eitaa logo
🌸گلچین شعر و غزل🌸
724 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌺گلشنی از زیباترین اشعار فارسی🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
از بس بدی دیدم به خود گفتم باید کمی ، بد را بلد باشم من شیر پاک از مادرم خوردم دنیا مجابم کرد بد باشم @golchine_sheer
چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند @golchine_sheer
به کسی ندارم الفت به جهانیان مگر تو اگرم تو هم برانی سرِ بی کسی سلامت @golchine_sheer
کجا رواست که از دست دوست هم بکشد کسی که این همه از دست روزگار کشید؟! @golchine_sheer
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قران کریمی در خانهء زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می سوخت حریم دل مولا چه حریمی آتش مزن آتش در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی @golchine_sheer
شست باران همه‌ی کوچه خیابان‌ها را... پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟! @golchine_sheer
باران که شدی مپرس این خانه کیست سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست باران که شدى، پیاله‌ ها را نشمار جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست باران! تو که از پیش خدا مى‌ آیی توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست بر درگه او چونکه بیافتند به خاک شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست با سوره ى دل، اگر خدا را خواندى حمد و فلق و نعره مستانه یکیست این بى‌ خردان، خویش خدا مى‌دانند اینجا سند و قصه و افسانه یکیست گر درک کنى خودت خدا را بینى درکش نکنی، کعبه و بت‌ خانه یکیست @golchine_sheer
زهراست مادر منُ و من بی قرار او آن نام را می آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می آیند و او سوار فریاد می زنند که سر خم کنید ،هان تا از صراط بگذرد آیات سجده دار هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ @golchine_sheer
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را تا خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را دل را به منای غم تو ذبح نمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را @golchine_sheer
ای‏‏‏‏ ازلیّت، به تربت تو مُخمر وی‏‏‏‏ ابدیت، به طلعت تو مُقرر آیت رحمت ز جلوه‏‏ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر جودت، هم‌بسترا به فیض مقدّس لطفت هم‌بالشا به صدرِ مُصَدّر عِصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر جلوه‏‏ تو، نور ایزدی‏‏ را مَجْلی‏‏ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‏‏ را مَظهر گویم واجب تو را، نه آنَت رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر مُمکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‏‏ اندر ردای‏‏ امکان مُظْهر ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، اما شعاعِ خالقِ اکبر ممکن، اما یگانه واسطه فیض فیض به مِهتر رسد، وزان پس کهتر ممکن، اما نمودِ هستی‏‏‏‏ از وی‏‏ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر وین نه عجب، زانکه نور اوست ز زهرا نور وی‏‏ از حیدر است و او ز پیمبر نور خدا در رسول اکرم پیدا کرد تجلّی‏‏ ز وی‏‏ به حیدر صفدر @golchine_sheer
ناطقه مرا مگر، روح قُدُس کند مدد تا که ثنای حضرت، سیده‌ی نسا کند مطلع نور ایزدی، مبدا فیض سرمدی جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند بسمله‌ی صحیفه‌ی، فضل و کمال و معرفت بلکه گَهی تجلّی از، نقطه‌ی تحت «با» کند دائره شهود را، نقطه‌ی مُلتقی بُوَد بلکه سِزَد که دعویِ، لَو کُشِفَ الغِطا کند حامل سرّ مستمرّ، حافظ غیب مستترّ دانش او احاطه بر، دانش ما سوا کند بضعه‌ی سید بشر، ام ائمّه غُرَر کیست جز او که همسری، با شَه لا فتی کند؟ وحی نبوتش نَسَب، جود و فتوتش حَسَب قصه‌ای از مروتش، سوره «هل أتی» کند در جبروت، حُکمران؛ در ملکوت، قهرمان در نَشَئاتِ کُن فکان، حُکم «بِما تَشاء» کند قبله خلق، روی او؛ کعبه عشق، کوی او چشم امید، سوی او؛ تا به که اعتنا کند مُفتقرا! متاب رو؛ از درِ او به هیچ سو زانکه مس وجود را، فضّه‌ی او طلا کند. آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی @golchine_sheer