💐😍💐😍💐😍💐😍💐
#شرح_داستان #بصیرت
به نام خدای مهربون. خدای دانا و توانا.
یک مرغ ماهی خوار کنار رودخانه زندگی می کرد.
غذای اون ماهی بود.
مرغ ماهی خوار هر روز از رودخانه یک ماهی می گرفت و می خورد.
کم کم مرغ ماهی خوار پیرشد.
و نمی تونست راحت ماهی بگیره و بخوره.
آخه ماهیا جوون بودن و زود میرفتن پشت سنگ بزرگ تا نوک مرغ ماهی خوار به سنگ بخوره.
مرغ ماهی خوار ناراحت بود.
هشت پای بازیگوش هر روز مرغ ماهی خوار رو می دید.
هشت پا از مرغ ماهی خوار پرسید چرا ناراحتی؟
مرغ ماهی خوار گفت دو تا آدم ماهی گیر میخوان همه ی ماهیای رودخانه رو با تور بگیرن ببرن.
برای ماهیای رودخانه ناراحتم .
هشت پا گفت حالا چیکار کنیم؟
مرغ ماهی خوار گفت یه دریای بزرگ پشت این کوه هست.
من حاضرم ماهیا رو ببرم اونجا تا دست دوتا ماهی گیرا بهشون نرسه.
هشت پا زودی رفت به ماهی ها خبرداد.
ماهیا ترسیدن و گفتن درسته مرغ ماهی خوار دشمن ماست ولی الان برای ما ناراحته بهتره به حرفش گوش بدیم تا به ما کمک کنه.
هشت پا برگشت پیش مرغ ماهی خوار و گفت ماهیا با حرفت موافقن.
مرغ ماهی خوار یک پوست هندونه بزرگ آورد.
با شاخه نازک درخت براش بند درست کرد.
اون هر روز چنتا ماهی توی پوست هندونه سوار می کرد.
می برد بالای کوه و می خورد.
استخوان ماهیا رو می ریخت دور.
یه روز خرچنگ دانا گفت مرغ ماهی خوار امروز منو با خودت ببر.
می خوام دریا رو ببینم و خبر سلامتی ماهیا رو به دوستاشون بدم.
مرغ ماهی خوار گفت باشه.
خرچنگ دانا روی پشت مرغ ماهی خوار سوار شد.
اونا بالای کوه رسیدن.
خرچنگ دانا از اون بالا استخوان ماهیا رو دید.
اون به مرغ ماهی خوار گفت:
بیا برگردیم دریا رو از دور دیدم.
اونا برگشتن.
خرچنگ دانا رفت توی آب همه چیزو به ماهیا گفت.
ماهیا و خرچنگ دانا تصمیم گرفتن با مرغ ماهی خوار عکس یادگاری بگیرن.
خرچنگ دانا رفت مرغ ماهی خوار رو دعوت کرد.
مرغ ماهی خوار روی سنگ بزرگ نشست.
ماهیا همه دور سنگ جمع شدن.
خرچنگ دانا گفت من روی پشت مرغ ماهی خوار می شینم.
همه آماده بودن.
قورباغه عکاس دوربینش رو آورد بالا.
گفت یک دو سه.
خرچنگ دانا مرغ ماهی خوار رو هل داد توی آب.
ماهیا مرغ ماهی خوار رو با یه عالمه جلبک به سنگ بزرگ چسبوندن.
بعد همه با هم با خرچنگ دانا دست دوستی دادن.
هشت پا از اینکه به حرف مرغ ماهی خوار گوش داده بود، پشیمون شد و از خرچنگ دانا و ماهیا معذرت خواهی کرد
و همه با هم توی رودخانه زیبا زندگی کردن.
✅✅✅ نکته: این داستان از
💠کانال تربیتی #گنجینه313
@GANJINE313
برداشته شده و بنده فقط ویرایش انجام دادم.
با تشکر از خاله مهدیه بخاطر معرفی این داستان زیبا 🌹🌹🌹
کادر مهدمهدوی گلبرگ کلا دنبال شکار لحظه هاست 👌😉😎
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️ماشاءالله ولاحول ولاقوه الا بالله☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙈آهان راستی یادم رفت اول #اینو بزارم😂
پسرای دانا و دخترهای زرنگمون در حال تدارک شکوفه جشن 9 دی😍 و همزمان قرائت سوره #ناس
(خرد کردن مقواهای رنگی👌)
#هدف: دست ورزی، تقویت عضلات ریز ، پرورش فعالیت های گروهی، ایجاد همدلی و همکاری، افزایش دقت و تمرکز
سوره #ناس با توجه به ایام مناسبت ملی #دهه_بصیرت دو هفته اول دی #ویژه ی نوآموزان پیش دبستانی و یک ماه دی #ویژه ی نوآموزان مهد در نظر گرفته شد...
#پناه می بریم به #خدا از #شر_فتنه_ها در #آخرالزمان....
⭕️ اگر #نماز قضا بشه،
#اجازه قضاء داریم.
🔻اگر #روزه قضا بشه،
#اجازه قضاء داریم.
✅ ولی اگر ...
🇮🇷 ولی اگر #ولایت قضاء بشه
#اجازه قضاء نداریم:
🔴 یکبار در سقیفه قضا شد، حضرت فاطمه زهراء سلام الله را #شهید کردند.
🔴 یکبار در صفین قضاءشد، حضرت علی علیه السلام را شهید کردند.
🔴 یکبار در مدینه قضاءشد،
تابوت حضرت #امام_حسن علیه السلام تیرباران شد.
🔴 یکبار درکربلا قضاء شد،
بر پیکر نورانی #امام_حسین علیه السلام اسب تازاندند.
🇮🇷 مواظب باشیم #ولایت_مان
#قضاء نشود.
🇮🇷پشتیبان #ولایت_فقیه باشید تابه مملکت شما آسیبی #نرسد.
#امام_خمینی (ره)
نفس صبح با توکل به اسم اعظمت الله
بارور به دم و بازدم می شود
و توسل به نام و یاد حجت ثانی عشر تو عطردل انگیز عاشقی اکسیژن نفس صبح را معطر می کند...
پدیدآرنده #سه_شنبه_های_مهدوی
در حضور تو دست ادب بر سینه به محضر ولی و امیرزمانت تقدیم می داریم: