<< دام عشق>>
اسیر عشقم و معشوق من کنارم نیست
چه شد مگر، که، کنارم دگر نگارم نیست
شبیه موج پریشان زدم به ساحل او
پناه من نشد و ساحل قرارم نیست
هوا هوای غزل گشته و دلم تنگ است
قلم برای نوشتن در اختیارم نیست
به باغ خاطره رفتم دلم بهانه گرفت
کسی که برده قرارم، سر قرارم نیست
دلم شکست و نشستم کنار تاک به خاک
خزان به مثل من و رنگِ زرد و زارم نیست
گشوده پای خزان را غمش به باغ دلم
خبر ز رویش و شادابی بهارم نیست
در این دیار بمیرم اگر ز تنهایی
امید مویه و زاری سر مزارم نیست
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
#مادربزرگ
@golchine_sher
<< نسیم عشق>>
هر آنکه گوهر عشق از صدف روانه نکرده
نهال مهر و محبت، در او جوانه نکرده
میان رفتن و ماندن دلی است رام رمیدن
که بهر بار غمت، هیچ فکر شانه نکرده
نیامدَ است بماند، که سوز عشق نداند
نبرده رنج فراقی، تب شبانه نکرده
همیشه زخم زبانش، نشانه رفته دلت را
زبانه کرده زبانش، که تازیانه نکرده
کبوترانه نشستی به بام خانه اش اما
برای مرغ دلت هیچ، فکر دانه نکرده
درون ساغر جانت مِیِ قرار نریزد
دلش برای محبت، تو را بهانه نکرده
تو را به وقت پریدن نبوده بال و، وَبال است
چرا که، فکر کمالت در این میانه نکرده
دلی که عشق ندارد، <<بهار>> را نچشیده
بجز خزانِ به نهادش کَس آشیانه نکرده
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
@golchine_sher
<<عطر پیراهن یوسف >>
می روی جان دل آهسته، ولی زود بیا
می نشینم لب جو لحظه ی موعود بیا
سیل اشک از سر شب راه نگاهم بسته
بگذر از فاصله، پیوسته چنان رود بیا
طعم لبخند تو از لعل لبم می ریزد
باز با خنده ی سرشار و مِی آلود بیا
یوسف مصر دلم، عطر لباسی بفرست
که زلیخای تو از فاصله فرسود بیا
کلبه ی دل شده آتشکده، آهم چون دود
آتشم چاره کن و از پِی این دود بیا
بی تو سهراب دلم سخت زمین گیر شده
نوش دارویی و امید به بهبود بیا
غصّه ی دوری تو، راه دلم را سد کرد
بشِکن سد غم از این ره مسدود بیا
طاقتم طاق شده باغ دلم پاییز است
ای << بهار >> دل من شاهد مشهود بیا
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
@golchine_sher
برگزیده کشوری بخش ویژه هئیت داوران بانوی مرز نشین تایباد با موضوع سفیران سلامت
تقدیم به سفیران عشق .....
عشق بازی می کنی با اضطراب این روزها..
رنج را سر می کشی همچون شراب این روزها
چشم هایت گرچه لبریزاست از باران ولی
می چکد از دست هایت آفتاب این روزها
عشقِ شیرینت، شکوهِ شورِ فرهادست وبس
کوه می افتد به پایت باشتاب این روزها
قاب چشمانت زبس پرواز دیده روز وشب
می کشد بر بوم دل چشمی پر آب این روزها
دوش همچون یاس بودی در لباس عرشیان !
رفته بود از بینتان گویا حجاب این روز ها
بالهایت هدیه می کرد آسمان را برزمین
رفته بودی بزم نور و ماه تاب این روز ها
می وزید از بین لبهایت گل اَمّن یُجیب...
تا ملائک، تاخدا، در استجاب این روزها
شهر در آغوش یلدائیِ مهرت آرَمید
بس که کردی از خوشی ها اجتناب این روزها
نور می آید، به جامی عشق؛ مهمان می شوی
فصل آذر می شود، پا در رکاب این روز ها
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
@golchine_sher
<<از ماه تنهاتر >>
لبش خاموش اماّ درد پهلو داشت انگاری
نگاهش خیس، احساس پرستو داشت انگاری
نشان برف غم بر روی گیسو داشت انگاری
دمادم بر لبش تسبیح یاهو داشت انگاری
جهانی در تب دلشوره های ماه جان می داد
وَلی،در گوش یاسش با غمی سنگین اذان می داد
نگاهش کربلایی غصهّ را در خود نهان می کرد
حسین ع و کربلایش قامت او را کمان می کرد
حسن ع با غربتش باغ امیدش را خزان می کرد
بمیرم ،صبر زینب طاقتش را نیمه جان می کرد
چو افتادست حائل از رخش می سوزد آئینه
ملائک شروه می خوانند و غم می دوزد آئینه
بهاری قصد رفتن داشت باغ و باغبان گریان
زمین گریان زمان گریان واهل آسمان گریان
خدا گریان، ملک گریان،تمام کهکشان گریان
درو دیوار حتیّ میخ های خون چکان گریان
وکوثر آیه آیه ریخت در آغوش پیغمبر
ردای وصل را انداخت او بر دوش پیغمبر
علی جان داد آن از ماه تنهاتر چو کوثر رفت
شمیم از باغ و نور از خاک با زهرای اطهر رفت
امید هل اتی از سفره های ناب باور رفت
شریک رنج ها درد آشنای جان حیدر رفت
کجا پیدا کند سائل نگاه مهربانش را
نخواهد دید هرگز روشنای آسمانش را
جهان باما غریبی می کند،جان علی برگرد
دلیل خلقت عالم ، گلستان علی برگرد
علمدار تولاّ نور ایمان علی برگرد
تجلی گاه حقّ یاسین قرآن علی برگرد
چه آسان می روی جان علی از دست زهرا جان
بمان که ظرف غمهای علی سر رفت زهرا جان
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
@golchine_sher
<< عطر نرگس>>
#یا_صاحب_الزمان
دل آدینه پراز حسرت و غوغاست بیا
تشنه ی جرعه ای از ساغر و میناست بیا
غم دلش را زده، با یأس گلاویز شده
خشک شد ریشه ی امید و شکیبایی بیا!!
یک جهان در تب وصلِ تو و بیمار تواَند
رؤیت روی تو اکسیر مداواست بیا
کاروانی پیِ کاویدن چاه تو شدند
از لب چاه رخ ماه تو پیداست بیا
غزه غرق غم و قربانی غاصب ها شد
عید قربان شده و معرکه برپاست بیا
شده چون لاله یِ نعمانی پرپر دل خاک
این دل خون شده را موسم احیاست بیا
عطر نرگس به تن صبح وصالی بزن و
تا که هُرمی به دل سینه ی سیناست بیا
غزلم غمزده و قافیه ها تب دارند
صوت داوودیِ تو حل معماست بیا
می رسد جمعه و بی شک خبری در راه است
بر <<بهار>> قدمت جمعه مهیاست بیا
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
#عضوکانال
@golchine_sher