eitaa logo
گلـبرگ ســرخ
967 دنبال‌کننده
2هزار عکس
804 ویدیو
5 فایل
«ڪانـال گلـبرگ ســرخ» 🕊️🌹هـدیـہ بـہ شـهداے استـان مـرڪزے کانال نائب الشهید @nayeboshahid 📱ارتبـاط بـا ادمیـن: @Khademshohadiran حرفاتون، نظراتتون، پیشنهاداتتون رو اینجا بهمون بگید.😊 📎لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17025832207590
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽🕊 🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝ‌ܢ̣ߺ ߊ‌ܠܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ ࡐ‌ ߊ‌ܠࡎܥ‌‌ࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭ 🗓 🌱شهید حسن بهمن‌یار 📅تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۰۶/۰۶ محل تولد: ایبک‌آباد - اراک  📆تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۸/۱۹ محل شهادت: سرپل ذهاب 💎نشانی: مرزیجران - اراک 📜برشی از زندگینامه شهید: تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد. سپس  به همراه پدر کشاورزی و دامداری مشغول شد. او دوست داشت تا جایی که میتواند به پدر و مادر خدمت کند. اما طولی نکشید که از روستا دل کند و راهی شهر اراک شد و مدتی در شهر کار می‌کرد. حسن به منظور دفاع از ارزش‌های اسلامی‌ و حاکمیت مقدس جمهوری اسلامی‌ قامت خویش را به لباس سربازی آراست و به عنوان سرباز ژاندارمری پس از گذراندن دوره آموزشی در روزهای آغازین جنگ تحمیلی راهی سرپل ذهاب در استان کرمانشاه شد. او در فرجامی‌ ناباورانه در حالی که نوزده بهار از زندگی خود را پشت سر گذاشته بود بر اثر واژگونی خودرو در منطقه کوره‌موش سر پل ذهاب بر سجده گاه عشق بوسه‌ای خونین زد و به دیدار معشوق و معبود ازلی شتافت. پیکر مطهر شهید در روستای مرزیجران اراک به خاک سپرده شد. 🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم. 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین 🍃
📝 ابوالفضل اسدی عراقی اول خرداد سال ۴۴ در شهر اراک متولد شد. پدرش علی‌اکبر در کارخانه آلومینیوم‌سازی اراک کار می‌کرد و مادرش عذرا نام داشت. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در اراک پشت‌ سر گذاشت. در دوران دبیرستان بود که برای اولین بار به جبهه اعزام شد. او با این‌ که شخصیتی مذهبی و آرام داشت، با این ‌حال هرگز از ورزش غافل نشد و به ‌واسطه علاقه به ورزش رزمی از دوران جوانی در کلاس‌های آموزشی کاراته حضور پیدا می‌کرد. از همان دوران دبیرستان با عضویت در انجمن اسلامی فعالیت‌های سیاسی و اعتقادی خود را پیگیری کرد. از آبان ۶۲ تا زمان شهادتش چندین مرتبه به جبهه اعزام شد. او در زمانی که در جبهه حضور نداشت به تحصیلات ادامه می داد. فوق دیپلم را از مدرسه تربیت معلم شهید مدنی قم اخذ کرد و به کار معلمی در روستاهای اطراف شازند مشغول شد. پس از آن با شرکت در کنکور سراسری به عنوان دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران پذیرفته شد و در رشته اقتصاد ثبت نام کرد با این ‌حال دل کندن از جبهه برایش سخت بود. علی‌رغم 4 بار مجروحیت شدید و حضور در عملیات خیبر، والفجر 8 ، کربلای 4 و 5 و ... حضور در جبهه را بر خود لازم می‌دانست. عاقبت در روز عاشورای حسینی سال ۶۶ در سِمت تیربارچی در منطقه کانال پرورش ماهی شلمچه، هنگامی که به قصد وضو سنگر را ترک کرد با اصابت خمپاره به سر، به شهادت رسید. 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
‼️چرا به شهید اسدی «دایی» می‌گفتند؟ یک جور رسم یا بهتر بگویم صمیمیتی در میان رزمندگان اراکی وجود داشت که همدیگر را با القابی مثل دایی، عام (عمو)، خاله‌زاد (پسرخاله) و... صدا می‌زدند. مثلاً شهید یعقوب علی‌صیدی فرمانده گردان علی بن ابیطالب(ع) در میان بچه‌ها به عام یعقوب شهرت داشت. شهید ابوالفضل اسدی هم بین هم جبهه‌ای ها به دایی معروف بود و دایی صدایش می‌کردند. 🌱 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🌸پایگاهی به وسعت شکوفه بچه‌ها به بستنی و ساندویچی شکوفه، نبش خیابان دکتر حسابی، می‌گفتند:( پایگاه ۱۵ حزب الله) و قرارگاه ۳۰ رمضان، دلیلشم این بود، که ماه رمضان ۳۰ روز بود و بعد از شب ِ ۱۵ رمضان می‌رفتند آن‌جا بستنی و ساندویج می‌خوردند. بعد از کربلای ۵ آقا اسماعیل تازه پایش قطع شده بود، و یک موتور سه چرخه یاماها داشت. از مسجد حاج آقا صابر که بیرون آمدیم، گفتیم برویم پایگاه ،۱۵_۱۴_۱۳ نفری سوار موتور آقا اسماعیل شدیم، دایی‌هم بود و خود اسماعیل ، راننده بود. بعضی ها هم تا سحر می‌رفتند یک سالن ورزشی درمنطقه فوتبال. 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🔹خودم را آماده می‌کنم تیرماه در شهرک بدر بودیم. گرما هوا بالای ۶۰_۵۰ درجه بود. حتی یک نهال درخت پیدا نمی‌شد. فاصله‌ کانکس ها حسینیه شهرک بدر ۹۰۰_۸۰۰ متر بود. دایی همیشه این مسیر را پابرهنه می‌رفت. ریگهای زمین مثل شن‌های نانوایی سنگکی می‌شدند، داغ داغ. دایی ام آرام قدم برمی‌داشت، با همه سلام علیک می‌کرد. علتش را پرسیدم. گفت: ( شاید روزی در یک عملیات پوتین نداشتیم و خواستیم پا برهنه روی زمین راه برویم، من خودم را برای آن عملیات آماده می‌کنم) 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🔸بپر داخل آب! گروه ما را از گردان جدا کرده بودند؛ دلیلش هم شلوغ‌کاری بود. دایی هم به هر بهانه‌ای تنبیه‌مان می‌کرد؛ تنبیهش این بود که برویم در کانالی که کنارمان بود چند ساعتی در آب بمانیم. هر شب یک نفر می‌رفت گردان، اخبار آن روز را گوش می‌کرد و می‌آورد. آن شب نوبت من بود. ساعت هشت دایی گفت بروم و اخبار را بیاورم. وقتی آمدم، بچه‌ها به ردیف داخل چادر نشسته بودند. هر کس سوالی می‌کرد و من جواب می‌دادم؛ یکی هم می‌نوشت. آخرش دایی گفت: " سوال و جواب‌ها را بخوانید"! خواندند؛ اصلا با هم جور نبود. دایی گفت: " برو دوباره گوش بده و بیا". من هم که حال نداشتم، گفتم:" نمی‌روم" گفت: " پس بپر داخل آب"! 🗣راوی: مهدی برزآبادی فراهانی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
👌حواس جمع دوستی من با ابوالفضل از اتحادیه انجمن‌های اسلامی شروع شد. اوایل مرداد ۶۱ بود که تصمیم گرفتیم یادواره شهدای عملیات رمضان را بگیریم. فکر کنم پیشنهاد ابوالفضل بود. البته آن موقع اسم "یادواره" باب نبود. برنامه در حیاط مدرسه علی‌بن‌ابی‌طالب برگزار شد. کلیّت برنامه با ابوالفضل بود؛ اما او به هیچ‌وجه خود را به عنوان مدیر مطرح نمی‌کرد. برنامه برگزار شد، قرار شد قرآن را من بخوانم، از آیه " و اذا سالک عبادی عنّی فانی قریب" و قرار شد ابوالفضل به من اطلاع بدهد با توجه به وقت، چه مقدار از قرآن را بخوانم. این آیه، از آيات خیلی احساسی و زیبای قرآن است، اما آیه بعدی آن درباره احکام و مسائل زناشویی است و من این را نمی‌دانستم. آیه بعدی را هم خواندم و ابوالفضل اشاره کرد که ترجمه را هم بخوانم. شروع به خواندن ترجمه کردم. آیه اول که عرفانی بود و فضای دلنشینی داشت. به آیه دوم که رسیدم، یک دفعه دیدم ابوالفضل از دور دارد دست‌و‌پا می‌زند و اشاره می‌کند که نخوان! همآن‌جا "صدق‌الله" را گفتم و پایین آمدم! بعد از برنامه، همآن‌جا وسط حیاط دبیرستان خوابیدیم. روی موکت‌ها دراز کشیده بودیم و همانطور که نگاهمان رو به آسمان بود، هر کس چیزی می‌گفت و نفر بعدی باید ادامه‌اش می‌داد. تا صبح بیدار بودیم. من، ابوالفضل، احمد زکّی، زین‌الدین پسر مدیر مدرسه و تمام بچه‌هایی که کمک کردند، شب را آن‌جا ماندیم. تا صبح، همه حرف‌ها حول محور جبهه بود. 🗣راوی: ابوالقاسم صفرزاده 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
💔طوری گریه می‌کرد که سابقه نداشت با دایی جمکران‌ها و دعای کمیل‌های زیادی رفته بودیم. بعد از کربلای ۵ هم در شهرک بدر، با هم رفتیم دعای کمیل. من در سجده خوابم برد؛ بیدار که شدم، دیدم دایی طوری گریه می‌کند که سابقه ندارد. چند ماه بعد شهید شده. 🗣راوی: سید مجید قریشی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
لحظاتمان به‌ وقت‌ شهید 🧕 خاطره ای از مادر شهید: به ابوالفضل گفتم مادر جان عکس رزمندگان را تلویزیون نشان می‌دهد، تو هم خودت را نشان بده تا من تو را هم در تلویزیون ببینم؛ در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: مادرجان من به خاطر این کارها به جبهه نمی‌روم. شاید این مُحرمی بودن ابوالفضل بود که این‌ قدر این شهید را محجوب و سر به زیر کرده بود؛ چرا که او شب تاسوعا به دنیا آمده بود و در محرم هم به شهادت رسید. 🌱 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🌱شهیدانه... رفته بودیم لولانِ عراق. همه دنبال این بودیم که بهترین پتو، بهترین جا و بهترین چادر را برای خودمان برداریم. من سه-چهارتا پتو روی خودم انداخته بودم. دایی، معاون دسته ما بود. یک شب بیدار شدم و دیدم روی یک تکه سنگ بزرگ خوابیده است. یک پتوی درب‌ و‌ داغان را دو تا کرده و انداخته بود زیر و رویش؛ چون جثه‌اش بزرگ بود، همه جوره از زیر پتو بیرون زده بود. 🗣راوی: جعفر کرمی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
💔دلتنگ برادران شهیدش عید غدیر ۶۶ در شهرک بدر بودیم. دایی پیشنهاد داد برای سیدهای گردان مراسم بگیریم:" صبح زود بلند می‌شویم و این بچه‌سیدها را می‌بریم حمام. از سرراه حمام برایشان ذکری می‌خوانیم و می‌بریمشان نمایشگاه کتاب برایشان کتاب می‌خریم. بعد پشت کانکس‌ها بهشان چایی می‌دهیم". این اتفاق افتاد و آخر مراسم، دایی از بچه‌ها جدا شد. گفتم: " کجا؟ " گفت: " می‌خواهم بروم چیزی بنویسم". رفت تکیه داد به کانکس‌ها و چیزی نوشت: " این‌بار با دفعات قبلی فرق دارد؛ احساس غربت و دلتنگی بیشتر است". عید غدیر، سالگرد آن عقد اخوتی بود که با بچه‌ها در غار بسته بودند و دایی دلتنگ برادرهای شهیدش شده بود. 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
👌جنگ را ترجیح داد همان سال آخر، استاندار یا معاون سیاسی استاندار فارس، برای دایی نامه‌ای فرستاده بود که:" اگر تو بیایی این‌جا، به تو مسئولیت می‌دهیم". من فقط می‌دیدم که دایی با دقت و وسواس داشت نامه‌ای را می‌خواند. کنجکاو شدم و پرسیدم، گفت:" داش اسدالله، می‌دانی چه کسی این نامه را نوشته و چی نوشته؟" به شوخی قیافه گرفت و جریان را گفت. بعد که جدی شد، گفت:" می‌دانی از من چه خواسته!؟ گفته تو جنگ را ول کن؛ این‌جا هم سنگری‌ است که می‌توانی در خدمت جمهوری اسلامی باشی" و لبخند تمسخرآمیزی زد. 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🌱ما همه‌ی افق‌های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می‌یابد؛ عشق را هم ، امید را هم.... 🍃 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
شیفته اش بودم ۷_۸ رفیق داشتم که همه شهید شدند. آخریشان در والفجر ۴ به شهادت رسید. بعد از آن، دیگر با کسی رفیق نشدم، چون از دست دادن رفیق ،تحمل میخواست و من ظرفیتش را نداشتم. علی‌رغم این‌که با خودم عهد بسته بودم دیگر با کسی رابطه عمیق برقرار نکنم، اما شخصیت ابوالفضل طوری بود که من واقعا شيفته‌اش بودم. رفتارش، راه رفتنش، حرف زدنش، و وقارش همه به دل می‌نشست. عملیات کربلای ۵ به گردان امام حسین رفتم آنجا بود که از نزدیک نسبت به او شناخت پیدا کردم. دسته آلمان هابه شرّوشور بودن زبان زد بودند، جالب بود که ابوالفضل درجمع آنها بود ولی شخصیت دیگری داشت. 🗣راوی: محسن کریمی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🍃مریدش بودند هنوز هم صدایش در گوشم است که بلند بلند ذکر می‌گفت. آرپی‌جی را می‌خواست شلیک کند، داد می‌زد:(ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌) برای ما همه چیز بود بود، استاد اخلاق، برادر، رفیق. اگر غيبت می‌کردیم باید یک جزء قرآن می‌خواندیم. نمی‌شد دایی را بشناسی، شیفته‌اش نشوی، نه فقط اراکی ها حتی بچه‌های قم‌ و شاهرود و محلات مریدش بودند در دبیرستان، منافقین چریک‌ها هم دوستش داشتند. 🗣روای: محسن فعال 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
💔داغ ابوالفضل اراک بودم که خبرشهادتش رسید. اعلامیه اش را دیدم . حاج محمود آشوری در مجلس ختمش مداحی می‌کرد از امام حسین عليه السلام می‌خواند می‌گفت:( تو خودت داغ ابالفضل دیدی، ما هم دیدیم.) 🗣راوی: علی نکویی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
💎پیمان ابدی یک روز من را کنار کشید، گفت: "اسدالله بیا پیمان ببندیم!" گفتم:" چه پیمانی؟" گفت: "بیا پیمان ببندیم از این به بعد، هر خطی که رفتیم، داوطلبانه سخت‌ترین جای خط را بگیریم و آنجا بجنگیم. قبول داری؟" گفتم:" باشد‌. همین الآن قول می‌دهم. من نوکرتم". پیشانی‌بندی را درآورد انداخت گردنم و گره داد. هنوز هم بعد از ۲۵ سال، همان گره‌ای که دایی بسته است، باز نشده. هنوز هم گردنم است. گفت:" پس من با این گره از تو پیمان می‌گیرم". یکی هم به گردن خودش بست. 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🎆همکلاسی آسمانی دایی را در انجمن اسلامی دیدم و شناختم. فضایی تشکیلاتی که مشی تشکیلاتی‌اش از شهید بهشتی بود. دایی در جلسات کدهایی می‌داد و حرف‌هایی می‌زد، که همه از شهید بهشتی بود. آن‌موقع شهید بهشتی مهم‌ترین و منجسم‌ترین تشکیلات فکری را داشت. در اردوهای مدرسه هم دایی تاکید داشت که کارها برنامه‌ریزی شده باشد و نظام سلسله مراتبی حتما رعایت شود. دوستی هست، ولی در کار همه چیز باید رعایت شود. 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🔖به فکر بچه‌ها بود حتی بعد از... در ایستگاه راه‌آهن اراک، عبدالرضا بابایی یک پاکت کاغذی به دایی داد. بعد از شهادت دایی که بر می‌گشتیم، در کوپه خاله‌زا همان پاکت را درآورد و گفت:" بچه‌ها، وقتی داشتیم می‌رفتیم منطقه، دایی این پاکت را به من داد و گفت این آجیل را نگه دارید؛ وقتی بر می‌گردید من در جمعتان نیستم، این را با بچه‌ها تقسیم کنید و بخورید". 🗣راوی: اسدالله نصری 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🦋دینش را ادا کرد. در کربلای ۵ ساعتم را به دایی دادم. ساعت خودش گم شده بود یا شاید هم خراب شده بود. یک سال بعد، در مراسم چهلمش برادرش به من گفت:( ابوالفضل از شما ساعت گرفته بوده؟) گفتم:( نه) گفت: ( برای ما نوشته است .که این ساعت را از خاله زا گرفتم ، اگر طوری شدم ، بدهید به او) کوچک‌ترین دینی اگر گردنش بود ، مکتوب می‌کرد و اعلام می‌کرد،که مدیون نشود. 🗣راوی: خاله‌زا 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
💌سفارش دایی خوابش را دیدم، کمی باهم حرف زدیم آخرش گفتم:( ابوالفضل ساکم را ببندم و بیام ؟) منظورم این بود که وقتش رسیده که مرگم فرا برسد و پیش تو بیام. دایی گفت:( نه حالا وقتش نیست. اما حواست رو جمع کن اینجا حساب و کتاب خیلی دقیقه و مو رو از ماست میکشن.) 🗣راوی: داود قاسمی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🕊عند ربّهم یرزقون می‌دانستم جمعه، منزل دایی مراسم سالگردش است؛ اما خانه را بلد نبودم. یک بار سال ۶۶ به خانه‌شان آمده بودم و دیگر نمی‌دانستم کجاست. از چهارسوی بازار اراک سمت خیابان دکتر حسابی راه افتادم. آمدم خیابان حاجی‌باشی و پرسیدم؛ گفتند از کوچه پس کوچه‌ها باید بروی. خانمی که بربری دستش بود، گفت که از این کوچه‌ها برو تا به خیابان دکتر حسابی برسی. از مردی که داشت اسباب مسافرت می‌گذاشت داخل ماشینش، پرسیدم: "منزل اسدی را می‌شناسید؟" گفت:"نه". کمی جلوتر بنری توجهم را جلب کرد؛ دقت کردم، خود دایی بود. بعد از ۲۶ سال مستقیم درب خانه دایی آمده بودم. 🗣راوی: ابوالقاسم خلیلی 📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. مقام معظم رهبری 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی ۲۸۰۰ شهید شهر اراک ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh