10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥سحر و جادو واقعا وجود داره؟
💥 روی چه کسانی بیشتر اثر میذاره ؟
https://eitaa.com/golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مخلِص یا مخلَص؟ / آیت الله جوادی آملی
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷
ادامه خاطرات دانشجویی
۱۳۷۶/ ۹/ ۲۳
استاد گفت : خیلی خب نمره تون را بلند نمی خونم لطفا مرا نزنید
بعد استاد داشت درباره فکر کردن سخن می گفت
من گفتم استادما با اراده می تونیم فکرمان را عوض کتیم
استاد گفت درسته مثلا خندیدن را در نظر می گیریم
خنده مخصوص انسان است و خنده زمانی به وجود می آد که آدم نسبت به چیزی متعجب بشه یعنی آدمیزاد تا تعجب نکنه نمی خنده
استاد که این را گفت اسلامی که از کله صبح کلی باعث خنده مون شده بود به استاد گفت : استاد شما الان از چی تعجب کردی که داری می خندی ؟ 😂چون استاد هرندی اکثرا یه لبخند رو لب هاش داشت و معمولا زیاد می خندید
استاد که از جواب کم نمی آورد فوری به اسلامی گفت اول تو بگو چرا داری می خندی تا منم بگم
من گفتم استاد انگار از دیشب تا حالا اسلامی را در آب نمک خیسانده اند که انقد مزه می پرونه از صبح تا حالا هر استادی اومده سرمون اسلامی اذیتش کرده
استاد با خنده گفت : عجب پس که این طور
فهیمه دهقان زاده گفت فکر نمی کردیم اسلامی انقد بلا و ناقلا باشه
بعد از اتمام کلاس آقای هرندی من و الهیان و فهیمه به میدان توپخانه آمدیم و آن جا الهیان از ما جدا شد
وقتی با فهیمه رفتیم سمت خونه هامون اول به دارالزهرا س رفتیم و قرار شد فردا ساعت ۳ به جشن میلاد امام زمان در دارالزهرا برویم
وقتی به خانه آمدم خواستم نماز مغرب و عشا را بخوانم و برای جشن به مسجد رضایی بروم چون جشن زیبایی آن جا برگزار می شداما مامان گفت هیت محمد آقا ایلخانی همسایه روبه رویی مون مولودی دارن و ما را هم دعوت کردن که با زهرا پیر هادی اینا بریم خونه شون و تو اگه نیایی همسایه ها می گن دخترت اجتماعی نیست
بنابراین مجبور شدم حرف مامان را گوش کنم و آبجی پروانه را بفرستم دم در زهرا پیرهادی تا بره زهرا و فاطمه خانم را صدا کنه خودمم رفتم سراغ کمد لباس ها تا لباس هایی مناسب مجلس جشن انتخاب کنم
من و آبجی پروانه و مامان و زهرا و فاطمه خانم با هم رفتیم خونه ی مریم خانم که زن ممد آقا ی ایلخانی بود البته هیت اصلی خونه جواد آقای کوهی کار بود و قسمت زنانه منزل محمد اقا ی ایلخانی بود
تلویزیون هم داشت چراغانی های میدان خراسان را نشان می داد و زن ها هم داشتن تو مجلس حرف می زدن ولی منزل مریم خانم اینا خوش گذشت و زهرا کلی ما را خندونده بود
امروز وقتی که از محله خودمون از دانشگاه به خانه می آمدم به یاد این همه شور معنویی بچه های محله بودم که با عشق به امام زمان عج کوچه را چراغانی و زیبا کرده بودند
واقعا امشب شب باصفایی هست خوش به حال انهایی که امشب قم و جمکران هستند
خوش به حال انهایی که امشب توی جمکران روی آن زمین یخ و آب و هوای سرد و دلچسب با اشک های گرم شون با آقا عج حرف می زنند
خوش به حال برادران دانشکده مان که امشب عازم قم و جمکران بودندکاش برای ما هم دعا کنند
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم یا اله العالمین یا ارحم الراحمین الهی العفو الهی العفو الهی العفو
تفالی هم در شب نیمه شعبان بر دیوان حافظ می زنم:
من که ره بردم به کنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن
تا دعای دولت آن حسن روز افزون کنم
ساعت ده و پنجاه و پنح دقیقه شب نیمه شعبان
مریم حسنی
https://eitaa.com/golbargsork1354
🌷به نام خدا و با یاد شهیدان 🌷
خاطرات دانشجویی
۱۳۷۶/ ۹/ ۲۴
امروز اول تو خوابگاه جمع شدیم و خانم ژیان درباره برنامه امتحانات ورزش با ما سخن گفت بعد از پایان سخنان ایشان من گفتم ببخشید من یک سوال دارم
استاد گفت بفرمایید
تو دلم گفتم چه عجب برام احترام گذاشته
گفتم شاید بچه ها ...اما هنوز حرفم را کامل نکرده بودم که استاد گفت این ها ممکنه بچه های من باشند ولی قطعا بچه های تو نیستند پس لفظ بچه ها را براشون به کار نبربرای چی گفتی بچه ها برای تو هنوز خیلی زوده که بچه داشته باشی
اینا همه شون جای دختر من هستند پس من می تونم بهشون بگم بچه های عزیزم یا بچه های عزیز ولی تو خودت هنوز دهنت بوی شیر می ده
من تو دلم گفتم: تو با من لجی و همش می خوای مرا توی جمع ضایع کنی این دفعه که بهانه پیدا نکردی بچه ها را بهانه کردی من که نگفتم بچه هام گفتم بچه ها ولی خب هر جور دوست داری جولان بده
ولی همه اینا را تو فکرم گفتم و چیزی به خانم ژیان نگفتم و سوال ام را هم فراموش کردم و دلم خیلی خیلی ازش شکست و گفتم حالا چقد دخترش را به ما پز می ده
بعد رفتیم سالن حجاب و خانم ژیان از ما امتحان دوی رفت و برگشت گرفت و موقع دویدن موی سر بچه ها این طرف اون طرف می شد مخصوصا اونایی که موهاشون دم اسبی بسته بودن و صحنه دویدن شون
خیلی خنده دار بود
بعد به دانشکده برگشتیم خانم اشرفی درس جدید تاریخ را دادند و آقای صیادی از همه ی بچه ها امتحان قرآن ترم اول گرفتند
مریم حسنی
https://eitaa.com/golbargsork1354
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙استاد شجاعی
🔸انتظار واقعی یعنی چه؟!
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید.
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهم ترین دلیل بر تشیع ما.....!
اختصاصی