eitaa logo
کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
6.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
97 فایل
بروزترین کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتاوتلگرام 🌿🌺🌿 @golchin_mowludi ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
[WWW.FOTROS.IR]ma98101005.mp3
19.63M
🌺🌺🌺جشن ميلاد حضرت زينب ( سلام‌الله‌عليها ) حاج_محمود_كريمى 🍃💐🌾🍃💐🌾🍃💐🌾
هر دختری که دختر زهرا نمی شود هر بانویی که زینب کبری نمی شود دار و ندار حضرت حیدر، مجلّله جز تو کسی که "زینت بابا" نمی شود 🌷 میلاد_حضرت_زینب سلام الله علیها تبریڪ_و_تهنیٺ_باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت زینب سلام الله علیها 💐🌾🌼 جلوه‌ی مُشترک حیدر و زهرا ؛ زینب فیض جاری شده از عالم بالا ؛ زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو؛فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا ؛ زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌تو به‌خدیجه‌‌‌رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها؛ زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها" ؛ زینب مادرت مرتبه‌‌ی عصمت کبری دارد توازاین‌روشده‌ای‌عصمت‌ِصغری؛زینب کعبه‌راضی‌ست؛اگرمَضجع‌ِتوسَمت‌خودش بِکشد عقربه‌ی قبله نما را؛زینب .... اشتباه است اگر فکر کنم در عالم فاطمه نائبه‌ای داشته اِلّا زینب مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نکشم چون که مرا اشک‌ در داغ تو کرده‌ست مداوا ؛ زینب سینه‌ام را که ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روی کفنم "یا زینب" محمد قاسمی 💐🌿🌼💐🌿🌼
🍃حضرت_زینب خدا به هیبت یک زن فرود می آید و نسل سینه زنان به وجود می آید و زن اگر که توئی ما کداممان مردیم ؟!!! اگر تو روح زنی زن پرست میگردیم دوباره طرح تو در ذهن من مجسم شد برایم آیهء توحیدی ات مسلم شد در آسمان عدم دو سه قطره از اشکت به خاک پست نبودن چکید و آدم شد شب تولد تو گریه بر حسینم چیست؟! گمان کنم که از امشب ، شب محرم شد تو ظهر فاجعه یک لحظه چشم خود بستی زمین برای اهالی چونان جهنم شد غروب کرب و بلا عشق شد پراکنده و بعد با زدن نبض تو منظم شد تو گریه دار ترین شعر شاعران غمی تو عمق آخر دریای بی کران غمی تو هر چقدر غمی باز شکل لبخندی و با شکوه تر از قله دماوندی تو از غزل بوجود آمدی ترانه شدی تو اوج مرثیه بودی و جاودانه شدی تو فاطمه، تو علی، تو پیمبری بانو تو مجتبی، تو حسینی تو محشری بانو تو انتشار شمیم نجیب شب بوها سحر که شد تو اذان معطری بانو برای اهل صفا آن دو رکعت جسمی که از هزار رکعت با صفا تری بانو بیا و آخر این شعر را خودت بنویس برای اینکه خودت حرف آخری بانو هادی جانفدا 🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼حضرت_زینب السلام ای دختر سلطان دین السلام ای زینت عرش برین السلام ای تالی خیرالنسا السلام ای جلوه ی اهل کسا السلام ای دختر حبل المتین وارث حلم امیرالمومنین السلام ای بانوی مردآفرین گفته بر صبرت خدایت آفرین رخصتی ده تا بگویم شرح تو فرصتی ده تا بگویم مدح تو مدح تو فوق بیان و درک ماست مدح تو کار خدای ماسواست ای امیر المومنین حیران تو حضرت روح الامین دربان تو انبیا و اولیا پابست تو گریه ماه محرم دست تو عالم و آدم گدای خوان تو ما همه شرمنده احسان تو ای سراپا عصمت و عز و وقار حضرت صدیقه را آئینه دار ای فدای ذکر یارب یاربت ای ملائک عاشق اشک شبت از تو خواهش می کند خون خدا در نماز شب کنی او را دعا ذوالفقار حیدری در کام تو کوفه با تیغ سخن شد رام تو تو حسین بن علی را یاوری کشتی نوح خدا را لنگری ای که نامت ذکر هر روز و شب است ای خدا فرموده نامت زینب است ای فدای نام تو عالم همه تو حسینی یا حسن یا فاطمه (س) بعد زهرا بر زنان سرور تویی بر حسین بن علی مادر تویی بعد زهرا دیده ای رنج و محن گریه کردی بحر مادر چون حسن بعد زهرا دیده ای شق القمر بسته ای با معجرت فرق پدر بعد زهرا دیده ای داغ پدر بعد زهرا دیده ای لخت جگر بعد مادر دیده ای رنج و بلا با برادر بوده ای کرب و بلا پیکر صد چاک اکبر دیده ای ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای دیده ای خون خدا مضطر شده دیده ای سبط نبی بی سر شده آمدی از خیمه ها با چشم زار زینبا کردی عبور از نیزه زار آمدی در قتلگه با اشک و آه دیده ای تو پیکر صد چاک شاه با دلی آرام و قلبی استوار دست بردی بر تن خونین یار لب گشودی کای خدایا کن قبول این قلیل قربانی از آل رسول محمد رستمی 🌾🌷🌿🌾🌿🌷🌾🌿🌷
🌺حضرت_زینب همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... مسعود یوسف پور 🌺🌿🌾🌺🌿🌾🌺🌿🌾
🍃🌿حضرت_زینب آتشم آتشی از سمت سحر شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر "ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر می‌شود اینگونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زده‌ام مثل یک شیشه‌ی باران زده‌ام مثل یک دست به دامان زده‌ام که خوش این فال به دیوان زده‌ام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسم‌الله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شده‌است یا علی هست که زهرا شده‌است چه در این قاب هویدا شده‌است که حسن غرقِ تماشا شده‌است جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آنکه خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آنکه از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثارالله "زینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست" نفس او دو هَجا بود: حسین زینب اینگونه دوتا بود: حسین با حسینش همه‌جا بود: حسین هم حسن هم بخدا بود: حسین تاکه او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبه‌ی پولاد و پیام کیست او شیرِخدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست اوبیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربت مادر می‌رفت هر قدم با سه برادر می‌رفت پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت زود عباس جلوتر می‌رفت نور جز نور از این آیه ندید سایه‌اش را زنِ همسایه ندید بارَش از کوه کمر می‌شکند داغش از مَرد سپر می‌شکند بال او از همه پر می‌شکند زینب است او و مگر می‌شکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَت تیر کشید پایِ گودال سَرَت تیر کشید بی حسینت کمرت تیر کشید نیزه‌ای زد جگرت تیر کشید کربلا دید اسیرش کردند آه یکروزه چه پیرش کردند *از سلیمان امیـنی تبریزی حسن لطفی 🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿
🍃🌾🍃حضرت_زینب سِر علی سِتر علی سُکر علی راز علی همه‌ی حرف خداوند از آغاز علی گفت معراج علی آنهمه اعجاز علی در حرا یاکه حرم باز علی باز علی از علی گفتم و گفتند که اما زینب نقطه‌ی با علی و نقطه‌ی زهرا زینب پنج تَن می‌شود اینگونه مجسم : زینب همه از جَدّ و اُم و اَب همه باهم زینب پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب پنج نقطه زده‌ام تا بزنم دَم زینب نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد آیه‌ی اعظم علی آیتِ عُظمی زینب واژه‌ای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را قلمی کو که نویسد به زبان  بانو را که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را فاطمه باید از این نام بگیرد پرده بسکه در فهمِ جهان هست معما زینب از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت همه دیدند حسین است سراپا زینب آمده تاکه ببینند غمی جاری را آمده تاکه بگوید به بلا آری را به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را تا به عباس دهد درسِ علمداری را آمده تا بنویسند پس از اعجازش کربلا کربُبلا گشت ولی با زینب معنیِ محض شهود است که آرایه ندید عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید سایه‌ی روشن او را زنِ همسایه ندید غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید بعد از آن خطبه شد و خطبه‌ی او تیغِ دو دَم بعد از آن خصم خس و پهنه‌ی دریا زینب فاطمه رفت  ولی نه دلِ خانه او بود جایِ زهرا همه شب  شمعِ شبانه او بود سه امام‌اند به گِردش که بهانه او بود سپرِ هر سه در آن ظلمِ زمانه او بود مادری کرده برای سه امامش جا داشت که  بگویند به او اُمِ ابیها زینب زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب باء بسمِ لله ما هست زِ باءِ زینب اول فاتحه شد آخر نامش یعنی  مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت عمرش اندازه‌ی پنجاه و چهار آه گذشت با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت کَس نفهمید چه بر او همه‌ی راه گذشت همه‌ی راه بجای همه او خورد زمین همه‌ی راه سپر بود به هرجا زینب آن پیمبر که به هنگام سخن گریه کُنَد گفت هرکس به غمِ زینب من گریه کُنَد می‌بَرد گرچه  به یک پلک زدن گریه کُنَد اَجر آنکه به  حسین و به حسن گریه کُنَد در حدیث است که فرمود برای فَرَجَم هفت دفعه قسم ماست به عُلیا زینب روضه‌اش بود که دیدی کفنش را بُردند ناله‌اش بود چرا پیرهنش را بُردند تیغ‌ها زودتر از نیزه تنش را بُردند خورجین‌ها سرِ دور از بدنش را بُردند همه را بُرده ولیکن به تو سوگند نرفت نخی از  مقعنه‌ی عصمتِ کبری زینب حسن لطفی 🌾🌾🍃🌾🌾🍃🌾🌾
🌹حضرت_زینب مولف کتاب می سبو و ساغر آمده ملیکه ی ملائکه به صبح محشر آمده خدایگان دلبری به عشق دلبر آمده عجیب اینکه زینت جمال حیدر آمده هی العلی هی العلا هی العلی مرتضا زمان زمان دلبری امامت شراب را ببین به چشم خویشتن قیامت شراب را ببین به اشک عاشقی روایت شراب را همینکه زینب آمده زعامت شراب را نماز عاشقی بخوان نما به زینب اقتدا دو چشم بسته اش همینکه سوی کعبه باز شد گشوده بر ملائکه بسیط بسط راز شد به نام نامی اش غزل نسیم سرفراز شد که چشمهای بسته اش چه سان زمینه ساز شد که زینب است بانوی اشاره های کربلا تجلی جلای حق به نام زینب است و هو شرب مدام نشئه از کلام زینب است و هو وصف صفات مرتضا مرام زینب است و هو لطف و عطای کبریا ز جام زینب است و هو از این جهت عیان شده از او علی و کبریا عطش کجاست تا شود تشنه ی تشنه کام او عطش کجاست تا زند لب به شراب جام او عطش کجاست تا شود بنده لطف عام او عطش کجاست تا شود خادمه ی مرام او که اوست از دم ازل عدیل وصف هل اتی پس از غروب مادر او غرور اهل خانه شد عصای دست مرتضا ز کینه ی زمانه شد به جرعه های آب او جواب هر بهانه شد برای بحر غصه ها به خانه او خرانه شد نموده سینه را سپر به سوی نشتر جفا فزت و رب تهدمت سوخت ز غصه ی پدر فرق سر شکسته را سوخت ز ناله ی جگر همان زمان اشاره شد همانکه دید پشت در که سوز سینه میزند به جان او همی شرر زینب و داغ مرتضا زمینه ساز نینوا چه خواهری ست مادر کریم زاده ی کرم چه خواهری ست خواهر رحیم زاده ی حرم چه خواهری ست خواهر غریب زاده ی نعم چه خواهری ست خواهر حسن میان بحر غم شنید او کیومک ز کام خشک مجتبی نوح سفینه ی بلا یونس عرش آبرو ساحل عرش منزلت ندیده دیده همچو او که در مسیر شام از خون جگر کند وضو به نیزه دید اسم حق اسیر عشق حق و هو خطابه خوان رایت ما رایت ما زینت مرتضا ست او عصمت زهره الشرف زینب فاطمه است او عزت شحنه النجف زینب مجتبا ست او رحمت عشق در صدف زینب شاه کربلا به بزم عشق شد هدف که کنت کنزا را کند به شهر شام برملا ندیده مردآفرین خالق خلقت اینچنین ندیده عشق همچو او به پاکبازی از یقین ندیده تیغ همچو او صراط عاشق آفرین ندیده اشک دیده ای که اوست دُر خوشه چین به طوف طره اش ملک سپرده دست التجا امیر سهرابی طره اصفهانی 🌷🌿🌾🌷🌿🌾🌷🌿🌾
🌸حضرت_زینب آستان دیدیم و پیشانی شدیم آسمان دیدیم و بارانی شدیم عشق آمد باز طوفانی شدیم بعد از این عُمانِ سامانی شدیم نوبتِ گنجینه الاسرار شد حرفِ زینب شد علی تکرار شد باز شورِ موجِ این دریا علیست باز جانِ این مسمط‌ها علیست تا تپیدن‌های دلها یا علیست حرفِ اول حرفِ آخر با علیست مرتضی امشب سلامش زینب است فاطمه اینبار نامش زینب است ناگهان جانِ جهان را دیده‌ای رویِ دستی آسمان را دیده‌ای بیکران در بیکران را دیده‌ای چار دریا تو اَمان را دیده‌ای گرچه این خانه پُر از نیلوفر است دختر اما باز چیزی دیگر است در تنَزل حق تعالی زینب است این خدایم نیست اما زینب است این حسین است این حسن یا زینب است تا علی زهراست زهرا زینب است آمد و جامِ خدا بر لب رسید اولین و آخرین زینب رسید کیست زینب کیست این مرد آفرین کیست زینب یک تنه فتح‌ُالمُبین "زن مگو خاکِ درش نقش جبین زن مگو دست خدا در آستین" زن اگر این است مردی چیست چیست "فاطمه داند که زینب کیست کیست" کیست این خورشیدِ فردای حسین ما رایت الّاجمیلای حسین عین و شین و قاف در حایِ حسین آمده تا پُر کند جای حسین اینکه زیرِ شهپرش عباس بود پله‌های منبرش عباس بود کیست این روح شکوه ذوالفقار کیست معنیِ علی در کارزار کیست او "بِنتُ‌الجلال اُختُ الوقار" کیست او باید بگوید سازگار: "ای که در تصویرِ انسان زیستی کیستی تو کیستی تو کیستی" از نجف گفتیم مدهوشِ تو بود از عَلَم گفتیم بر دوشِ تو بود از حرم گفتیم آغوشِ تو بود از دلت گفتیم در جوشِ تو بود گرچه در ابعادِ عالم گفته‌ایم هرچه گفتیم از شما کم گفته‌ایم آفرید از دل تو را از جان تو را ریخت حق در قالبِ انسان تو را قبله وقتی هست سرگردان تو را سجده باید کرد هر دوران تو را تو خودت بِیتُ‌الحرامی کم که نیست عمه جانِ نُه امامی کم که نیست کعبه‌ی شش گوشه  شش در داشتی خوش بحالت شش برادر داشتی از محبت شش برابر داشتی چار پَر اما دو شهپر داشتی نوری و عالم نمی‌بیند تو را چشمِ نامحرم نمی‌بیند تو را هیچ کس اینگونه حیدر را ندید در حجابِ حق پیمبر را ندید بر جحاز ناقه منبر را ندید زیر پایی کاخِ کافر را ندید هیچ کس اینگونه سرداری نکرد هیچ کس اینسان جگرداری نکرد کربلا برشانه‌هایت بود و دید شاهد پروانه‌هایت بود و دید خیمه‌ها گُلخانه‌هایت بود و دید نوبتِ دُردانه‌هایت بود و دید بی حسینت زود پیرت کرده‌اند ریسمانها دست‌گیرت کرده‌اند آه ای دل از پریشانی بخوان روضه‌ای از آنچه می‌خوانی بخوان از وداعی سخت بارانی بخون اندکی عُمانِ سامانی بخوان گرچه عمان مُنزوی شد روضه شد این مسمط مثنوی شد روضه شد "خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت تا گیرد برادر را عَنان سیلِ اشکش بست بر وِى راه را دودِ آهش کرد حیران شاه را در قفاىِ شاه رفتى هر زمان بانگِ مَهلاً مهلااش بر آسمان کاى سوار سرگران کم کن شتاب جان من لَختى سبک تر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوى تو تا ببویم آن شکنج موى تو شه سراپا گرمِ شوق و مستِ ناز گوشه‌ی چشمى بدان سو کرد باز دید مشکین مویى از جنس زنان بر فلک دستى و دستى بر عَنان پس زِ جان بر خواهر استقبال کرد تا رُخَش بوسد الف را دال کرد همچو جانِ خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشید کای عِنانگیرِ من آیا زینبی؟ یا که آهِ دردمندان در شبی؟ پیشِ پایِ شوق زنجیری مکن راه عشق است این عَنان گیری مکن با تو هستم جان خواهر همسفر تو به پا این راه کوبی من به سر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش  با زنان در همرهی مردانه باش جانِ خواهر در غمم زاری مکن  با صدا بهرم عزاداری مکن معجر از سر پرده از رُخ وا مکن  آفتاب و ماه را رسوا مکن" حسن لطفی 🌸🌸🌿🌸🌸🌿
میلاد_حضرت_زینب_س هر دختری که دختر زهرا نمیشود هر بانویی که زینب کبری نمیشود دار و ندار حضـرت حیــدر، مجلّله جز تو کسی که "زینت بابا" نمیشود میلاد حضرت زینب(س) شیرزن کربلا و روز پرستار مبارک باد
🍃حضرت_زینب من زینبم، مریم دخیل چادرم شد در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد عمری فقیر بخشش دست پُرم شد خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم در معرکه یک پارچه عباس هستم من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم... ... می گوید این ناموس من فرزند زهراست فخر تمام کائنات و عرش بالاست در راه عشق دلبرم زهرا ترینم هرچه بلا نازل شود از صابرینم زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم من دختر حیدر امیرالمومنینم فکری برای دفع هر نیرنگ کردم با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر کعب نی از شمر لعین خوردم برادر از بام، سنگ آتشین خوردم برادر با دست بسته بر زمین خوردم برادر در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه زیر کتک گفتم فقط الحمدلله اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم باور نکن در مجلس اغیار رفتم دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم... ...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم می خواستم عمامه ات را پس بگیرم از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند یک روز رأست را روی نیزه شکستند روزی دگر نامردها بر شاخه بستند خیلی برایت گریه کردم با رقیه لعنت بر این دل سنگی آل امیه طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته اصلا خبر داری که بازویش شکسته با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته از هر طرف پا می شود آخر می افتد دستش شکسته غالبا با سر می افتد سایه نشسته بر تنش مانند مادر شد باغ لاله دامنش مانند مادر خونی شده پیراهنش مانند مادر شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر بار سفر بسته پرستو زار و خسته کنج خرابه ساکت و تنها نشسته خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم معنای غربت بین شهر شام دیدیم صدها مصیبت بین شهر شام‌ دیدیم ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم از بس مصیبت های سنگینی چشیدم محمدجواد شیرازی 🌷🌿🌷🌿🌷🌿
🌿حضرت_زینب کار اشک است اگر از مژه ها افتادن کار عشق است به پای تو زپا افتادن دست تقدیر، مرا سوی نگاهت انداخت پس مهم است همین حرف...کجا افتادن می شود عکس‌ تو تکثیر، در آن دل که شکست می کند خُرد اگر آینه را افتادن از انا الحق شده معلوم چه حالی دارد به هواداری تو، سر به هوا افتادن میشود مثل غباری سر راهت برخاست میشود رفت به معراج تو با افتادن می برد آخر رویای تعبد ما را با دو زانو به قدمهای شما افتادن تا نخ چادر تو می برد از فرش به عرش چه نیازی به طلا دست گدا افتادن چرخ این چرخ به امید خودت می چرخد پس بعید است بیفتد به صدا افتادن با صدای تو شنیدیم در افلاک؛ "حسین" وقت تسبیح شد و یاد خدا افتادن کاشکی هرچه اگر هست به جانم برسد -دور از جان تو؛ در هول و ولا افتادن- بر بلندی ..ته گودال..میان آتش.. آه بر سر زدم از این دوسه جا افتادن دست عباس مگر سایه ی چشم تو نبود راغبت کرده چه دستی به جدا افتادن گذرم خورده به جایی که نباید زینب از به نی رفتن سر پیش تو... تا افتادن مثل آوار بریزد سرشان دیواری که بنا می شود از سنگ بنا افتادن دیدن عکس ضریحی که ندارد زائر بدتر است از سفر کرببلا افتادن رضا دین پرور 🌾🌾🌿🌾🌾🌿🌾🌾🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾حضرت_زینب یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس هرقدر می‌شود از حضرتِ مولا بنویس دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد مَرد می‌خواست خدا  مَرد تر از مَرد آمد شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد قامتی آمده تا کرببلا را ببرد چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد فاطمه‌وار نوشتند حسین آمده است شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است آمده تا که نبیند همه را اِلا یار آمده تا برود سایه به سایه با یار سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار... هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او نیست مانند برای دل زهرایی او جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسین دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسین و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسین ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند  شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چرخند ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نماند گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند به رویِ مأذنه‌ها نامِ علی می‌ماند همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد به سویِ سایه‌ای از معجرِ او دست نخورد آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند خواهری بود که  بی  پنج برادر  بود و با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و دید در خیمه‌ی آتش‌زده دختر بود و یک نفر بود و هرآنکس که نمی‌زد می‌زد بشکند دست حرامی چقدر بد می‌زد... تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب شرف ما نجف ما حرم ما زینب ما مسلمان شده‌ی غیرت زینب هستیم بنویسید که ما ملت زینب هستیم حسن لطفی 🌷🌷🌷🍃🌷🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ میلاد حضرت زینب س برتمام شیعیان وامام زمان عجل الله مبارک باد🌿🌸
مداحی آنلاین - کوچه پس کوچه های مدینه رو آب و جارو کردن - سیدرضا نریمانی.mp3
6.6M
🌹میلاد_حضرت_زینب(س) 🌼کوچه پس کوچه های، مدینه رو آب و جارو کردم 🌺همه ی زمین آماده اند، که یه بند دورت بگردند 🎤 سید_رضا_نریمانی 👏 سرود 🌿🌺🍃🌿🌼🍃🌿🌹🍃