#نهج_البلاغه
🌸وَأَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ
🌓برترین حسب و نسب اخلاق نیک است.
📚#حکمت_38
🌼🕊🌼🕊🌼
🌸 سلام امام زمانم (عج)
🌼 تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد
🌼 سبب وصل به دلدار مهیا گردد
🌼 دمد از خاک، گل و سبزه به یُمن قدمت
🌼 آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد
🌼 چشمها منزل خورشید جمال تو شود
🌼 عالمی خیره به تو ،غرق تماشا گردد
🌼 یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب
🌼 غرق در حُسن رخ یوسف زهرا گردد
💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تقویم پرورشی شنبه ۱۴۰۰/۲/۲۵🌸
هدایت شده از 🌸 زندگی جاریست 🌸
روزتان مزین و معطر به عطر صلوات بر محمد و آل محمد
به رسم ادب
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه
السلام علیک یافاطمه الزهرا
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
🍃🌸 @zendegijarist2
هدایت شده از 🌸 زندگی جاریست 🌸
#قرآن
🌹الله لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القوی العزیز
☘خدا با بندگانش مهربان است هر که را بخواهد روزی میدهد و او توانا و پیروزمند است
📖#سوره شوری #آیه ۲۰
🍃🌸 @zendegijarist2
هدایت شده از 🌸 زندگی جاریست 🌸
#حدیث
#پیامبر رحمت(ص): هنگامی که به نماز می ایستی چنان باش که گویا آخرین نمازی است که میخوانی...
🍃امالی صدوق، ص 323🍃
🍃🌸 @zendegijarist2
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نهح البلاغه
حکمت ۴۲۸
باصدای محدثه جان
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
1_1016069899.Mp3
966.8K
#قصه_های_کودکانه
📖 یک آیه، یک قصه
🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۴۳ سوره مبارکه احزاب می پردازد.
🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند.
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
دختر ، پسرای عزیز نهج البلاغه ای
گلای قشنگم
🌹روز شنبه به نام آخرین پیامبر، رسول مهربانمان، حضرت محمد ص است.
📿هرکس ذکر این روز رو بگه کم کم بی نیاز میشه. 🤩
@Koodakan2
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای فرج برای سلامتی امام زمان(عج)
@Koodakan2
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
💬 امام خوبم حضرت علی گفتن:
🕒 کار هر روز را توی همان روز انجام بدهید چونکه هر روزی کار مخصوصه خودش را دارد.
📒 برگرفته از نامه ۵۳ نهج البلاغه
هدایت شده از فرزندان علی علیه السلام اراک
شش دانه قاشق
شش دانه بشقاب
نان و نمکدان
یک کاسه آب
دیگی از آش
یک شام ساده
در دور سفره
یک خانواده
با مهربانی
با هم نشستند
در سینه شادی
بر چهره لبخند
گفتند اول
نام خدا را
خوردند با هم
نان و غذا را
یک سفر خوب
یک شام دلخواه
بعد از غذا هم
الحمدالله
#شعر
هدایت شده از ایده های جدید مربیان کودک
4_5814324234796663116.MP3
2.25M
#جشن_الفبا
مدرسه کو کلاس کو
تخته وگچ کجا رفت
مثل توپ افتاد زمین
از رو زمین هوا رفت
کیف و کتاب و دفتر
از توی دست ما رفت
مشق شبم تموم شد
بازی با بچهها رفت
بازی با بچهها رفت
پر پر پر کلاغ پر
مدرسه ها بسته شد
معلم خوب ما
خسته شدو خسته شد
بچهها آی بچهها
یک سال از عمر ما رفت
خوبها به یاد ما ماند
بد ها ز یاد ما رفت
حیف که تموم شد امسال
راستی چی شد کجا رفت
کیف وکتاب و دفتر
چرخی زدو هوا رفت
پر پر پر بچهها دست خدا یارتان
تا فصل پاییز بعد خدا نگهدارتان
تا فصل پاییز بعد خدا نگهدارتان
خدا نگهدارتان
#شعرالفبا
@morabikodak5159
هدایت شده از 🌴 یاوران نماز 🌴
استاد پناهیان ؛ من نمی خواهم نماز بخوانم و اطاعت خدا کنم ؟ پاسخ مستند.mp3
1.81M
🔸 به کسی که می گوید : «من نمی خواهم نماز بخوانم و اطاعت خدا کنم» چه پاسخی بدهیم؟ 🔸
⁉️ دغدغه اکثر خانواده ها 👆👆
🆔 لینک کانال 👇
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
#حکایت_های_ملانصرالدین
یکی بود یکی نبود . در یکی از روزها ملانصرالدین صبح تا عصر به سختی کار کرد. شب که شد، خسته به خانه برگشت . شام خورد و بدون معطلی به رخت خوابش رفت .هنوز خوابش نبرده بود که با خود گفت: خواب برادر مرگ است . با این خستگی زیاد، نکند صبح زود نتوانم از خواب بیدار شوم و نماز صبحم قضا شود. سرش را از زیر لحاف بیرون آورد و به زنش گفت : فردا صبح زود که از خواب بیدار شدی ، مرا هم بیدار کن تا نماز بخوانم .
زن گفت : باشد .
صبح که شد ،زن ملا چند بار او را صدا زد اما ملا تکان نخورد ناچار بالای سر او رفت و گفت: بیدار شو مرد! آفتاب دارد می زند. ملا تکانی خورد و گفت: آخر زن ! این چه وقت بیدار کردن من است؟ زنش گفت : خودت گفتی که صبح زود برای نماز بیدارت کنم ملا گفت: بله گفتم . اما الان نصف شب هم نشده ، زن ملا عصبانی شد و گفت: چه می گویی مرد؟ آفتاب طلوع کرده بلند شو نماز بخوان ملا لحاف را روی صورتش کشید و گفت : بابا بگذار بخوابم . شاید آفتاب دلش بخواهد که نصف شب طلوع کند، من که نباید به ساز او برقصم .
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
#حکایت
گویند شیری در جنگل مریض بود.
روباهی نزد او رفت و به او گفت: شفای سلطان در این است که یک گور خر شکار کنی و من با روده گور خر شما را مداوا می کنم.
شیر گور خری را شکار کرد و شکم آن را پاره کرد. روباه مکار با روده گور خر، شیر را محکم بست. خورشید که بالا آمد، در اثر گرما روده خشک می شد و به شیر فشار می آمد و نعره می کشید.
موشی نزد شیر رفت و گفت: من می توانم ترا نجات دهم .
او شروع به خوردن روده کرد. شیر آزاد شد، ولی از آن جنگل فرار کرد.
اهالی جنگل علت را پرسیدند.
شیر گفت: در جایی که روباه ببندد و موش باز کند، جای ماندن نیست!!!
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
#حکایت_های_ملانصرالدین
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هیچ کس کامل نیست!!!
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️