🔷 اعمال مشترك شب هاى قدر:
🔻اين اعمال در هر سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم انجام مىگيرد:
♦️ اول، غسل است كه بهتر است مقارن غروب آفتاب باشد.
♦️ دوم، دو ركعت نماز است.
كه در هر ركعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحيد بخواند و بعد از فراغ از نماز،
هفتاد مرتبه: "اَسْتَغْفِرُ الله وَ اَتُوبُ اِلَيْه"بگويد.
♦️ سوم، زيارت امام حسين(عليه السلام).
♦️ چهارم، احياىِ اين شبهاست. هر كسى كه اين شبها را احيا كند گناهان او آمرزيده شود، هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و كيل درياها باشد.
♦️ پنجم، قرآن مجيد را بگشايد و بگذارد مقابل خود و بگويد:
🔸"اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ، وَفيهِ اسْمُكَ الاَْكْبَرُ، وَاَسْمآؤُكَ الْحُسْنى، وَما يُخافُ وَيُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِكَ مِنَ النّارِ."
🔸 "خدايا از تو خواهم به حق كتاب فرستاده شدهات و آنچه در آنست كه در آن است نام بزرگت و نامهاى نيكويت و آنچه بدانها ترس و اميد شود كه قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.
پس هر حاجت دارد بخواهد."
♦️ششم، قرآن را بر سر بگيرد و بگويد:
🔸 "اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
🔷 "خدايا به حق اين قرآن و به حق آنكس كه او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى كه در اين قرآن مدحش كردهاى و به حقى كه تو بر ايشان دارى زيرا كسى نيست كه حق تو را بهتر از خودت بشناسد"
🔻پس ده مرتبه بگويد:
▫️«بِكَ يا اَللهُ»
▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّد»
▫️ده مرتبه «بِعَلىٍّ»
▫️ده مرتبه «بِفاطِمَةَ»
▫️ده مرتبه «بِالْحَسَنِ»
▫️ده مرتبه «بِالحُسَيْنِ»
▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بن الحُسَيْنِ»
▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ»
▫️ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد»
▫️ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر»
▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بْنِ مُوسى»
▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ»
▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بْنِ مُحَمَّد»
▫️ده مرتبه «بِالحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ»
▫️ده مرتبه «بِالْحُجَّةِ» بگويد.
🤲 پس از آن، هر خواستهاى كه دارد، طلب كند.
📕 اعمال مخصوص شب نوزدهم:
🔹 اول، صد مرتبه: "اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ"
🔸 دوم، صد مرتبه: "اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِالمُؤْمِنينَ".
#یک_آیه، یک پند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یُحیِیکُم...
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ [ ﻭﺍﻗﻌﻲ ] ﻣﻰﺑﺨﺸﺪ ، ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﻨﻴﺪ...
(انفال/٢٤)
🔸🔹🔸
خوشبختی ، در خوب زیستن است نه در خوش زیستن !
برای اندازه گیری خوشبختی ات
ببین چقدر خوبی
نه چقدر خوش !
🔘داستان کوتاه
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود. در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و نگاه تندى به آن جوان كرد و بر وى خيره شد.
داوود(ع) دلیل این کارش را پرسید فرشته مرگ گفت: من مامورم هفت روز ديگر جان اين جوان را در همين جا بگيرم. داوود پيغمبر(ع ) از اين سخن، دلش به حال آن جوان سوخت و رو به او كرد و فرمود: اى جوان! زن گرفته اى؟ پاسخ داد: نه ، هنوز ازدواج نكرده ام
داوود به او فرمود: به نزد فلان مرد كه يكى از بزرگان بنى اسرائيل است برو و از طرف من به او بگو كه داوود به تو دستور داده كه دخترت را به همسرى من درآور و همين امشب نزد آن دختر مى روى و خرج ازدواج تو نيز هر چه مى شود بردار و هم چنان نزد همسرت باش تا هفت روز ديگر و پس از هفت روز همين جا نزد من بيا. جوان به دنبال ماموريت رفت و پيغام حضرت داوود(ع) را به آن مرد بنى اسرائيلى رسانيد و او نيز دخترش را به آن جوان داد و همان شب ، عروسى انجام شد و جوان هفت روز نزد آن دختر ماند و پس از هفت روز نزد حضرت داوود بازگشت داوود از وى پرسيد: در این هفت روز وضع تو چگونه بود؟پاسخ داد: هيچ گاه در خوشى و نعمتى مانند اين چند روز نبوده ام. داوود فرمود: اكنون نزد من بنشين جوان نشست، و داوود چشم به راه آمدن فرشته مرگ بود تا طبق خبرى كه داده بود بيايد و جان اين جوان را بگيرد.
اما مدتى گذشت و فرشته مرگ نيامد، از اين رو به جوان رو كرد و فرمود: به خانه ات بازگرد و روز هشتم دوباره به نزد من بيا. جوان رفت و پس از گذشت هشت روز دوباره به نزد داوود بازگشت و هم چنان نشست و خبرى از فرشته مرگ نشد و همين طور هفته سوم تا اين كه فرشته مرگ به نزد داوود آمد. داوود بدو فرمود: مگر تو نگفتى كه من مأمورم تا هفت روز ديگر جان اين جوان را بگيرم ؟ پاسخ داد: آرى فرمود: تاكنون سه هشت روز از آن وقت گذشته است ؟ فرشته مرگ گفت : اى داود! چون تو بر اين جوان رحم كردى ، خداوند نيز او را مورد مهر خويش قرار داد و سى سال بر عمرش افزود.
📚 داستانهای بحار الانوار
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
💠🔹امام صادق علیهالسلام میفرماید:
هرگاه شب قدر میشود
ملائکه و روح و کاتبان به آسمان دنیا
میآیند و آنچه از مقدرات خدای تعالی
در این سال هست را مینویسند
↲تفسیر قمی، جلد۱،صفحه۳۶۶
◽️قدر به معناى اندازه و تعیین است
در این شب امور خیر و شر مردم
ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه
و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال
واقع میشود مقدر میگردد
عبادت در شبهای قدر فضیلت فراوان
دارد و در نیکوئی سرنوشت یک ساله
بسیار مؤثر است
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین پنج شنبه اردیبهشت است✨
نثار روح پدر بزرگ ها
و مادر بزرگ های بهشتی
و همه درگذشتگانی که
سالهای پیش با ما سر سفره
ماه رمضان بودند🌙
فاتحه و صلواتی بخوانیم🌷🙏
پروردگارا تمام اسیران
خاک را ببخش و بیامرز🌷🍃
"الهی آمین "🙏
🖤🌟🖤🌟🖤
#امام_علی علیهالسلام
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سیدحمیدرضا_برقعی
🖤✨🖤✨🖤
🖤🍃شبهای قدر 🖤🍃
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی
ما را امید وصل تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی
گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی
مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی
کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده بابا نیامدی
#شب_قدر
🖤🍃🖤🍃🖤