eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
782 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رباعی_تک بیت
مُردیم و نشد که زندگانی بکنیم در سایهٔ نوروز جوانی بکنیم این قالیِ چرک‌مرده، این پردهٔ پیر افسوس، نشد، خانه‌تکانی بکنیم @robaiiyat_takbait
چشم هایت را باز کن شقایق هایی که دیشب در دشت سینه ام کاشتی امروز محتاج طلوع تواَند … @golchine_sher
من خسته‌ام، تو خسته‌ای آیا شبیه من؟ یک شاعر شکستهٔ تنها شبیه من حتی خودم شنیده‌ام از این کلاغ ها در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من امروز دل نبند به مردم که می‌شود این‌گونه روزگار تو "فردا" شبیه من ای هم قفس بخوان که ز سوز تو روشن است خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من از لحن شعرهای تو معلوم می‌شود مانند مردم است، دلت یا شبیه من من زنده‌ام، به شایعه‌ها اعتنا نکن در شهر کاشته‌اند کسی را شبیه من @golchine_sher
می‌بویم گیسوانت را تا فرشته ها حسودی کنند.. شانه می زنم موهایت را تا حوری ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا.. شعر میگویم برای تو تا کلمات کیف کنند مست شوند بمیرند.. @golchine_sher
من از تو روی نپیچم گَرَم بیازاری که خوش بُوَد ز عزیزان تحمل خواری به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت حلال کردمت الا به تیغ بیزاری اگر دعات ارادت بود و گر دشنام بگوی از آن لب شیرین که شهد می‌باری به انتظار عیادت که دوست می‌آید خوش‌ست بر دل رنجور عشق بیماری گَرَم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم به شرط آن که به دست رقیب نسپاری @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کجایی ای دلیل ابر باران‌های فروردین دلیل انتشار گرده‌ افشان‌های فروردین چه بغضی در سکوت کافه‌های سرد پائیز است چه عطری در گلوی تنگ فنجان‌های فروردین سکوتی کهنه در پس کوچه‌های سرد اسفند است تو خواهی آمد از سوی خیابان‌های فروردین هنوز از سینه‌ی پیراهنت بابونه می‌چینم کنار حسرت و اندوه گلدان‌های فروردین برایت طاق نصرت بستم از دالان پیچک‌ها تو خواهی آمد از دروازه قرآن‌های فروردین جنون می‌ریزد از " جنات تجری تحت الانهار " غزل می‌پاشد از فواره گردان‌های فروردین تویی مفهوم فروردین ، ربیع اول و آخر شبیه نور سبزی در شبستان‌های فروردین @golchine_sher
اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم همیشه مضطربم بی قرار و غم‌بارم اگر که پنجره هارا ندیده می‌گیرم و از تمامی دیوارها طلب‌کارم و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم @golchine_sher
از شدت ترس بر خودم پیچیدم در خواب تو را کنار او میدیدم لا حول ولا... پریدم از این کابوس با هول و ولا بار دگر خوابیدم @golchine_sher
قطره‌ای بی‌تابم، از دریا جدا افتاده‌ام مصرعی هستم که از شعر تو جا افتاده‌ام پیش از این‌ها قسمتی از سرنوشتت بوده‌ام برگی از این دفترم؛ اما جدا افتاده‌ام دامن افشاندی، رها کردی مرا؛ همچون غبار بس که حیرانم نمی‌دانم کجا افتاده‌ام مثل آن اشکی که روز وصل از چشمم چکید خود نمی‌دانم که از چشمت چرا افتاده‌ام چیست تکلیفم؟ نه می‌میرم، نه می‌آیی... دریغ در مسیر جاده‌ای بی‌انتها افتاده‌ام @golchine_sher
بریده ای امان بادها را برای چند ساعت هم شده موهایت را بباف! @golchine_sher
وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی چشمِ بد دور! غزل‌خوان شده باشی جایی بله! یک روز تو هم حال مرا می‌فهمی چون‌که در آینه حیران شده باشی جایی بی‌گناهی‌ست که تهمت زده باشند به او باد، وقتی‌که پریشان شده باشی جایی ماهِ من! طایفه‌ی روزه‌بگیران چه‌کنند؟ شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی صورت پنجره در پرده نباشد از شرم کاش! وقتی‌که تو عریان شده باشی جایی من نشستم بروی مِی بخری برگردی ترسم این است مسلمان شده باشی جایی! @golchine_sher
تو آرزوی منی، من وبال گردن تو تو گرم کشتن من، من به گور بردن تو تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو! تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم که هم اقامه خطا هم سبک شمردن تو سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو @golchine_sher
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است گول این زنجیرهای دور تختش را مخور مرزهای سرزمینش را معین کرده است شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است @golchine_sher
خراب کرده‌ام آقا خودت درستش کن امید آخر دنیا خودت درستش کن نمانده پشت سر من پلی که برگردم خراب کرده‌ام آقا خودت درستش کن ببین چگونه به هم خورده کار من ماندم به حق حضرت زهرا خودت درستش کن گرفت دست مرا هرکسی، زمینم زد شکست بال و پرم را خودت درستش کن سفال توبه خود را شکسته‌ام از بس ترک‌ترک شده اما خودت درستش کن اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت برای محشر کبری خودت درستش کن ثمر نداده درخت «الهی العفو»م به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است سفر به کرببلا را خودت درستش کن @golchine_sher
بعد از تو گمان مَبر که حالم خوب است در کاسه ی چشمهای من آشوب است در کلبه ی احزان دلم تنهایم بعد از تو تمام قصه ام یعقوب است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
آیینه ی نقره پوش هستی خورشید گلبوسه ی روی دوش هستی خورشید هر صبح به قصدِ دلبری می آیی تو دخترِ گل فروش هستی خورشید! @golchine_sher
قصه‌ی چادر نمازت ، قصه‌ی حور و پری با همین چادر، مسلمان می‌شود هر کافری پهنه‌ی چادر نمازت مثل یک ابر سپید لکه‌های لاجوردی ، نورهای زر زری شیشه‌ی عطری بلورین مثل الماس بنفش دانه‌ی تسبیح چون ناهید و ماه و مشتری جانمازت مخملی آرام ، چون تالابِ سبز پچ پچ اَمِّن یُجیب و ، پیچش نیلوفری سینه‌ی سجاده‌ات ، مبهوتِ یک رکعت غزل آسمان سجده‌ات فیروزه‌ی انگشتری ذکر تسبیح لبت یاقوت پاشی می‌کند حوریان مست لبانت مثل یک پامنبری گوشه‌ای از چادرت ، سنجاق کردی روح را با خودت روح مرا تا عرش بالا می‌بری @golchine_sher
‌من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟ بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟ شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟ من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون با خوشه خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی! پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟! @golchine_sher
بسوزان تمامی چکامه هایِ عاشقانه ام‌ را و الفبایِ واژگان را در دریایِ سکوت غرق کن، اینک دوستت دارم بی حرف...بی سخن...بی هیچ سطری، اینک با موسیقیِ بی کلامِ چشمانم دوست میدارمت را خواهم نواخت، ای که بند بندِ تنت نت به نت نغمه هایِ زندگی ست... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به حشر،سایه اگر بر سری نباشدچه ؟ بزرگواری و آن سروری نباشد چه ؟ تمام عمر ،گنه کرده ام به اُمّیدی... بغیر خاک ، اگر بر سری نباشد چه ؟ منی که هرچه در اینجا به روی خود بستم فغان اگر که درِ دیگری نباشد چه ؟ به زیرِ هر گنهم یاد کردمت هرشب... در آن سیاهه ،اگر اختری نباشد چه ؟ بجز امید نخواهم نوشت در قلبم... دمِ حساب اگر دفتری نباشد چه ؟ منی که غیر تو باور نکرده ام کس را دم وفات اگر باوری نباشد چه ؟ سزاست گر همه شب،خون به دل کنم ساقی به وقت حشر ، اگر ساغری نباشد چه ؟ متخلص به:   @golchine_sher
جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست شهر قم از قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد خواهر شمس شموس و لقبش معصومه است خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان حرمت باز برای من بد جا دارد؟ @golchine_sher
ذوقی نداشت عطر بهاری که رفتنی ست دلخوش شدن به قول و قراری که رفتنی ست باران پشت شیشه و نقاشی دو قلب با دست خیس، روی بخاری که رفتنی ست جز رنج بی دلیل به یادم نمانده است از خاطرات روزشماری که رفتنی ست چون جاده دل نبند به هر رهگذر که نیست در ایستگاه، عشق قطاری که رفتنی ست با روزهای رفته فراموش کن مرا دستی بکش به گرد و غباری که رفتنی ست ما غیر داغ، باغ و بهاری نداشتیم باغی که رفتنی ست، بهاری که رفتنی ست.... @golchine_sher