eitaa logo
گلچین شعر
13.6هزار دنبال‌کننده
636 عکس
240 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر با تو زیادم چقدر بی تو کمم شبیه نقطه ی صفری که در کنار دو است .... @golchine_sher
سمتِ نگاهش آسمان‌ها را نشان می‌داد دستِ مسیحش بر یتیمِ مرده جان می داد وقتی می‌آمد کیسه‌اش خرما و گندم داشت بر کودکان شهر از این می‌داد از آن می‌داد با کوله باری غم غذای خویش را هر شب در کوفه می‌چرخید و بر بیچارگان می‌داد خورشید خیبر بود و شیر بیشه ی ایمان شیری که روی سینه دشمن را امان می‌داد مظلوم بود و سر به چاه غم فرو می‌برد مردی که نامش پشت دنیا را تکان می‌داد اینها حقیقت هست و خواهد بودوخواهد ماند هرگز مگویید این غزل هم بوی نان می‌داد @golchine_sher
خوشا به حال رَحیلی که با تو همراه است که جز طریقِ تو هر راه،عینِ بیراه است مبادم آنکه مرا واگذاری از سرِ قهر که از کمندِ تو هرکس رهاست گمراه است مرا میان قنوتت مبر ز یاد ای دوست مرا که سینه‌ی تنگم خزانه‌ی آه است اگرچه‌ زخم فراق است بر دلم اما فدای موی نگاری که یارِ دلخواه است خوشم‌که عطرِ نفس‌های توست‌در سرِ من کنون‌ که دستم‌ از آغوشِ ماه،کوتاه‌ است مرا ببخش اگر آن‌که خواستی نشدم همین تمامِ تمنّای بنده از شاه است @golchine_sher
جهان نگاه کودکی‌ست بی‌قرار، یا علی که غرق شد میان موج انفجار، یا علی جهان یتیم‌خانه‌ای‌ست تشنۀ نوازشی پدر ندیده است چون تو روزگار، یا علی جهان صدای مادری‌ست شیرزن که مانده است به رغم داغ، مثل کوه استوار، یا علی تو التیام شو برای آن پدر که می‌رسد کنار نعش دخترش امیدوار، یا علی نه لای‌لای مادران، که گوش شیرخواره‌ها به خون نشسته از صدای مرگبار، یا علی جهان چه بی‌وجود شد، به خواب رفت و دود شد جهان بی‌تو را نمانده اعتبار، یا علی جهان بی تو آه نه، تو هستی و کشانده‌ای حماسۀ حماس را به کارزار، یاعلی به بازوان مرحب‌افکنت مدد رسانده‌ای به جان این دلاوران داغدار، یا علی به وارثان خیبر از خروش حیدری بگو حواله‌شان بده به تیغ ذوالفقار، یا علی @golchine_sher
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه به حق رسیدی علی! لا اله الا الله چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟ چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟ تو را چنان که تویی، در جهان کسی نشناخت نبود هیچ‌کس از جایگاه تو آگاه عزا گرفته برایت در آسمان خورشید عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد قسم به وعده‌ی حق، خون تو نگشت تباه تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه! به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا به انتظار تو صدها فرشته چشم‌براه :: سلام زینب و اشک حسین را برسان به دست دختر دردانه‌ی رسول الله از او بپرس که آن‌روز بین کوچه چه شد که می‌کند ز بیانش حسن هنوز اکراه همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت ز گوشه‌گوشه‌ی دنیا بلند شد ناگاه، صدای آه یتیمان عالم از یک‌سو ز سمت دیگر دنیا، صدای هق‌هق چاه... @golchine_sher
صبح است بیا حضور را در یابیم این فرصت  ناصبور را در یابیم خورشید به دیدار زمین آمده است برخیز طلوع نور را دریابیم @golchine_sher
غمش همواره بی پایان بماند و سفره غرق بوی نان بماند علی شد کشته تا در شیعیانش " یتیمی" درد بی درمان بماند @golchine_sher
دعای روز بیستم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 برایم خانه در جنّت بنا کن مرا از آتشِ دوزخ رها کن دلم مأنوس با قرآن بگردان خداوندا تو آرامش عطا کن @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
رگهای جوانه پُر شد از بیداری سبز است درختِ باغ مردم داری رای همه برگ‌های فروردین است: جمهوری اسلامی ایران، آری 🇮🇷 @golchine_sher
میان جمعم و سرگرم داستان‌سازی کی‌ام؟ عروسک تنهای خیمه‌شب‌بازی به پای‌کوبی غمگین من نمی‌خندی اگر نگاه به ناچاری‌ام بیندازی من و تو از دغل پشت پرده باخبریم چقدر بازی و تا کی دروغ‌پردازی؟ اگر غلط نکنم مزد پاک‌چشمی ماست که می‌زنند به ما تهمت نظربازی شدیم «سرو» و به ما بی‌ثمر لقب دادند سرت بلند! بیا این هم از سرافرازی مگر نگفتمت ای دل به زندگی خو کن! کبوترا تو چرا با قفس نمی‌سازی؟ چه جای سعی! که فواره چون به اوج رسید به گریه گفت امان از بلندپروازی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام تو همه دَم، دم ما بازدم ماست افراشته بر قله، شکوه عَلَم ماست هستیم مدافعان این خاک که فرمود جمهوری اسلامی ایران حرم ماست @golchine_sher
به مسجد می‌رود یا سمت قربانگاه می‌آید؟ چرا از هر طرف امشب نسیم آه می‌آید؟ قدم‌هایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است به سختی عرش دارد پا‌به‌پایش راه می‌آید چه شوقی می‌چکد از صورتش وقت وضو امشب برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه می‌آید برای بار آخر کوچه‌کوچه، کوفه می‌بیند سراغ سایه‌های تیره، نور ماه می‌آید هلا ای شهر! شام آخر است آماده‌ای آیا؟ چه بر روز تو در این فرصت کوتاه می‌آید؟ نمی‌بینند مردم حجم تنهایی مولا را غریبی علی تنها به چشم چاه می‌آید @golchine_sher
سکوت تلخ نخلستان، حکایت از چه دارد هان؟ مبادا کرده‌ای ای چاه امشب ماه را پنهان؟ نیفتاده چرا عکسِ گلِ مهتاب در قلبت؟ چه کردی با دلِ تنگ و غریبی‌های بی‌پایان؟ چه آسان می‌دهی از دست، ای دنیا بهارت را! عجب داغ  است بازارِ فروشِ یوسف کنعان! ندانستند قدرِ چشم‌های آشنایت را نمی‌گنجد بزرگی تو در فهم غریبستان چراغان می‌کند امشب خدا باغ بهشتش را گمانم می‌رسد امشب برای فاطمه مهمان @golchine_sher
ولای مرتضی اصل است و حبّش شرط ایمانم هر آنکس عاشق مولاست، دست حق نگه دارش @golchine_sher
بر پیکر نیمه جان مان جان آمد انگار که یوسفی به کنعان آمد برخیز که نوبت گل افشانی شد جمهوری اسلامی ایران آمد... @golchine_sher
با حسرت دیدار، چه شب‌ها که سحر شد این عمر من و توست که بیهوده هدر شد هرگاه نسیمی به سر زلف تو پیچید خاکسترِ افروخته‌ام زیروزبر شد تا آمدم از وعده‌ی دیدار بپرسم لب‌های تو محدود به اما و اگر شد از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد! در کوزه‌ی خشکیده، "نم"ی راه ندارد بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد @golchine_sher
تابش خورشید هم از نور رخسار علیست تا قیامت این جهان مدیون ایثار علیست در بیان فضل او این بس که بین بانوان برترین بانوی عالم یار و دلدار علیست در رکوعش میدهد خاتم به دست سائلی اوج بخشش در کلام و طرز رفتار علیست او به میدان بود و زهرا در میان خانه گفت آسمان غرید...حتما وقت پیکار علیست یک نخ از عمامه اش باشد پناه شیعیان بی گمان روزی ما از لطف بسیار علیست ظهر عاشورا که سقا رفت در میدان عدو گور خود را کند چون عباس تکرار علیست سائلی با صد امید آمد به درب خانه اش وقت رفتن دست او خرمای افطار علیست روز محشر هرکسی در آرزوی جنت است آرزوی ما فقط یک لحظه دیدار علیست @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
آنکه صوت خویش را تا عرش اعلی می‌رسانَد گاه با اشکش به گوش‌ چاه، نجوا می‌رسانَد بغض خود را نیمه‌های شب به سینه‌ می‌فشارد درد هایش را به دست صبح فردا می‌رساند در زمین خشک هم از جای پایش نخل رویَد چون بیابان را به پابوسی دریا می‌رساند آن قَدَر در بین نخلستان علی زحمت کشیده همچنان بر سفره‌هامان نان و خرما می‌رساند عشق ثابت کرد رزق بچه‌ی بی دست و پا را دور از چشم همه، هربار بابا می‌رساند پهلوان های قدیمی شاهد این اعتقادند مرتضی رزق زمین افتاده هارا می‌رساند تا زمین خوردیم، هر دفعه علی مارا بغل کرد زودتر از هر کسی مولا خودش را می‌رساند عشقِ مولا عاقبت او را به زهرا می‌رساند عشقِ زهرا عاقبت او را به مولا می‌رساند فاطمه تفسیری از "انا الیه راجعون" است ابن ملجم! ضربه ات او را به زهرا می‌رساند کوچه کوچه، کاسه کاسه، راه شیری یتیمان عشق، بر حیدر سلام الله علیها می‌رساند خواست دختر فرق غرق خون بابا را نبیند خواست پیش زینبش خود را به آرامی رساند . . مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم از روضه هایش دختر تو روضه را تا شام غم‌ها می‌رساند @ahmadiraninasab
از پیمبر یا خدا درباره‌ی حیدر بپرس یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس گل به‌خوبی می‌شناسد باغبان خویش‌را وصف ساقی نجف را از میِ کوثر بپرس معنی مرد خدا را نیمه‌شب از نخل‌ها معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس هیچ دیواری نمی‌شد مانع راه علی از شکاف کعبه و دروازه‌ی خیبر بپرس در دل تاریخ آوای "سلونی" زنده است مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس نه! فرار ازجنگ هرگز درمرام شیر نیست قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس گاه برتر می‌شود یک نوکر از صد پادشاه این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس بین شعله با علی یا در گلستان بی علی؟ شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس ** جمع خواهدشد پیمبر باعلی در یک‌بدن؟ ما نمی‌فهمیم این را از علی‌اکبر بپرس @golchine_sher
ای شافع شیعیان به روز محشر روزی دِه کائنات مولا، حیدر خواندم صد و ده مرتبه اینگونه تورا یا حضرت بخشنده بخشایش گر @golchine_sher
سفره ی افطار نان و شیر و خرما بچه ها میهمان دختر خود بود مولا بچه ها رسم او این بود با نان و نمک افطار کرد بود فکر کودکان کوفه بابا بچه ها داشت با پروردگار خود قراری نیمه شب حال او یک طور دیگر بود گویا بچه ها شد اذان صبح دختر گفت بابا جان نرو مرغها کردند هی خواهش - تمنا، بچه ها؟! حلقه ی در بر عبایش گیر کرد و ایستاد ناگهان افتاد مولا یاد زهرا، بچه ها! راه را بستند بر خورشید در مسجد ولی سایه ای میکرد هی این پا و آن پا بچه ها دست توی دست هم دادند تا برگردد او هر چه لازم بود اما شد مهیا بچه ها وارد مسجد شد و آن سایه را بیدار کرد مسجد و محراب شد محو تماشا، بچه ها! دست سایه رفت بالا، داد زد مسجد علی سایه ی خورشید کم شد از همین جا بچه ها! بعد از این اندوه سنگین خشکشان زد کوفیان ریختند آن لحظه باران پشت دریا بچه ها پاسخ خوبی گرفتی عاقبت صف را ببین کاسه کاسه شیر آوردند آقا! بچه ها پیر مردی اشک ریزان گفت چندی میشود. آن غریبه نیمه شبها نیست پیدا بچه ها با شما بازی نخواهد کرد دیگر بعد از این بعد از این در خواب باید دید او را بچه ها ماه خود را زیر ابر غربتش پوشانده بود صورتش را لحظه ای دیدید آیا بچه ها !؟ ناگهان میزد کناری رختخواب خویش را آن زمان که بود غرق خواب دنیا بچه ها بعد از آن بی سر - صدا دور از هیاهو میگذاشت کیسه های نان و خرما پشت درها، بچه ها! بعد من یادت بماند جای من باشی پدر ای حسن جان باز میخواهند بابا بچه ها کربلا یادت بماند جان تو جان حسین هر کجا رفتند عباسم برو با بچه ها نه عمو دارند نه بابا و مادر زینبم بعد از این غمها تو را دارند تنها، بچه ها @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا