داستان کوتاه و خواندنی سکه
روزی پسر بچه ای در خیابان، سکه ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن سکه، آن هم بدون زحمت خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که او از بقیه ی روزهای عمرش هم با چشم های باز سرش را به سمت پایین بگیرد و به دنبال سکه بگردد!
او در طول عمرش، ۲۹۶ سکه یک سنتی، ۴۸ سکه ۵ سنتی، ۱۹ سکه ۱۰ سنتی، ۱۶ سکه ۲۵ سنتی، ۲ سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد، یعنی جمعا ۱۳ دلار و ۲۶ سنت!
اما در عوض به دست آوردن این ثروت ناچیز! او زیبایی دل انگیز ۳۱۳۶۹ طلوع خورشید، درخشش ۱۵۷ رنگین کمان و منظره درختان افرا درختی از تیره افراها جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه ای که در باغها و جنگلها می روید. اسپندان. اسفندان. بوسیاه. (فرهنگ فارسی معین ) در سرمای پاییز را از دست داد.
او هیچ گاه ابرهای سفیدی را که بر فراز آسمان ها در حرکت بودند را ندید؛ پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزیی از خاطرات او نشدند.
⚫️⚫️⚫️⚫️
داستان کوتاه احساس شکست!
روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشهاى در وسط صندوقچه آن را به دو بخش تقسيم کرد.
در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود..
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد.
ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد…
پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است!
در پايان، دانشمند شيشه ي وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت.. ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آنسوى صندوقچه نيز نرفت!
⚫️⚫️⚫️⚫️
پنجره ی بیمارستان
دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند. ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آن ها ساعت ها با هم صحبت میکردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید، برای هم اتاقیش توصیف می کرد. پنجره، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت. مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند. درختان کهن، به منظره بیرون، زیبیایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. همان طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می کرد، هم اتاقیش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و روحی تازه می گرفت. روزها و هفته ها سپری شد. تا اینکه روزی مرد کنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را با رضایت انجام داد. مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد. بالاخره می توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در کمال تعجب، با یک دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می کرده است. پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد کاملا نابینا بود!
نویسنده: پائولو کوئلیو
⚫️⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلهای نیست من و فاصلهها همزادیم
#محمدعلی_بهمنی
#روحشون_شاد🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خوب 🌿💐🌼
🌹🌹🌹🌹
Alireza Eftekhari - Tasnif Ghariban.mp3
12.1M
کاری از استاد افتخاری بنام تصنیف غریبان تقدیم وجود پرمهرتان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار با شکوه کِرودی کُن
آبشار کِرودی کُن یا تنگ زندان از آبشارهای استان چهارمحال و بختیاری در شهرستان بروجن است و در منطقه حفاظت شده سبزکوه قرار دارد. این آبشار یکی از پرآبترین و بلندترین آبشارهای ایران است.
معنی کِرودی کُن به زبان محلی (مه دود مانند) است.
این آبشار در ۵۵ کیلومتری شمال لردگان مابین روستاهای معدن و کلارمویی در موقعیتی صعب العبور قرار دارد، و تنها دره نوردان حرفهای یا کوهنوردان میتوانند از اینمنطقه بازدید کنند.این منطقه یکی از مناطق صعب العبور ایران شمرده میشود و عبور از دره تنگزندان ملزم ب برخورداری از توان بدنی بسیار بالا ،شنا در ابهای جاری و حرفهای بودن در فن دره نوردی میباشد.
منشا آب آن چشمهای در ۵۰ متری پرتگاه آنست
▪️محمدعلی بهمنی درگذشت
ابرهای خبر این بار چه بارانی بود
سخت سردم شده این سوز زمستانی بود
در من انگار درختان کهن سال شکست
بس که این بغض به من تاخته طوفانی بود
#محمدعلیبهمنی
۲۷ فروردین ۱۳۲۱ _ ۹ شهریور ۱۴۰۳
خاک بر او خوش باد🖤
محمدعلی بهمنی در 27 فروردین سال ۱۳۲۱ در شهر دزفول به دنیا آمد وی دوران کودکی و نوجوانی را در تهران ، کرج و بندرعباس گذراند و پس از تحصیلات مقدماتی از زمان کودکی در چاپخانههای تهران به کار پرداخت . او در چاپخانه با زنده یاد فریدون مشیری که آن روزها مسئول صفحه ادبی هفتتار چنگ مجله روشنکفر بود ، آشنا شد و نخستین شعرش در سال ۱۳۳۰ ، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت ، در مجله روشنفکر به چاپ رسید . شعرهای وی از همان زمان تاکنون به طور پراکنده در بسیاری از نشریات کشور و مجموعه شعرهای مختلف و جنگها ، انتشار یافته است و بسیاری بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیماست . بهمنی از سال 1345 همکاری خود را با رادیوآغاز کرد و پس از آن به شغل آزاد روی آورد . او از سال 1353 ساکن بندرعباس شد و پس از پیروزی انقلاب ، به تهران آمد و مجدداً به سال 1363 به بندرعباس عزیمت کرد و در حال حاضر نیز، ساکن همانجاست . محمدعلی بهمنی مسؤول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات چیچیکا در آن شهرستان است . وی در قالبهای مختلف از کلاسیک ، نیمایی و سپید به سرودن پرداخته است . اما وجه غالب شعرهای او ، غزل میباشد . بهمنی را میتوان از زمره ترانهسرایان موفق این روزگار دانست . او تاکنون با شرکت در برخی همایشهای سراسری شعر دفاع مقدس ، علاقهمندی خود را به حضور در این عرصه نشان داده است . محمدعلی بهمنی در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت تندیس خورشید مهر به عنوان برترین غزلسرای ایران گردید .
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشهٔ من ثبت میشود
این لحظهها، عزیزترین یادگار تو
تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من
میخواستم که گم بشوم در حصار تو
احساس میکنم که جدایم نمودهاند
همچون شهاب سوختهای از مدار تو
آن کوپهٔ تهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
این سوت آخر است و غریبانه میرود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو
هر چند مثل آینه هر لحظه فاشتر
هشدار میدهد به خزانم بهار تو
اما در این زمانه عسرت مس مرا
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو
از هر طرف نرفته به بن بست میرسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو
#محمدعلی_بهمنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی: محمدعلی بهمنی
دلخوشم با غزلیتازه همینم کافیست...
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی میگفت :
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری
تفاوت ظریفی است
اگر بیقراری
اگر دلتنگی
اگر دلگیری
گیر کار آنجاست که هزار یاد،
جز یاد او، در دلت جولان میدهد
و خواسته هایت را از مردم طلب میکنی نه او
چاره ساز فقط خداست به دست مردم چشم ندوز
مراقبه و شکرگزاری
همیشه....
جواب سلام را با علیک بده ،👌
جواب کینه را با گذشت،👌
جواب بی مهری را با محبت،👌
جواب ترس را با جرأت،👌
جواب دروغ را با راستی،👌
جواب دشمنی را با دوستی،👌
جواب زشتی را به زیبایی،👌
جواب توهم را به روشنی،👌
جواب خشم را به صبوری،👌
جواب سرد را به گرمی،👌
جواب نامردی را با مردانگی،👌
جواب همدلی را با رازداری،👌
جواب پشتکار را با تشویق،👌
جواب اعتماد را بی ریا،👌
جواب بی تفاوت را با التفات،👌
جواب یکرنگی را با اطمینان،👌
جواب مسئولیت را با وجدان،👌
جواب حسادت را با اغماض،👌
جواب خواهش را بی غرور👌
جواب دورنگی را با خلوص،👌
👌جواب بی ادب را با سکوت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ی_حس_خوب
این آهنگ و این صدا قابل ستایشه
حمید هیراد ساقی👌😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف بزن...
اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند!
🌸گوش کن...ا
اما طوی گوش کن که مطمئن باشی اگر خدایت از تو پرسید گوشت چه چیزهایی شنیده ، شرمسار نباشی...
🌸نگاه کن...
اما طوری نگاه کن ، که چشمهایت آیینه ای از وجود خدا باشد! پر باشد از خدا و هرچه می بینی خدا را یادت بیاورد...
🌸فکرکن ...
اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد... طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی!
🌸عاشق باش...
اما طوری عاشق باش که هم به دست آوری و بتوانی از دست بدهی! طوری که معنای عشق واقعی را گم نکنی!
🌸عاشق زمینی ها باش!
اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی!...
#عاشق_خدا_باش...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖خدایا
🌷بر محمد و خاندان پاک و مطهرش
💖درود فرست و ما را از ،
🌷زمره تقواپیشگان قرار ده
"الهی آمین"🙏
🌷اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
💖وَآلِ مُحَمـَّدﷺ
🌷وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی جدی بودنش به دل میشینه
یکی خوش اخلاق بودنش
و یکی سرسنگینیش،
یکی شیطونیش
یکی کم حرفيش دوست داشتنیه،
یکی پرحرفيش !
اگه ادای کسی رو در بیاری
جذاب نمیشی
پس از وجود خودت لذت ببر
همینطوری که هستی ...
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نتیجه زندگی
چیزهایی نیست که
جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است ❤️
که با محبت کردن
جذب می کنیم👌
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚓ زندگی لنگر می خواهد،،،،!!!!
چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد
چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل آرامش زیاد شود
چیزی که نگذارد امواج آدم را
بکشاند به ناکجا.
حالا لنگر آدم ،گاهی یک آدم دیگر است
گاهی یک فکر و اعتقاد است
گاهی ایمان است
گاهی عادت روزانه است
گاهی کار است،
گاهی یک جمع دوستانه است
گاهی یک دورهمی خانوادگی است
گاهی یک باشگاه ورزشی است
گاهی چهار تا کتاب است
گاهی یک مشت خاطره
لنگر هر کس هر چه هست
فاصله اوست با سرگردانی
در دریای روزگار
فاصله اوست تا گم شدن
فاصله اوست با آوارگی.
همیشه برای فرار از این طوفان های زندگی از این حرفهای آزار دهنده که هرروز
میشنوی، یک لنگر داشته باش
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼به دور باغ دل، پرچینتون سبز
☕️شکفتن های عطرآگین تون سبز
🌼نسیم و سبزه و گل غرق آواز
☕️هوای صبح شهریور ماهتون سبز
🌼یکشنبه تابستانی تون سبز و آباد
🌸🍃