eitaa logo
گلچین پیام ها
293 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
25.9هزار ویدیو
244 فایل
مدیر: @Reza_faalian
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خیمه‌گاه ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار برای اولین‌بار 🔺صدای ضبط شده ، محکوم به اعدام(تسلط بر زبان عربی و فارسی) ☑️ @kheymegahevelayat
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴لازم نیست حتما کسی مسلمان یا متدین باشه ذره ای انسانیت هم در وجود کسی مانده باشه از دیدن این صحنه ها تمام وجودش رو بغض و غم میگیره نه سازمان ملل خبری هست نه از دادگاه محاکمه جنایتکاران سعودی، نه از رسانه های مدعی حقوق بشر و بیطرفی چون سعودیها رفیق گرمابه و گلستان غربیها هستن ° استیون هاونکوب° ✍️بیداری ملت @bidariymelat
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرآبادی: ۸ هزار نفر از پرسنل ایران خودرو را نمایندگان مجلس معرفی کرده‌اند. یکی از نمایندگان مجلس ۳۰۰ نفر از پرسنل ایران خودرو را معرفی کرده است./تسنیم 🔻‏خبر،‌کوتاه بود ومضحک: "نمایندگان مجلس ۸۰۰۰ نفر به ایراخودرو تحمیل کرده‌اند" کجای دنیا یک نماینده مجلس میتواند به خودروسازی نامه بزند که اینهارا اسخدام کن؟! آنوقت انتظار دارید خودروی ایرانی در بازار جهانی رقابت کند؟! 💬 سید امیرسیاح ✍️بیداری ملت @bidariymelat
هدایت شده از سفیر روشنگری
☫ ﷽. ☫ ✍در طول تاریخ هرگاه ، بین حق و باطل انتخابات برگزار شده ، در اکثر مواقع ، متاسفانه جبهه باطل پیروز شده است؟ ◾️ فرض کنید در زمان ما امام علی علیه السلام و معاویه برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شوند و رقابت بین همین دو نفر باشد. 🖊به نظر شما کدام یک برنده میشوند؟! امام علی علیه السلام یا معاویه ؟! ▪️اگر بخواهیم به درستی قضاوت کنیم علی علیه السلام از هر جهت شایستگی و لیاقت اش بیشتر از معاویه است و باید او انتخاب شود اما معاویه ویژگی هایی دارد که احتمال برنده شدنش را خیلی زیاد تر می کند . ◾️مثلاً دروغ می گوید، مردم را فریب می دهد ، وعده های دروغ میدهد ، شایعه سازی می کند، اهل نیرنگ است ، از خدا نمی ترسد پول و ثروت حرام جمع می کند و آن را بین رای‌دهندگان تقسیم می کند، رای می خرد. با پول مردم را به سمت خودش جمع می کند . eitaa.com/safir_roshangari sapp.ir/Safir_Roshangari ble.ir/safir_roshangari 🇮🇷 👇👇👇👇
هدایت شده از سفیر روشنگری
💠 زن فرعون تصميم گرفت که عوض شود، و پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت...! اولي همسر يک طغيانگر بود و دومي پسر يک پيامبر...!!! 🔺براي عوض شدن هيچ بهانه‌اي قابل قبول نيست اين خودت هستي که تصميم مي‌گيري تا عوض شوي. eitaa.com/safir_roshangari sapp.ir/Safir_Roshangari ble.ir/safir_roshangari 🇮🇷
🎁🍃🎁🍃🎁🍃🎁 🎁🍃🎁🍃🎁🍃 🎁🍃🎁🍃🎁 🎁🍃🎁 🎁 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 *تأمل در نهج البلاغه* 💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 🌹🌐🌹 *# حکمت_ششم* : 💠 و درود خدا بر او فرمود: *سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب هاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.* 🌹🌐🌹 *تبيين حكمت ششم* : ✳️ *فاش نکردن اسرار شخصی* بِسْمِ اللّه الرّحْمٰنِ الرّحیٖم 💢 یکی از مهم ترین مسائلی که در دوران نوجوانی خیلی به آن نیاز داریم البته در دوران‌های دیگر نیز زیاد به درد ما می‌خورد مسئله دوستی و دوست‌یابی و نگهداری دوستی است، ارتباطات اجتماعی، چه جوری با مردم تعامل کنیم، رفت و آمد کنیم، بتونیم با همدیگه ارتباط بگیریم و به همدیگه خیر برسونیم. *امیرالمومنین علیه السلام* می‌دانند که ما خیلی وقت‌ها در روابط خودمون یا زیادی دل می‌بندیم به هم، ممکنه از مرز خارج بشیم و بعد در آینده همان رفاقته را خرابش کنیم. و یک وقتایی بیش از حد عقب بمانیم از این ارتباط عاطفی تا پیش بره. چون می‌دونین که دوستی اصلاٌ ذاتش ارتباط عاطفیه دیگه. در کنار این دوست داشتنه هست که بعدش ما به همدیگه یه خیری برسونیم. اگه همدیگرو دوست بداریم عاطفه یک مهربانی را در ما بیدار می‌کنه. هیجانی ایجاد می‌کنه. ✅ ما می‌خواهیم امروز خدمت *امیرالمومنین علیه السلام* برسیم تا بدانیم چه کارهایی باید انجام بدیم تا این دوستیه در چارچوب مفید خودش هر روز حفظ بشه و رشد کند. 💯 در *حکمت ششم* چند تا از این دستورات رو می فرمایند. در بقیه نهج البلاغه دستورات دیگری در همین موضوع دوستی و دوست یابی و حفظ دوستی ها داریم. اول می‌فرمایند اگر عاقل بخواهد که همیشه روابطش در اوج احترام و سلامت بماند اولین کاری که باید انجام دهد این است که اسرار خودش را به کسی نگوید. گاهی ماها تو نوجوونی اشتباهات زیادی کردیم. بعدش گفتیم ما با فلانی رفیق شش دانگیم. عیب نداره (رازمونو) به او گفتیم. مادرمون بهمون می‌گه این چیزاتو دیگه نرو به رفیقات نگو. گفتیم نه او فرق می‌کنه مثل داداش ماست. بعد می رفتیم بهش گفتیم. غافل از اینکه ما با هم دیگه دوستیم و‌ دست در گردن هم و یک روز هم ممکنه سر یک چیزی کدورت بشه، خدای نکرده بره اسرار ما رو فاش کنه. خب چرا خودمونو به استرس می‌اندازیم. اولین چیزی که *امیرالمومنین علیه السلام* توی دوستی به ما یاد می‌ده اینه که *سینه خودتو مثل یک صندوق یک گاوصندوقی قرار بده و اسرارتو اونجا محکم ببند* . ما برای نگهداری اشیا قیمتی ابزار مختلف داریم. یکی از محکم‌ترینش گاوصندوقه که رمز داره قفلش مخصوصه چند بار می‌پیچونندش. چه و چه ... اگه تو آتش هم بیندازید خراب نمی‌شود. می‌فرماید: *سینه عاقل صندوق اسرارشه* . یعنی هیچ وقت عاقل سرٓ خودشو به هیچ‌کس‌نمی‌گه. 🔹♾️🔹♾️🔹♾️🔹 مهدوی ارفع نهج‌البلاغه خوانی https://eitaa.com/joinchat/4292345904C0b5c499fe5
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🔴 | چگونه مصرف برق لوازم خانه را کاهش دهیم؟ @jaarchi
هدایت شده از IranicTV ایرانیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام دکتر رفیعی ، حسن آقامیری را به مناظره دعوت کرد آقای آقامیری دوران بزن و در رو تمام شده شبهه بین جوانان می‌اندازی بیا جواب بدم. گله‌ی شدید دکتر رفیعی از حوزه، وزارت ارشاد و متولیان فرهنگی کشور که فضای مجازی را رها کرده‌اند و وارد روشنگری و جواب به شبهات فضای‌مجازی نسل جوان نمی‌شوند... 🆔 @iranicmedia
هدایت شده از بیداری ملت
🔴 اربعین امسال و اما و اگرهای کرونا! ▪️حدود ۱۲۰ روز مانده به اربعین امسال، حرفها و اما و اگرهایی از برگزاری یا عدم برگزاری آن به گوش می رسد. روز گذشته نیز خبری مبنی بر اقدام دولت عربستان در پیگیری اعلام تعطیلی حج تمتع امسال عنوان شد. ▪️اما جالب است که در آمارهای همه کشورهای اطراف، آمار کرونا در کشور عراق بسیار پایین دیده می شود. اهمیت و از طرفی عجیب بودن این مسئله از آنجا آن را پیچیده می کند که بعید نیست شاید پیک اوج کرونای عراق را برای مهرماه و ایام اربعین نگه داشته باشند. این ویروس چه دست ساخته و چه طبیعی، دشمن یک چیز مهم برای ماست که آنهم اصل و اساس اسلام یعنی تجمعات عبادی و آیین های مذهبیست. ✅ هوشیار باش ، دولت عراق و ایران باید از الان به فکر باشند. زمان زیادی تا اربعین حسینی نمانده است. ✍"محمدصالحی" 🔴به کمپین بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دولت روحانی رکورد فقر را در ایران زد! مرکز پژوهش‌های مجلس: ۱۸.۴ درصد از مردم کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند جهانگیری قبل از انتخابات: اگر رای بیاوریم دیگر هیچ فقیر و کارتن‌خواب و کودکِ‌کاری نخواهیم داشت! 🔴 بیداری ملت @bidariymelat @bidariymelat
🔴 اربعین امسال و اما و اگرهای کرونا! ▪️حدود ۱۲۰ روز مانده به اربعین امسال، حرفها و اما و اگرهایی از برگزاری یا عدم برگزاری آن به گوش می رسد. روز گذشته نیز خبری مبنی بر اقدام دولت عربستان در پیگیری اعلام تعطیلی حج تمتع امسال عنوان شد. ▪️اما جالب است که در آمارهای همه کشورهای اطراف، آمار کرونا در کشور عراق بسیار پایین دیده می شود. اهمیت و از طرفی عجیب بودن این مسئله از آنجا آن را پیچیده می کند که بعید نیست شاید پیک اوج کرونای عراق را برای مهرماه و ایام اربعین نگه داشته باشند. این ویروس چه دست ساخته و چه طبیعی، دشمن یک چیز مهم برای ماست که آنهم اصل و اساس اسلام یعنی تجمعات عبادی و آیین های مذهبیست. ✅ هوشیار باش ، دولت عراق و ایران باید از الان به فکر باشند. زمان زیادی تا اربعین حسینی نمانده است. ✍"محمدصالحی" 🔴به کمپین بپیوندید👇
هدایت شده از بهارمهدوی
ahlebeyt-mizan-e-aamal-va-salavat-aali.mp3
3.3M
"اهل بیت میزان اعمال"✨ 🌹@Excerpt🌹
هدایت شده از بهارمهدوی
🌷 اگر فامیلی دارید ڪه وضـع مالی خـــوبی ندارد شـــــما هر وقت به میروید یک گونی برنج دو ڪیلو روغن و ... برایش ببرید. اینها است، نه اینڪه راحت بـــــــروی خانه اش بنشینی میوه‌ات را بخوری و اونم به قرض بندازی و بعد بگی الحـــمدلله صله رحم به جا آوردم این صله رحــــم ثـــــواب ندارد ڪباب دارد. 🍃@Excerpt🍃
هدایت شده از بهارمهدوی
هرگاه مومن طغیان کند و گل آلود شود، خداوند گودالی سد راه او قرار می‌دهد تا گل هایش ته‌نشین شده، دوباره صاف شود، یعنی با حوادث و ابتلاتات جلوی او سد می‌زند تا زلال شود.. [ مرحوم حاج اسماعیل دولابی ] 🌸@Excerpt🌸
هدایت شده از بهارمهدوی
هیچکس قفل بدون کلید نمیسازد اگر قفلی در زندگیت می بینی؛ شک نکن اون قفل کلیدی هم داره! کلید خیلی از قفلهای زندگی سه چیز است: @Excerpt💐 ‎‌‌
هدایت شده از بهارمهدوی
اگه یه روزی هـمه چیز جور بود؛ باید بزنی تو سرِ خودت! آخه خدا دقیقا بعضی وقتا تو رو با چیزی امتحان میکنه که روش حساسی! چون بزرگ شدنت تو هـمینه.. @Excerpt💚
هدایت شده از بهارمهدوی
🔹‏خداحافظ ای داغ بر دل نشسته😭 ‎ @Excerpt
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🔶 تله جمعیتی در کمین کشور است 🗣مدیرکل سلامت جمعیت وزارت بهداشت: 🔹رشد جمعیت به زیر یک رسیده است، پنجره جمعیتی رو به بسته شدن است و اگر نرخ جایگزینی جمعیت از ۱.۷ کنونی به ۱.۵ برسد به تله جمعیتی می‌افتیم و دیگر امکان جبران از بین می‌رود. 🔹پنجره جمعیتی تا زمانی باز است که بیش از دو سوم یا بیش از ۶۶ درصد جمعیت بین ۱۵ تا ۶۵ سال باشند، جمعیت سالمند نیز کمتر از ۱۵ درصد و جمعیت کودکان نیز کمتر از ۱۰ درصد باشد. 🔹هنوز ما در این پنجره جمعیتی قرار داریم اما با روند کاهش رشد جمعیت در سال ۱۴۲۵ با پنج سال کمتر یا بیشتر یعنی بین ۱۴۲۰ تا ۱۴۳۰ پنجره جمعیتی بسته می شود. 🔹اکنون ۱۰ درصد جمعیت ایران سالمند بالای ۶۰ سال است. @jaarchi
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرسی که هوس خوردن میوه‌های جنگلی به سرش زد 🔹فیلمی کم نظیر و جالب از یک قلاده خرس قهوه‌ای در حال خوردن میوه‌های جنگلی که در منطقه شکار ممنوع سوادکوه به ثبت رسید. @jaarchi
🔴صادق زیباکلام: اصلاح‌طلبان مردم را بازیچه خود کردند/ اصلاح‌طلبان باخته‌اند، همه‌جوره هم باخته‌اند ♦️صادق زیبا کلام در مصاحبه با فردا اعتراف کرد: اصلاح‌طلبان باخته‌اند و همه‌جوره هم باخته‌اند زیرا نتوانستند به درستی عمل کنند و مردم را از خود ناامید کرده‌اند. با چنین شرایطی دیگر فرقی نمی‌کند که اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، محمدرضا عارف یا حتی شخص محمد خاتمی نامزد آنها در ریاست‌جمهوری شود و در هر صورت مردم به اصلاح‌طلبان اقبالی نشان نمی‌دهند؛ یعنی فرض کنیم که خود آقای خاتمی نامزد شود و تأیید صلاحیت هم شود بازهم اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات نخواهند شد. ♦️همه این‌ها در حالی است که نیروهای اصلاح‌طلب در مدت اخیر دچار انشقاق درونی گسترده‌ای شده‌اند و عملا بعید به نظر می‌رسد که تا سال آینده بتوانند به یک وحدت درونی جامع دست یابند ♦️عملکرد آقای روحانی و دولتش مردم را از انتخابات دلسرد کرد و این واقعیتی است که نمی‌شود انکار کرد ♦️اصلاح‌طلبان در به وجودآمدن چنین فضایی بی‌تقصیر نیستند. بزرگ‌ترین تقصیر اصلاح‌طلبان آن بود که بعد از روی کار آمدن دولت با جدیت از روحانی و عملکردش انتقاد نکردند ♦️شخص آقای خاتمی حتی یک‌بار موضع جدی دربرابر دولت نگرفت و در برابر مطالبات مردم سکوت کرد ♦️چه خاتمی و چه دیگر رهبران اصلاح‌طلب همه جایگاه و شأنیت خود را از دست داده‌اند 🆔 @iranicmedia
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
نبویان، نماینده مجلس: 🔹همه توان و بودجه وزارت ارشاد باید در اختیار مطبوعات، فضای مجازی و فیلم‌هایی قرار بگیرد که تقویت کننده انقلاب هستند @jaarchi
هدایت شده از طریق السُّلوک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله (ره) ⁉️ رازهای رهایی از 1️⃣ یاد فراوان 2️⃣ یاد روزی که از میشوید 3️⃣ یاد روزی که در مقابل خدا و اعمال کرده اید @sulook
هدایت شده از طریق السُّلوک
✍امام صادق علیه السلام: اگر دوست دارى كه خداوند عمرت را زياد كند، پدر و مادرت را شاد كن. 📚وسایل الشیعه، ج۱۸ ، ص۳۷۲ @sulook
داستانی از شخص بزرگواری می‌خواهم تعریف کنم که قبر شریف ایشان، در تخت فولاد اصفهان که وادی السلام ثانی است، قرار دارد. گاهی بخواهید که مخصوص به تخت فولاد اصفهان بروید. دیدید برخی ایران‌گردی می‌کنند و ...، امّا گاهی شما فقط برای تخت فولاد اصفهان بروید. اعاظم و بزرگان زیادی در آن‌جا مدفون هستند و حالات و مطالب و اوضاع خاصّی دارد. این شخصی که می‌خواهم داستانش را بگویم (هدف ما داستان‌گویی نیست، امّا این‌ها داستان راستان است و انسان را تکان می‌دهد)، مرحوم میرزا حسین کشیک‌چی هستند. ایشان توفیق پیدا کردند به محضر آقا جان، حضرت حجّت برسند و با حضرت در ارتباط بودند و متوفّی 1309 ه.ق هستند. ایشان در بازار اصفهان، نگهبانی و کشیک می‌دادند و برای همین به این اسم معروف شده‌اند. یک کوله‌باری هم بر دوش خودشان داشتند و بار حمل می‌کردند. اهل بازار، ایشان را چون خیلی ساده بودند، «هالو» صدا می‌زدند. حاج آقا جمال اصفهانی که مدفون در تکیه مادر شاهزاده تخت فولاد هستند، ماجرای مرحوم میرزا حسین کشیک‌چی را به نقل از میرزا محمّد، یکی از تجّار اصفهان که بسیار مؤمن و اهل عبادت بود و خدمت آیت‌الله سیّد محمّد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات، معروف به آیت‌الله روضاتی می‌رسید، نقل می‌کنند: میرزا محمّد، یکی از تجّار بزرگوار، با دوستانشان عازم برای سفر مکّه می‌شوند. تصمیم داشتند که ابتدا به زیارت عتبات عالیات بروند و بعد از آن راهی مکّه شوند. در آن زمان‌ها که وسیله نقلیه امروزی نبود، این سفر، چند ماهی طول می‌کشید. در راه، ایشان تمام وسایلش را گم می‌کند و از مسافران بیت‌الله جدا شده و در کربلا ‌ماند. میرزا محمّد می‌گوید: من بسیار ناراحت و اندوهگین شدم که از سفر جاماندم. از حضرت خواستم که به من کمکی کند. متوسّل به خود أبی‌عبدالله علیه السلام شدم که من تاجر آبرومندی بودم که تا حالا دستم را جلوی کسی دراز نکردم (بالاخره برخی مناعت طبع دارند و عمری در تجارت و کسب و کار هستند و آبرومند می‌باشند، در روایات هم داریم که این‌ها حرمت دارند و باید حرمتشان حفظ شود). امّا الآن همه چیزم را از دست دادم و می‌خواستم به بیت الله بروم، ولی نشد. تصمیم گرفتم که شب را به مسجد کوفه بروم. به هر حال با هر زحمتی بود، خودم را به آنجا رساندم. صبح زود از کربلا حرکت کردم، اواخر شب به نجف اشرف رسیدم و بعد هم به مسجد کوفه رفتم. در راه که داشتم به تنهایی پیاده به مسجد می‌رفتم، دیدم سواره‌ای آمد و رو به من کرد و گفت: چه شده؟! چرا این‌ قدر غمگینی؟ او حتی من را به اسم صدا زد و گفت: آمیرزا محمّد! چه شده، اوضاعت خراب است؟! میرزا محمد می‌‌گوید: من هم که وضع بسیار بدی داشتم، گفتم: هیچ! مسافری هستم و خسته‌ام. گفت: این خستگی تو، علتی دارد و با خستگی‌های دیگر فرق می‌کند. گفتم: بله، حقیقتش این است که من از کاروان حج جا ماندم و تمام وسایلم را بردند. میرزا محمّد می‌گوید: آن فرد به فارسی سلیس صحبت می‌کرد، امّا آن‌ قدر نورانی بود که من خیلی نمی‌توانستم ایشان را نگاه کنم و سرم را پایین می‌انداختم و حرف می‌زدم. این سواره‌ بزرگوار فردی را صدا زد. اتفاقاً دیدم آن فردی که آمد، شبیه هالوی خود ماست. آن سواره‌ی بزرگوار به هالو گفت: اسباب سرقت شده این شخص را به او برسان و او را به مکّه ببر و بازگردان. هالو هم دو دستش را بر سینه گذاشت و گفت: سمعاً و طاعتاً یا مولای! یا سیّدی! آن سواره به راه افتاد و رفت. میرزا محمّد می‌گوید: هالو به من گفت از کاروان جا ماندی؟ گفتم: آره، تو همان هالوی اصفهان ما نیستی؟! گفت: بله، من همان هستم. من متعجّب شدم و گفتم: خدایا! این چه می‌گوید؟! هالو گفت: کاری به این کارها نداشته باش. وقتی دیدم او اینچنین آمرانه صحبت می‌کند، دهانم بسته شد. من را به مسجد کوفه برد و گفت: برو اعمالت را انجام بده، بعد از نماز صبح بیا که من هم اثاثت را برایت بیاورم. میرزا محمّد می‌گوید: من رفتم اعمالم را انجام دادم و نماز صبحم را خواندم، در حالی که همچنان متحیر بودم و گریه می‌کردم، می‌گفتم: ما این را در اصفهان یک آدم ساده می‌دانستیم و برای همین به او هالو می‌گفتیم، حالا او اینجا در نجف اشرف چه می‌کند؟! گریه می‌کردم و می‌گفتم: ما چطور بندگان خدا را نمی‌شناسیم و ... . بعد از نماز صبح، از مسجد کوفه خارج شدم و سر قراری که داشتیم، حاضر شدم. هالو من را به بیرون از شهر برد و همه‌ آن جهیزیه‌ شترم را به من داد و گفت: ببین همه چیز درست است. نگاه کردم و گفتم: بله، درست است، بعد پرسیدم: شما چطور به این مطالب رسیدی؟ گفت: آمیرزا محمّد! انسان اگر به عبادت خودش غرّه شد، بیچاره می‌شود. اگر دیگران را به سخره گرفت، بیچاره می‌شود. اگر تصور کرد از دیگران به خاطر مال و منالش برتر است، بیچاره می‌شود. اگر تصور کرد، به واسطه‌ منصب و مقام و علمش از دیگران برتر است، بیچاره می‌شود. همه‌ این‌ها را مواظب باشید. بله، من هالو هستم، من
هیچ چیزی از دنیای شما نمی‌فهمم، من فقط یک کسی را در دنیای شما می‌شناسم که آن هم آقا جانم، حضرت حجّت است. من با او مأنوس هستم. میرزا محمّد می‌گوید: او همین‌طور اشک می‌ریخت و می‌گفت و من متحیر بودم که او چه می‌گوید. بعد هم به من گفت: از این جریان با کسی صحبت نمی‌کنی. حالا هم بیا برویم. چند قدمی نگذشته بود که یک‌باره دیدم من در مکّه مکرّمه هستم. فرمود: اعمالت را انجام بده و بعد از اعمال، باز بیرون مکه بیا، من مأموریت دیگری دارم که تو را برگردانم. میرزا محمّد می‌گوید: دهانم بسته بود و اشک می‌ریختم. دوستانم را دیده بودم، می‌گفتند: کجایی؟! چطور شد؟! من نمی‌توانستم حرف بزنم و مأمور به سکوت بودم. امّا دیگر هیچ چیزی نمی‌فهمیدم و می‌گفتم: ما این همه شما را صدا می‌زنیم، امّا کسی که به او، هالو می‌گفتیم، یار و دوست و رفیق شماست. ما چه می‌کردیم و او چه می‌کرد. یکی دو مرتبه هم میرزا حسین کشیک‌چی را در طواف دیدم، امّا حتّی جرأت نزدیک شدن نداشتم. قرارمان بود که بعد از اعمال به بیرون مکّه بروم. بعد از تمام شدن، از دوستانم جدا شدم و به آن‌ها گفتم: من فعلاً می‌خواهم بمانم و بعداً برمی‌گردم. به بیرون مکّه رفتم، او را دیدم، به من گفت: اعمالت قبول باشد. دو قدمی بیشتر برنداشته بودیم که دیدم در مقابل دروازه‌ مدینه‌ی منورّه هستیم. گفت: حالا برو زیارت‌هایت را هم انجام بده. کاروانت بعد از چند روز به مدینه می‌رسند، اما تو زودتر آمدی و بعد هم می‌توانی با آن‌ها برگردی، دیگر به من ربطی ندارد. او خداحافظی کرد و رفت و من هنوز متحیّر بودم. امّا حال خاصّی داشتم و دوستانم هم مدام به من می‌گفتند: التماس دعا، عجب حالی داری، ما نمی‌دانستیم تو این‌طور اهل گریه هستی، در بازار اصفهان شوخ طبع بودی و گریه‌هایت را ندیده بودیم. آن‌ها نمی‌دانستند موضوع چیست. با کاروان از مدینه به اصفهان برگشتیم. مردم به دیدن ما آمدند، روز دوم بود که دیدم هالو به دیدن من آمد، تا آمد، خواستم بلند شوم، با اشاره گفت: بنشین. چون قدیم‌ها رسم‌هایی داشتند. لذا او هم فقط سلام کرد و زیارت قبول گفت و در قهوه‌خانه پشتی که معمولاً برای خدام و ... بود، رفت و با آن‌ها نشست و چایی خورد و رفت. این چند روز که مردم به دیدن من می‌آمدند، من مدام اشک می‌ریختم. آن‌ها هم متعجّب بودند و می‌گفتند: ما خانه‌ حاجی‌ها که رفتیم، همه خوشحال بودند و از سفرشان تعریف می‌کردند. امّا هر چه به من می‌گفتند: تعریف کن، می‌گفتم: من چیز تعریفی ندارم و فقط اشک می‌ریختم. آن‌ها هم با تعجب من را نگاه می‌کردند و می‌رفتند. روز سوم دیگر طاقت نیاوردم و به خانه‌ هالو رفتم، در زدم، هالو آمد، او را بغل کردم و به پایش افتادم و گفتم: آخر تو چه کسی هستی؟! گفت: همان چیزهایی که در آنجا به تو گفتم، من بنده‌ ضعیف خدا هستم، هیچ چیزی نیستم. شما مردم را حقیر نپندارید. شما به عبادتتان، منصبتان، مالتان و ... غره نشوید. این‌ها همه اغواهای شیطان است. چند روزی نگذشته بود که از سفر آمده بودیم، یک روز درب حجره من آمد. من هر موقع او را می‌دیدم، بلند می‌شدم و تعظیم می‌کردم. او به من گفت: بعد از نماز ظهر به خانه‌ من بیا، من کارت دارم. گفتم: چشم. بعد از نماز ظهر به خانه‌ی او رفتم، دیدم آقایی با همان بوی خوش و قد رشید آن سواره بیرون آمد. خیلی نمی‌توانستم او را ببینم. میرزا حسین هم دنبال آقا دوید و مدام می‌گفت: مولای! مولای! سیّدی! سیّدی! ... . وقتی برگشت، به من گفت: فهمیدی این آقا چه کسی بود؟ گفتم: نه. گفت: بیچاره، ایشان، مولایمان، آقایمان، سیّد و صاحب و سالارمان، حجّت‌بن‌الحسن‌المهدی( عجل الله تعالی فرجه الشریف) بودند. گفتم: من همان بوی خوش را از ایشان حس کردم و دیدم که در همان قد و قامت هستند و ... . بر سرم زدم و گریستم. او گفت: داخل خانه بیا. داخل رفتم، گفت: من دارم از دنیا می‌روم، تقاضایی از تو دارم. این شش ریال را بگیر و با آن کسب خود را تطهیر کن، این هشت ریال را هم پیش خود نگه دار و کفن و دفن من را انجام بده و من را در قبرستان تخت فولاد به خاک بسپار. این‌ها را مولایم به من داده است. گفتم: من بالای سر شما بایستم؟ گفت: نه، برو. منتها صبح زود بیا. صبح جمعه بود که زود به خانه‌ او آمدم. درب نیمه‌باز بود. رفتم دیدم رو به قبله خوابیده و صدا زدم، دیدم دیگر بلند نمی‌شود. پا برهنه بیرون آمدم و فریاد زدم. درب خانه‌ آیت‌الله روضاتی رفتم و جریان را تعریف کردم. آقا هم تا شنیدند، پابرهنه و بدون عمّامه، سراسیمه و با گریه بیرون آمدند و برای دفن حاضر شدند. بعد هم فرمودند: به مردم اصفهان بگویید: بعد از مرگم، من را زیر پای میرزا حسین کشیک‌چی دفن کنید که وقتی مولایمان، امام زمان به زیارت ایشان آمدند، پاهای مبارکشان به قبر من بخورد. میرزا محمّد می‌گوید: من از آیت‌الله روضاتی پرسیدم: چطور شد که ایشان به این مقام رسید؟ فرمودند: اوّلاً از مردم شکایت نکرد که چرا من را این‌طور