دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
#سعدی
@golchine_sheer
چه شد در من نمیدانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم...
@golchine_sheer
ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
#مولانا
@golchine_sheer
.
🌸گلچینِ شعر و غزل🌸
🌹گلشنی از زیباترین سروده های شاعران ایرانی
🌹مجموعه ایی بی نظیر از بهترین ابیات
شاعران گذشته و معاصر
🌹همراه با توضیح برخی اصطلاحات و مفاهیم پیچیده در لسان شعرا
#عاشقانه
#عارفانه
#پندواندرز
#آیینی
🌺 بزن روی لینک👇
https://eitaa.com/joinchat/413204735C50f5144ef1
با آن که همچو مجنون
گشتیم شهره در شهر
غیر از غمت درین شهر
کس آشنای ما نیست
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sheer
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه در ها بسته است
#فریدون_مشیری
@golchine_sheer
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد
در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست من افتاد
بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام
در دام دوتا چشم دو شمشیر زن افتاد
می خواستم از او بگریزم دلم اما
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد
لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد
#حمیدرضابرقعی
@golchine_sheer
بسا شگفت که ظرفیت بهارم بود
منی که زیسته بودم مدام در پاییز...
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد
#سعدی
@golchine_sheer
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟
دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از عمر نمانده است، ولی
می خواهم
خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
#فاضل_نظری
@golchine_sheer
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم واز پِیِ جانان بروم
#حافظ
@golchine_sheer
جاده یعنی غربت
باد
آواز
مسافر
و کمی میل به خواب...
#سهراب_سپهری
@golchine_sheer
از بس بدی دیدم به خود گفتم
باید کمی ، بد را بلد باشم
من شیر پاک از مادرم خوردم
دنیا مجابم کرد بد باشم
#علیرضا_آذر
@golchine_sheer
به کسی ندارم الفت به جهانیان مگر تو
اگرم تو هم برانی سرِ بی کسی سلامت
#سعدی
@golchine_sheer
کجا رواست که از دست دوست هم بکشد
کسی که این همه از دست روزگار کشید؟!
#شهریار
@golchine_sheer
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی
حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قران کریمی
در خانهء زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
می سوخت حریم دل مولا چه حریمی
آتش مزن آتش در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی
حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی
#حمیدرضابرقعی
@golchine_sheer
شست باران همهی کوچه خیابانها را...
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
باران که شدی مپرس این خانه کیست سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا مى آیی توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست
بر درگه او چونکه بیافتند به خاک
شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست
با سوره ى دل، اگر خدا را خواندى
حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
این بى خردان، خویش خدا مىدانند اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش نکنی، کعبه و بت خانه یکیست
@golchine_sheer