اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار تو را دلبر ما باید بود
#ابوسعید_ابوالخیر
@golchine_sheer
من شاهباز عالم قُدسَم نه کِرم خاک
من نیستم ز اهل زمین ، آسمانیَم
#سیدصدرالدین_محلاتی
@golchine_sheer
زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
#پروین_اعتصامی
@golchine_sheer
مهربان کاش زهیری بغلم می کردی
من به آغوش پر از مهر شما محتاجم
#وحید_قاسمی
@golchine_sheer
ای جان و دل به گنبد و گلدسته ات مقیم
جان را کجا گذارم و دل را کجا برم؟
#عبدالجبار_کاکایی
@golchine_sheer
خوردم زمین و نام تو را بردم ای حسین
این دست خیر توست توان می دهد مرا
#مهدی_باقری_نژاد
@golchine_sheer
ز جُرمِ بی عددِ خویش غم مخور صائب
که ابرِ رحمتِ حق بی شمار می بارد
#صائب_تبریزی
@golchine_sheer
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
#قیصر_امین_پور
@golchine_sheer
کو پیک صبح تا گله های شب فراق
با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم ..
#حافظ
@golchine_sheer
ﺭﺍﺯِ ﺩﻝِ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮیید
ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻟﺐ ﻳﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻏﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺍﺯ ﺑﻴﺨﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﻣﭙﺮﺳﻴﺪ
ﺑﺎ ﺩﻝ ﺳﻴﻪ ﻫﺎﻥ ﻗﺼﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺑﻮﻳﻰ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ
ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﺤﻖ ﻛﻪ ﻛﺴﻰ ﻭﺍﻗﻒ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ
ﮔﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺳﺮِ ﺩﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺭﺍﺯﻯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﺳﺖ
ﺍﺯ ﻣﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺸﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﭼﻮﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
#عراقی
@golchine_sheer
اینها که آمدند چه دیدند ازین جهان
رفتند و ما رویم و بیایند و بگذرند
#ناصر_خسرو
@golchine_sheer
کتاب فضل تو را، آب بحر کافی نیست
که تَر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
#امیدی_تهرانی
@golchine_sheer
مرا هرگز نمیگنجد
دو معنی راست در باور
غزل گفتن پس از سعدی
جوانمردی پس از حیدر
#حسین_جنتی
@golchine_sheer
گر نشد قسمت ما در حرمت شهر نجف
سوی مشهد دل من یک سفری مي خواهد
با توسل به رضا ريشه شيطان كنده است
عاصي از شاه خراسان نظري مي خواهد
#عاصی
@golchine_sheer
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدم اند
سروران بر در سودای تو خاک قدم اند
#سعدی
@golchine_sheer
شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
#سهراب_سپهری
@golchine_sheer
ذکر من, تسبیح من,
ورد زبان من علی است
جان من, جانان من,
روح و روان من علی است
تا علی «ع» دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
@golchine_sheer
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
#شهریار
@golchine_sheer
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي
چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي؟!
به كسي جمال خود را ننموده ايي و بينم
همه جا به هر زباني، بود از تو گفت و گويي!
#فصیح_الزمان_شیرازی
@golchine_sheer
در شعر شاعران همه گشتم که مصرعی
در شأن چشم های تو پیدا کنم، نشد
#سجاد_سامانی
@golchine_sheer
شراب لعل و جای امن و
یار مهربان ساقی
دلا کی بِه شود کارَت
اگر اکنون نخواهد شد
#حافظ
@golchine_sheer