5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟥خط و نشان چین برای آمریکا
♦️حجم آتش سنگین توپخانهای چینیها در یک رزمایش که نوعی رکورد محسوب میشود!
🟥تنش ها میان ونزوئلا و گویان برسر گینه اسکوئیبا که مورد ادعای مالکیت ونزوئلا است گسترش پیدا کرده است.
ارتش ونزوئلا یگان های زرهی خود را به مرزهای شرقی منطقه اسکوئیبا منتقل کرده است
گزارشهای دریافتی درباره اولین درگیریها در مرز بین ونزوئلا و گویان حکایت دارد
ونزوئلا در 3 دسامبر در مورد ادعاهای خود در مورد منطقه اسکوئیبا گویان که از سال 1899 به گویان تعلق داشته است، همه پرسی برگزار خواهد کرد.
هرچه به برگزاری همه پرسی نزدیک تر می شویم تنش ها افزایش پیدا می کند.
مردم اسکوئیبا خواستار جدایی از گویان هستند
لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل که در مجاورت گویان و ونزوئلا قرار دارد نسبت به ماجراجویی و جنگ جدید در کارائیب هشدار داد
ابوقاسم
کشف محموله باورنکردنی از قاچاقچیان در کرمان ؛ توپ و آرپیچی و موشک و تریاک و حشیش و شیشه
🔹در عملیات نیروهای اطلاعاتی علیه قاچاقچیان مسلح، محموله مواد مخدر مشتمل بر ۴۶۱ کیلوگرم تریاک، ۱۰۶ کیلوگرم حشیش و ۵۷ کیلوگرم شیشه به همراه یک قبضه توپ ۱۴.۵ میلیمتری، یک قبضه آرپیجی، دو فروند موشک آرپیجی و تعداد ۹۳۶ فشنگ جنگی کشف و ضبط شد.
✅آفرین... خواستن از ایران رو به خوبی تمرین کنید، در آینده خیلی نیازتون میشه...
#ایران_قوی
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز مهم عفیف ماندن و بی میل شدن برای انجام گناه...
| حجت الاسلام عالی
زندگی #حاج_قاسم بدجوری به روضه اهلبیت علیهمالسلام گره خورده بود. خیلی پیش می آمد دلش بهانه روضه میکرد. زنگ میزد به مداح و میگفت فلان نوحه را بخوان.
گاهی وقتها خودش میخواند. با سوز و آه.
خیلی وقت ها فاصله ۲۰۰ کیلومتری کرمان تا روستا را مهمان روضه تلفنی بودیم.
سوریه که بودیم، بیشتر پیش هم بودیم. توی جلسه یا خلوت فرقی نمیکرد. میگفت: «موعظه مون کن تا غافل نشیم. روضه بخون سبک بشیم و شسته بشیم».
یه روزی بهم گفت: روضه بخوان.
گفتم: روضه هیئتی بلد نیستم. روضه های من روایتیه.
گفت: بخوان.
شروع کردم به داستان شهادت یکی از شهدای مدافع حرم به نقل از فرماندهاش:
«رزمندهای داشتیم با نام جهادی ابراهیم. وسط عملیات بهم بی سیم زد که برام روضه مادر بخوان. صدایش به سختی می آمد. فهمیدم از پهلو تیر خورده است.»
تا این را گفتم حاجی زد زیر گریه.
«دستور دادم هر طور شده به عقب منتقلش کنند. برده بودنش بیمارستان الحاضر. رفتم بالای سرش. به ظاهرحال خوشی نداشت. دهانش پرخون شده بود. لختههای خون را از دهانش کنار میزدم. دیدم با چشمهایش انگار دارد دنبال کسی میگردد.
گفتم: «ابراهیم! تو را به خدا اگر این لحظههای آخر مادر سادات را دیدی بگو یا زهرا سلاماللهعلیها ».
گریه حاج قاسم بلندتر شده بود.
«ابراهیم لب باز کرد که بگوید یا زهرا اما کلامش ناقص ماند: یا ز… و شهید شد».
گفتم: حاجی مادرمون حضرت زهرا توی این جبهه هاست. داد حاج قاسم بلند شد. خیلی طول کشید تا آرام شود.
🎙راوی: حجت الاسلام کاظمی کیاسری
📚کتاب سلیمانی عزیز، ص۱۰۱