eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
👌ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﺸﻮ... 💔ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ! ☀️ﭼﻮﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ! 👏ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ... ✨ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ... ❌ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ! ✨ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ، ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ! ❣ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ... 💖ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ...
و خداوند میداند انچه در دلهایتان است وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ احزاب | ۵۱🌸
💠امام على عليه السلام : 🔸 به گمان خود ادّعا مى كند كه به خدا اميد دارد ؛ به خداى بزرگ قسم كه دروغ مى گويد! و گرنه چرا اميدوارى او در كردارش پيدا نيست؟ چه ، هركه اميدوار باشد ، اميد او از كردارش معلوم مى شود . هر اميدى ، جز به خدا ، ديوانگى است و هر حقيقى ، جز ترس از خدا ، آفت و بيمارى است . 🔹 ،خطبه ۱۶۰
✅ با مشکلات بجنگ ✍مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ! مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد، از او پرسیدند: برای چه از حال رفتی؟مراد گفت: فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است! مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁موفقیت 🍂با یک رویا شروع می‌شود... 🍁ایمان را به آن اضافه کنید 🍂تبدیل به یک باور می‌شود. 🍁عمل را به آن اضافه کنید 🍂تبدیل به قسمتی از زندگی می‌شود. 🍁پشتکار را به آن اضافه کنید 🍂به صورت هدفی قابل دید می‌شود 🍁و در آخر صبر و زمان را 🍂به آن اضافه کنید. 🍁به صورت رویایی که به واقعیت 🍁تبدیل شده تمام می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁زندگی فاصله 🍂آمدن و رفتن ماست؛ 🍁شاید آن خنده که امروز، 🍂دریغش کردیم، 🍁آخرین فرصت خندیدن ماست 🍂هرکجا خندیدیم، 🍁زندگی هم آنجاست 🍂زندگی شوق رسیدن بخداست 🍁خنده کن بی پروا 🍂خنده هایت زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شناسنامه ها؛ معیارهای خوبی برای ماندن آدم ها کنارتان نیستند ! این امضاها ، مهرها و اثر انگشت ها هیچگاه یک نفر را سهم شما نمی کند . خودتان را آنقدر پایبند این تعهدهای کاغذی نکنید آنقدر که یادتان برود تعهد واقعی را باید جای دیگری بدهید جایی در قلب تان . جایی در ذهن تان . آنجاست که باید روزی چند بار با قاطعیت به خودتان بگویید : اینجا اوست و او تنها مالک تمام من است ! اگر فکر می کنید با داشتن نام کسی در شناسنامه تان برای همیشه تصاحبش کرده اید سخت در اشتباهید ! آدم ها برای ماندن کنار کسی 👌امضا نمیخواهند . 🌺وفاداری می خواهند 🌸 می خواهند...!!
🔶 ۱۰ روش برای خشنود ساختن خودتان 🌸 ۱. دست از انجام کارهایی که تمایلی به انجامشان ندارید بردارید. ۲. رک و صریح حرف بزنید. ۳. تلاش برای راضی نگه داشتن همه را متوقف کنید. ۴. منظور واقعی خود را بیان کنید. ۵. به خود اعتماد کنید. ۶. هرگز خودتان را تحقیر نکنید. ۷. الهامات خود را دنبال کنید. ۸. از نه گفتن بیم نداشته باشید. ۹. از بله گفتن بیم نداشته باشید. ۱۰. با خودتان مهربان باشید‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟ برای اینکه از هیچ کس انتظاری ندارم، توقع ها همیشه صدمه زننده اند ... زندگی کوتاه است پس به زندگی ات عشق بورز خوشحال باش و لبخند بزن، فقط برای خودت زندگی کن. قبل از اینکه صبحت کنی، گوش کن. قبل از اینکه بنویسی، فکر کن. قبل از اینکه خرج کنی، درآمد داشته باش. قبل از اینکه دعا کنی ببخش. قبل از اینکه صدمه بزنی، احساس کن. قبل از تنفر،عشق بورز. زندگی این است... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙استاد شجاعی ▪️توی صحنه قیامت که میلیاردها آدم سرگردانن و ترس همه وجودشون رو گرفته؛ ⚡️یهو یه عده‌ای رو صدا میزنن و با افتخار از بقیه جداشون میکنن! ⁉️ چرا جداشون می‌کنند ؟ ⁉️مگه اینا چه فرقی با بقیه دارن؟ 👌بسیار شنیدنی 👈ببینید و نشردهید.
🍃🌷 ﷽ مهربان باشیم ✍فرشته به خداوند گفت : خداوندا عزیزترین بندگانت چه کسانی هستند ؟ ✅خداوند فرمود : آنان که می توانند تلافی کنند ، اما... به خاطر من می بخشند...! قلبتون خالی از کینه
✍رسول خدا (ص) آب را هنگام نوشیدن ، جرعه جرعه بنوشید و یکباره سر نکشید ، چرا که مایه ناراحتی کبد می شود. 📚کتاب شریف الکافی ج ۲ ☜【طب شیعه
🔴 خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های مناسب فصل پاییز، و غلبه خشکی : - خورش کدو - خورش بامیه - خورش به آلو - سوپ جو - شوربای جوجه‌مرغ محلی - حریره بادام - شیره بادام - آب هویج - آب سیب شیرین - فرنی رقیق - شیربرنج رقیق - برگه هلو - برگه زردآلو ☜【طب شیعه】
🔘 داستان کوتاه " تجربه شکست " تاجری بود که ورشکست شده بود، روزی یکی از بزرگان برای تصمیم‌گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور داشت، از خدمتکاران خود خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از خدمتکاران به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی‌توان به مشورتش اعتماد کرد. وی پاسخ داد: شکست یک اتفاق است، یک شخص نیست! کسی که شکست خورده در مقایسه با کسی که چنین تجربه‌ای نداشته است، هزاران قدم جلوتر است. او روی دیگر موفقیت را به وضوح لمس کرده است و تارهای متصل به شکست را می‌شناسد، او بهتر از هر کس دیگری می‌تواند سیاه‌ چاله‌های منجر به شکست را به ما نشان دهد. وقتی کسی موفق می‌شود بدانید که چیزی یاد نگرفته است! اما وقتی کسی شکست می‌خورد آگاه باشیدکه او هزاران چیز یاد گرفته است که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد می‌تواند به دیگران منتقل کند. وقتی کسی شکست می‌خورد هرگز نگویید او تا ابد شکست خورده است، بلکه بگویید او هنوز موفق نشده است. ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
پاييز فوق العاده زيبا در خانه تاريخي منطقي نژاد 🍂🍁
پاییز زیبای سوادکوه ،  #مازندران 🍂🍁
🍂🍁‎پاییز رویایی شهر سنندج ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصمیم بگیر با دل‌خوشی‌هایِ ساده معادله پیچیده‌ٔ زندگی را دور بزنی... در خنده اسراف کن و به غم پشت پا بزن... با باران هم‌آواز شو و بگذار خورشید تنت را لمس کند... به دورهمیِ دوستانت نه نگو و برایِ بودن در شادی‌ها بهانه نیاور... گذشته را به دفترِ خاطراتت بچسبان و از دل‌خوشی‌هایِ بندانگشتی ساده نگذر... خودت را دوست بدار ‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎ سوئیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و فراخترين روزى ات را به هنگام پيرى به من ارزانى دار و نيرومندترين نيرويت را به هنگام درماندگى در عبادت دچار كاهليم مگردان و چنان مكن كه ديدگانم از ديدن راه تو نابينا بود يا به خلاف محبت تو گام بردارم، يا به آنان كه از تو بريده اند پيوندم، يا از آنان كه به تو پيوسته اند بريده شوم صحیفه سجادیه
📚 در نزدیکی ده ملا نصرالدین مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود. نکته: با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید.
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور میكرد، چشمه ‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد. پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. منبع: بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118   اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم