از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانیست ، رو سوى چه بگریزیم؟
هنگامه حیرانیست، خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار "آیا"، وسواس هزار "اما"
کوریم و نمیبینیم ، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی باریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بّریم، ابریم و نمی باریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امّید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
بسا شگفت که ظرفیت بهارم بود
منی که زیسته بودم مدام در پاییز...
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
شست باران همهی کوچه خیابانها را...
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
ز تمام بودنی ها
"تو" همین از آن من باش
که به غیر با "تو" بودن
دلم آرزو ندارد!
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
دل بیمَش ازین نیست که در بند تو افتاد
ترسد که کنی روزی ازین بند رهایش
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
به شب سلام که بی تو رفیق راه من است
سیاه چادرش امشب، پناهگاه من است
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
در این کشاکش طوفانی بهار و خزان
گلی که میشکند، عشق بی گناه من است
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
"دلم گرفته برایت" زبان سادهی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت
#حسین_منزوی
@golchine_sheer
ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو
گر چه به شعله میکشی قلب مرا به عشوه ات
بر دو جهان نمی دهم یک سر تار موی تو
#حسین_منزوی
@golchine_sheer