرفته است.🌱📍🌱
◀️توکل بر خداوند بزرگ، یکی از آموزه های قرآنی و وحیانی و از خصلت های بسیار پسندیده ای است که هیچ پیامبر و امام و بزرگی از این صفت بی بهره نبوده است.
◀️ معنای توکل
به بیانی ساده، معنای توکل اینکه: آدمی در هر اقدام و کاری که انجام می دهد، قبل از هر چیز، به مشیت و خواست خداوند نظر داشته باشد و اعتماد اصلی او در واقع در هر حالی و در هر کاری، به خداوند بزرگ باشد نه چیز دیگر.
از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: از پیکِ وحیِ خدا، جبرئیل پرسیدم، توکل چیست؟ گفت:
اَلْعِلْمُ بِاَنَّ الْمَخْلُوقَ لا یَضُرُّ وَ لا یَنْفَعُ، وَ لا یُعْطی وَ لا یَمْنَعُ وَ اِسْتِعْمالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَاِذا کانَ الْعَبْدُ کَذلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِاَحَدٍ سِوَی اللّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ سِوَی اللّهِ فَهذا هُوَ التَّوَکُّلُ.
توکل، آگاهی و علم به این واقعیت است که مخلوق نه زیان می رساند و نه نفع و نه عطای واقعی به دستِ آنهاست و نه آنکه منع از عطا در اصل به دست آنهاست. و نیز توکل چشم پوشیدن از خلق است. پس هرگاه، بنده ای به چنین معرفتی دست پیدا نمود، جز برای خدا کار نمی کند و از غیر او امیدی ندارد. پس این است معنای توکل ( بحارالانوار، ج 15، ص 14.)
◀️ توکل کردن بر خدا به معنای رها نمودن اسباب و ترک تلاش نیست، بلکه مقصود این است که آدمی هر کاری را از راه اسبابش انجام دهد و در حدّ توان، بکوشد، ولی نتیجه را به مسبّب الاسباب یعنی خداوند واگذارد و از او خواهان باشد.
علامه مجلسی در این باره می گوید:
«معنای توکل، ترک تلاش نیست و نیز معنای آن دست یازیدن به امور خطرناک به هوایِ توکل بر خداوند، نمی باشد، بلکه شخصی باید به وسایل و اسباب، برای وصول به مقصودش متوسل شود، بدون حرص و هرگونه افراط کاری. چیزی که هست اینکه اعتماد اصلی و واقعی او به سعی و تلاش و اسباب نباشد، بلکه اعتماد او بر مسبّب الاسباب باشد» (سفینه البحار، ج 4، ص 744)
چنانچه در حکایتی آمده است: «مردی به همراهِ شترش، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه! می خواهم شترم را رها کنم و بر خدا توکل کنم که از آن محافظت کند تا من برگردم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این سخن ناصحیح است، بلکه تو باید ابتدا شتر را ببندی و آن گاه بر خدا توکل کنی».(رساله قشیریّه، ص 247)
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اُشتر ببند
رمزِ الکاسب حبیبُ اللّه شنو
از توکّل، در سبب کاهل مشو
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 10
__________________
🌱📍🌱الهی اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ بِذلِکَ وَ اِنْ کانَ قَدْدَنا اَجَلی وَ لَمْ یُدْنِنی مِنْکَ عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْکَ وَسیلَتی.
معبودِ من! اگر از من درگذری چه کسی از تو شایسته تر به گذشت می باشد و اگر عمرم به سر رسیده باشد و هنوز عملم موجبِ قُرب به تو نشده باشد اقرار به گناهانم را نزد تو وسیله و دستاویزِ قُربِ به سمت تو قرار می دهم.🌱📍🌱
◀️لازمه بزرگی عفو و بخشش است
یکی گذشت نمی کند چون متضرر شده است. دیگری گذشت نمی کند چون محتاج است. سومی گذشت نمی کند چون تنگ نظر است و همه اینها حکایت از نقصان و کمبود می کند، ولی خداوند بزرگ مبرّای از آن می باشد، نه او به عقوبت ما نیازمند است و نه از گناه ما متضرّر شده است.
گر جمله کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
ازطرفی رحمت خداوند نه محدود زمانی است ونه مکانی، بلکه به صورتی نامحدود است که فرمود: «و رحمتی وسعت کل شی ء»، از این رو از هر کسی نسبت به گذشت و بخشش شایسته تر است.
◀️ تقاضای عفو از خداوندِ «عَفُوّ» در جای جای ادعیه اهل بیت علیهم السلام مشهود است و از جمله درخواست هایی است که به فراوانی تکرار شده است. تا آنجا که از آداب قنوت وِتر، در نماز شب، آن است که ذکر «اَلْعَفْو» را سی صد بار تکرار کند.
به هر حال، نکته قابل ذکر اینکه تا پهنه جان آدمی به آب حیات «عفو» شست وشو نگردد، صفای قدم یار، در آن پهنه، پدیدار نخواهد شد، و تا آینه دل از غبار معاصی و کدورت ها، صیقلی نیابد، جمال یار، در آن تابان نخواهد گشت.
آیینه شو جمالِ پری طلعتان طلب
جاروب کن خانه را و سپس میهمان طلب
حاصل سخن آنکه، در واقع، تقاضای عفو از خداوند، مقدمه است برای دریافت فیوضات سرشار الهی و راهی است به سوی بارگاه لایزال پروردگار جهان.
◀️ دو نکته از این فراز
الف) اقرار به گناهان از طرف بنده _ البته نزد معبود خویش _ از خصال پسندیده و نیکو می باشد. زیرا هیچ بنده ای، هر چه هم اهتمام ورزد، نخواهد توانست حق پروردگارش را آن گونه که سزاوار اوست ادا نماید. تا آنجا که نبی اکرم صلی الله علیه و آله این گونه به پیشگاه خدای خویش عرضه می دارد:
«اَنَا لا اُحْصی ثَناءً عَلَیْکَ اَنْتَ کَما اَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ؛ من از عهده ثنا و ستایش تو بر نخواهم آمد. تو همان گونه ای که خود، ثنایت نمودی».(عوالی اللئالی، ج 4، ص 7)
به همین سبب و به حکم عقل و وجدان، اعتراف به تقصیر و اقرار به معاصی، در محضر حضرت پروردگار، امری مطلوب می باشد که نفس این عمل، گامی مهم در تثبیت بندگی بنده، در پیشگاه معبودش می باشد. در مناجات ابوحمزه ثمالی نیز می خوانیم:
اِلهی اِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجلی وَ لَمْ یُقَرِّبْنی مِنْکَ عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِعْترافَ اِلَیْکَ بِذَنْبی وَسائِلَ عِلَی
خدایا! اگر اجلم نزدیک شده باشد ولی عمل من موجب قُرب تو نشده باشد، پس من اعتراف به تقصیر را وسیله قُربِ به تو قرار می دهم.
و در روایتی نیز از امام موسی بن جعفر علیه السلام وارد شده است که به فرزندش فرمود:
یا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْجِدِّ لا تُخْرِجَنَّ نَفْسَکَ مِنْ حَدِّ التَّقْصیرِ فی عِبادَهِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طاعَتَهُ، فَاِنَّ اللّهَ لا یُعْبَدُ حَقَّ عِبادَتِهِ.
ای فرزندم، همواره کوشش کن، ولی خودت را در عادت و طاعت خدای عزّ و جلّ بی تقصیر مدان، زیرا، خداوند، چنان که شایسته است، پرستش نشود.(اصول کافی، ج 3، ص 116)
ب) چنانچه از این فراز از مناجات استفاده می شود، نفسِ اِقرار و اعتراف به تقصیر، نزد بارگاه کبریایی، می تواند، قُرب به پروردگار را نیز به همراه داشته باشد. چنانچه امام علیه السلام این گونه اشاره فرمود که: «اگر در پایان عمر عملم، موجباتِ قُرب به تو را فراهم نساخت، من، به وسیله اقرار به تقصیر، به تو نزدیک خواهم شد».
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 11
__________________
🌱📍🌱الهِی قَدْ جُرْتُ عَلی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها
معبودم! نسبت به نفس خود و توجه بدان ستم کردم، پس وای بر آن اگر تو او را نبخشی🌱📍🌱
◀️سعادت انسان
1 - دستورات الهی برای سعادت انسان و جوامع انسانی مقرر شده است و رعایت قوانین و مقررات او به نفع خود انسان و جامعه انسانی است. هر گناهکاری در نخستین مرحله به خود ظلم و ستم می کند، آن کس که شرک می ورزد عزّت عبودیت الهی را به ذلت بندگی غیر خدا فروخته است و آن کس که ظلم به دیگری می کند در اولین مرحله ضربه به اخلاق خود می زند، یک نفر بد اخلاق، عصبانی و فحاش پیش از آن که به دیگری ضربه وارد سازد اعصاب خود را خُرد کرده و یک جانی بیشتر از آن که به دیگری آسیب زند پرونده خود را سیاه کرده است.
در اخبار نیز از نافرمانی ها، به عنوان ظلم در حق خویش یاد شده است، همان گونه که از حضرت علی علیه السلام نقل است که:
«ظَلَمَ نَفْسَهُ مَنْ عَصَی اللّهَ وَ اَطاعَ الشَّیْطانَ؛ آنکه خدا را نافرمانی نماید و از شیطان اطاعت کند، در حق خویش، ستم نموده است.» (غرر الحکم و درر الکلم، ج 4، ص 276)
آگوستین نیز در کتاب اعترافات خود، ص 107 می گوید: «اگرچه آدمیان، در انجام گناه، علیه خدا می شورند، ولی در واقع جان های خود را می آزارند و در این بدخواهی علیه خود قیام می کنند.»
📍از دست دادن فرصت: ظلم به خویشتن
آنها که به جایی رسیده اند و به آرزوهایشان دست یافتند، از سلسله قوانینی پیروی کردند که در راه ماندگان و ناکامان در آرزوها، آن قوانین را زیر پا گذاشتند. از جمله آن قوانین، در یافتن فرصت ها و استفاده کامل از آنها می باشد.
در قاموس انسان های بزرگ و موفق، چیزی به نام «هنوز فرصت هست»، و واژه نامأنوسی به نام «امروز و فردا کردن» وجود ندارد.
سهل انگاری و ضایع نمودن فرصت ها یکی پس از دیگری تا آنجا می تواند خطرناک باشد که در نهایت، آدمی را از ره یابی به بهشت ابدی محروم سازد.
ملاّمهدی نراقی در کتاب جامع السّعادات چنین می گوید:
«قَدْ وَرَدَ اَنّ اَکْثَرَ اَهْلِ النّارِ صِیاحُهُمْ مِنْ سَوْفَ، یَقُولُون واحُزْناه مِنْ سَوْفَ؛
روایت شده است که ناله بیشتر اهل جهنم از فردا گفتن و به تأخیر انداختن فرصت ها است و صدای واحزناه از آنها به خاطر این سهل انگاری ها بلند است» (ملاّمهدی نراقی، جامع السّعادات، ج 3، ص 33.)
امام علی علیه السلام فرمود:
ماضِی یَوْمِکَ فائِتٌ وَ آتیهِ مُتَّهَمٌ، وَ وَقْتُکَ مُغْتَنَمٌ فَبادِرْ فیهِ فُرْصَهَ الْاِمْکانِ! وَ اِیّاکَ اَنْ تَثِقَ بِالزَّمانِ.(غرر الحکم و دررالکلم، ج 6 ، ص 140.)
دیروزت از دست رفته، و فردایت مشکوک است، و امروزت غنیمت. پس امروزت را دریاب و در بهره برداری از فرصت ممکن شتاب کن، و از اطمینان کردن به روزگار بپرهیز.
2 - رها کردن نفس خطرناک است، عدم مراقبت از او آدمی را به وادی هلاک می افکند، باید پیوسته در صدد تهذیب و تزکیه نفس بود و آن را از بدیها بازداشت که یوسف صدیق با همه نزاهت و پاکی فرمود :
«اِنَّ النَّفْسَ لاََمَّارَهٌ بِالسُّوءِ اِلاّ مَا رَحِمَ رَبِّی»(یوسف /53).
(همانا نفس بسیار دستور به بدی و زشتی می هد مگر آن را که پروردگارم بدو رحم فرماید).
همان طور که در بیماری های جسمانی فقط یک بیماری می تواند انسان را از پا در آورد و او را راهی مرگ سازد، تنها یک ناراحتی قلبی، تنها یک سنگ کلیه، تنها یک فشارخون، همچنین در بیماری های روانی تنها یک فساد اخلاقی می تواند آدمی را به دره سقوط پرتاب کند. تندخویی آدم را به صورت درنده ای در می آورد، شهوترانی انسان را پست تر از حیوان می سازد، حرص و آز او را از پا در می آورد، بخل بیچاره اش می کند و عشق به ریاست، آخرتش را بر باد می دهد
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 12
__________________
🌱📍🌱الهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ اَیّامَ حَیوتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَماتی
معبودم! پیوسته در ایام زندگی ام احسان و کرم خود را بر من ارزانی داشتی، پس از مرگ هم به لطف و نیکی خود ادامه داده و آن را قطع مفرما🌱📍🌱
◀️اشاره به نعمتهای الهی
انسان که به زندگی خویش می نگرد پیوسته نعمتهای الهی را می بیند و مشاهده می کند که همیشه مرهون نعمتهای او بوده است. حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام در دعای عرفه اشاره به تعدادی از نعمتهای الهی نموده وسپس می فرماید که اگر تمامی عمر به سپاس و شکر یکی از نعمتهای خدایی بپردازد حق آن را ادا ننموده است.
آدمی تا وقتی گرفتار بیماری نشده است توجه چندانی به سلامتی ندارد، یک شب تب زندگی او را تلخ می سازد، یک ضربان قلب او را کلافه می کند، یک درد کلیه فریاد او
را بلند می کند و یک تنگی نفس جهان را بر او تنگ می سازد، در میان هزاران دستگاه درونی و برونی بدن ما تنها اگر یکی بیمار شود زندگی را بر ما تلخ می سازد و گاهی به صورت جهنمی سوزان در می آورد، قرآن کریم می فرماید:
«وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّه ِ لاَ تُحْصُوهَا»(ابراهیم /34).
(اگر نعمتهای خدا را بخواهید به شمار آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد).
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش به در آید
♾♾♾♾♾♾
#شرح_مناجات_شعبانیه
شماره 13
______________________
🌱📍🌱الهِی کَیْفَ ایَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَماتِی وَ اَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی اِلاَّ الجَمیلَ فِی حَیوتی
(معبودم! چگونه مأیوس باشم از توجه و عنایت خوب تو پس از وفاتم، در حالی که تو عهده دار نشده ای امور مرا مگر به نحو خوب و نیکی در هنگام حیاتم)🌱📍🌱
◀️امید در دنیا
افراد مؤمن همیشه بارقه امید در دلشان می درخشد، چشم به عنایات او داشته و هیچ گاه به بن بست نمی رسند، بر عکس افرادی که ایمان به خداوند ندارند در مقابل یک مشکل همه چیز را از دست رفته پنداشته و زود خود را می بازند، این خود باختگی تا آنجاست که گاهی دست به خودکشی هم می زنند، به خلاف افراد با ایمان که در سخت ترین شرایط هنوز هم بارقه های امید در دلشان می درخشد.
سالها بود که یوسف صدیق از پدرش دور و ناپدید شده بود، به طوری که همگان فکر می کردند که از بین رفته و یا برای همیشه مفقود گشته است، ولی پدر پیر او که در غم هجران فرزند می سوخت به واسطه نور ایمانی که داشت هنوز امیدوار بوده، به طوری که
پس از سالیانی دراز به فرزندانش توصیه کرده که در جستجوی یوسف حرکت کنند و به آنها گفت:
«و لاَ تَایْٔسُوا مِنْ رَوْحِ اللّه ِ اِنَّه لاَ یایْٔسُ مِنْ رَوْحِ اللّه ِ اِلاَّ القَوْمُ الْکَافِرُونَ»(یوسف /87.).
(از رحمت خداوند مأیوس نباشید. همانا نومید نمی باشند از رحمت خداوند جز کافران).
پدرش ابراهیم خلیل الرحمن هم می فرماید:
«وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إلاّ الضَّالُّونَ»(حجر/56.).
(چه کسی، جز گمراهان، از رحمت پروردگارش نومید می شود؟).
انسان منهای ایمان در مقابل نعمت سرکشی می کند و در مقابل نقمت خود را می بازد.
«وَ اِذَا اَنْعَمْنَا عَلَی الاِْنْسَانِ اَعْرَضَ وَنَابِجَانِبِهِ وَ اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّکَانَ یَؤسًا»(اسراء /83.).
(چون به انسان نعمت دادیم از ما روی گرداند و خویش را از ما دور کند و چون شرّی به او رسد بسیار مأیوس است).
ولی انسان مؤمن در مقابل نعمت شکرگزاری نموده و در مقابل نقمت تحمل و صبر را پیشه خود می سازد(نمل /19؛ لقمان /17).
◀️ امید به آخرت
همچنان که در دنیا باید امیدوار به عنایت الهی بود نسبت به آخرت هم نباید مأیوس از رحمت او بود. فرد با ایمان با دلی شاد و خرّم چشم به درخشش «لاَتَقْنَطُوا» دوخته که خداوند می فرماید:
«قُلْ یا عِبَادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّه ِ اِنَّ اللّه ِ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا»(2).
(بگو ای بندگان من، افرادی که نسبت به خود زیاده روی کرده و از حد تجاوز نموده اید، مأیوس نباشید از رحمت خداوند، خداوند تمامی گناهان را می بخشد).
ولی شخصی که ایمان ندارد مشمول «اولئک یئسوا» است که خداوند می فرماید :
«وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِایَاتِ اللّه ِ وَ لِقائِهِ اُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحمَتی وَ اُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیمٌ»(عنکبوت /23).
(و آنهایی که به آیات خداوند و لقای او کافر شدند، آنها از رحمت من مأیوس هستند و برای ایشان عذابی دردناک است).
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الاِسْتِغْفارُ»(نهج البلاغه، حکمت 87).
(تعجب می کنم از کسی که مأیوس می شود، در حالی که با او استغفار می باشد).
یعنی در صورتی که خداوند متعال راه استغفار را باز گذاشته و انسان در هر لحظه ای می تواند به خداوند بازگشته و از او پوزش بطلبد چرا مأیوس می باشد، آخر درب رحمت الهی همیشه باز است و هیچ گاه دست رد به سینه او زده نمی شود.
نسیم رهایی و نجات پیوسته از سوی پروردگار متعال می وزد و آیات قرآنی و دعاهای وارده مرتب نوید رحمت می دهند. از این رو هیچ گاه نباید از رحمت الهی نومید بود و باید چشم به عنایات او داشت.
کسی که مأیوس از رحمت خداوند است او را نشناخته و توجّه به وسعت کرم وی ندارد و از حکمت و فلسفه آفرینش بی خبر است و متوجه نیست بر این که اصل آفرینش بر پایه رحمت و احسان است نه نقمت و محرومیت.
فرد نومید از رحمت وغفران الهی ممکن است دست به هر خلافی بزند و مرتکب هرجنایتی بگردد. از این رو در هیچ شرایطی دستورات دینی آدمی را به یأس نمی کشاند و پیوسته روزنه امید را برای او باز می گذارد.
◀️ ایمنی و یأس از خدا
همچنان که یأس از رحمت الهی از گناهان کبیره است، ایمنی از تدبیر او و به تعبیر روایی ایمنی از مکر الهی هم گناهی بزرگ می باشد(2).
ایمنی و یأس هر دو انسان را به فساد می کشانند و سبب می شوند که انسان دست به هر گناهی بزند از این رو باید در تبلیغات دینی توجه کامل به این دو آفت اجتماعی بشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«اَلْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَهِ اللّه ِ وَلَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللّه ِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِاللّه ِ»(نهج البلاغه، حکمت 87).