🪐گفتم آقای رئیسی چرا تیم رسانه ای شما اینقدر ضعیفه⁉️
اینقدر کارهای بزرگ انجام می دهید و مردم متوجه نمی شوند.
اینطور باشه دور بعد رأی نمی آورید.
♦️نگاهی به من انداخت و گفتند: بخوام رسانه رو قوی کنم باید مرتب از خودم تعریف کنم و کار خوبی نیست.
اما برای دور بعد نام من رو توی نامزدها نخواهی دید.
باتعجب گفتم چرا؟
گفت: وقتی آمدیم اوضاع کشور واقعا بحرانی بود و خدا لطف کرد شرایط بهتر شد و کشور از لبه پرتگاه دور شد، الان دیگه هرکی رئیس جمهور بشه مشکلی نخواهد داشت.
📚کتاب رئیسی روحانی بود. اثر گروه شهید هادی
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتْفیسَبیلِکْ
__________________________________
15.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ یه کار فرهنگی تمیز... دمشون گرم حتما ببینین
خواهشا اینطوری کار فرهنگی کنین
چنتا کار فرهنگی قشنگ مثل این که مردم رو جذب کنین
ما طرف حق هستیم
فقط کافیه همین حق رو توضیح بدیم
هیچکس با زور نمیشه جذب کرد
🚨منتشر کنین
#حجاب
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌زنده زنده آتش زدن بسیجی در ظهر عاشورا ۸۸ توسط فتنه گران
عاشورای ۸۸ را فراموش نمیکنیم..
#محرم
#امر_به_معروف
#امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_اربابم
گفت خوشبه حال امام حسین که، شما انقدر دوستش دارید.
گفتم؛ خوشبه حال ما که امام حسین اجازه داده دوستش داشته باشیم ...❤️
#حسینجانم♥️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
📺شبکه AZ TV آذربایجان:
🔻پزشکیان با اعلام مواضع خود در قبال قفقاز ما را ناامید کرد
‼️سیاست پزشکیان فرقی با رئیسی نداشته است
⭕️ قالیباف: خط قرمز ما تغییر مرز در همسایگی ایران است
رئیس مجلس در دیدار نایب رئیس مجلس ارمنستان:
🔹سیاست قطعی ما در دولتهای سیزدهم و چهاردهم و مجالس یازدهم و دوازدهم گسترش روابط با همسایگان است.
🔹خط قرمز ما هر گونه تغییر مرز در همسایگی ایران است و بارها بر این تاکید کردیم.
🔹ارتباطات اقتصادی ما با ارمنستان مناسب است و باید به سمت توسعه آن حرکت کنیم.
🔹یکی از افتخارات جمهوری اسلامی حضور نمایندگان ادیان الهی در مجلس است.
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مداحی سپهبد قاسم سلیمانی در مسجد روستای پدری
#شهید_برونسی
🥀آخرین آرزو🥀
عشق او به خانم صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بیشتر از این حرفها بود که به زبان بیاید، یا قابل وصف باشد، یکبار بین بچهها گفت: دوست دارم با خون گلوم، اسم مقدس مادرم (حضرت زهرا سلام الله علیها) رو بنویسم.
به هم نگاه کردیم. نگاه بعضیها تعجب زده بود؛ اینکه میخواست با خون گلویش بنویسد، جای سؤال داشت.
همين را هم ازش پرسیدم؛ قیافهاش محزون شد، گفت: یک صحنهٔ عاشوراء همیشه قلب منو آتیش میزنه!
با شنیدن اسم عاشوراء، حال بچهها از این رو به آن رو شد. خودش هم منقلب شد و با صدای لرزان ادامه داد: اون هم وقتی بود که آقا اباعبدالله (علیه السلام) خون حضرت علی اصغر (علیه السلام) رو به طرف آسمان پاشیدند و عرض کردند: خدایا قبول کن؛ من هم دوست دارم با همین خون گلوم، اسم مقدس بی بی رو بنویسم تا عشق و ارادت خودم رو ثابت کنم.
بعدها هم چند بار دیگر هم این را گفت. ولی توی چند تا عملیات که همراهش بودم خواستهاش عملی نشد.
توی عملیات والفجر یک باهاش نبودم، اما وقتی شنیدم مجروح شده، تشویش و نگرانی همهٔ وجودم را گرفت، بچهها میگفتند؛ تیر خورده به گلوش.
احتمال دادم شهید شده باشد، همین را به شان گفتم، گفتند؛ نه، الحمدلله زخمش کاری نبوده.
پرسیدم چطور؟
گفتند؛ ظاهرا گلوله از فاصلهٔ دوری شلیک شده وقتی به گلوی حاجی خورده، آخرین حدود بردش بوده.
یکی از بچهها پی حرف او را گرفت و گفت: بالاخره آرزوی حاجی برآورده شد؛ من خودم دیدم که روی یک تخته سنگ با همون خونی که از گلویش می اومد، اسم مقدس بی بی رو نوشت.
اتفاقا آن روز قسمت شد وقت تخلیه مجروحها، عبدالحسین رو ببینم. روی برانکارد داشتند میبردنش. نیمه بیهوش بود و نمیشد باهاش حرف بزنی، ولی زخم روی گلو رو خیلی واضح دیدم، و اثر خون روی انگشت سبابه دست راستش را.
به بیمارستان که رسیده بود، امان نداده بود زخمش خوب شود، بلافاصله برگشت منطقه، چهرهاش شور و نشاط خاصی داشت. با خوشحالی میگفت: خدا لطف کرد و دعای من مستجاب شد، دیگر غیر از شهادت هیچ آرزویی ندارم.
منبع: خاکهای_نرم_کوشک.