.
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیای دون مکن درویش
#حافظ
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
#سعدی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
کاش می شد نروی یا که مرا هم ببری
تا که با چشم ترم این همه رسوا نشوم
#مرجان_علیشاهی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش
گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند
خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش
#حافظ
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
نیّرا دل به یکی بند ز باقی بگسل
پای زنْ بر سرِ افسانۀ هفتاد و دو کیش
#نیّر_تبریزی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم...
#حسین_منزوی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
المنة لله که دلم صید غمی شد
کز خوردن غمهای پراکنده برستم
#سعدی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
شبی خیالِ تو از دشتِ خوابِ من بُگذشت
دگر به خواب نرفت این دلِ خیالپرست ...
#فریدون_مشیری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
چندان خیال هست که خوابم نمیبرد..
#مشربی_خوانساری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب
عاجز آمد که مرا چاره ی درمان تو نیست
#سعدی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
فراق و وصل، چه باشد؟! رضایِ دوست، طلب!
که حیف باشد از او، غیرِ او، تمنایی ...
#حافظ
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
جز خیال روی او
نقشی نیاید درنظر
هرچه ما دیدیم و میبینیم
آن جانان ماست...
#مولانا
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
که جز تو با دگرم نیست ذوقِ گفت و شنید...
#حسين_منزوى
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید
مرا مسافرِ شب های انتظار کشید
تو را شکفته و مغرور و سنگدل ، اما
مرا شکسته و بی تاب و بی قرار کشید
تو را کنارِ سحرگاهِ شاد پیروزی
مرا حوالیِ اندوهِ بی شمار کشید
میان خنده و غم جنگ شد ، دریغا غم !
به خنده چیره شد و دورِ من حصار کشید
غمی که بر سرم آمد از آشنایان است
همان غمی ست که هر لحظه شهریار کشید
« کجا رواست که از دستِ دوست هم بکشد
کسی که این همه از دستِ روزگار کشید »
#جویا_معروفی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها
خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعده ها و مثال ها
خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها
خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها
#فاضل_نظری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
شهابی خسته ام دور از تو خواهم مُرد، ماه من
چرا آواره ی یک کهکشانِ دیگرم کردی...؟!
#محمدسعید_میرزایی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
تو آمدی تمام مرا ریختی به هم
این پازلی که ریخته روی زمین منم
#محمدمهدی_خانمحمدی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
#فاضل_نظری
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
لبریز یار گشتم و ترسم که مدعی
بر من کند نگاه و تماشای او کند
#شفایی_اصفهانی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
تو آفتاب و من آن ذرّه ام ز پرتو مهرت
كه از دريچه در آيم گَرَم ز كوچه برانی
#اوحدی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
به تن مقصرم از دولت ملازمتت
ولی خلاصه جان خاک آستانه توست
من آن نیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی
درِ خزانه به مهر تو و نشانه توست
#حافظ
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
فاطمه عصمتِ کل، کنزِ خفیّ ِ ازلی
فاطمه عالمه از حق به خفی و به جلی
فاطمه روح نبی، همسر و همتای ولی
فاطمه عالیهای کش نَبُد از زوج علی
فرد و بی مثل بُد آن گونه که حیّ متعال
#صغیر_اصفهانی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
گر نگاهي به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهي به ما كند زهرا
كم مخواه از عطاي بسيارش
كانچه خواهي عطا كند زهرا
خانه ي وحي را ز رخسارش
رشك غار حرا كند زهرا
بضعه ي مصطفي بُوَد آري
جلوه چون مصطفي كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گويند
خاك را كيميا كند زهرا
اين مقام كنيز او باشد
تا دگر خود چه ها كند زهرا
چهره پوشد ز مرد نابينا
تا بدين حد حيا كند زهرا
در طرفداري از خدا و رسول
به علي اقتدا كند زهرا
جان خود را و محسن خود را
در ره دين فدا كند زهرا
تا سه شب قوت خانه ي خود
بر مساكين عطا كند زهرا
روز محشر كه از شفاعت خويش
حشر ديگر به پا كند زهرا
همچو مرغي كه دانه بر چيند
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر ز رحمت بسيار
حاجت ما روا كند زهرا
#سيدرضا_مؤيد
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
گل اگر بود، مادر من بود
چونکه او نیست، گل بگلشن نیست
#پروین_اعتصامی
https://eitaa.com/golchine_sheer
.
چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا
که داشت میوهای از باغ علم، در دامان
برای گردن و دستِ زنِ نکو، پروین
سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان
#پروین_اعتصامی
https://eitaa.com/golchine_sheer