دلم دور است و احوالش ندونم،
کسی خواهد که پیغامش رسونم،
خداوندا ز مرگم مهلتی ده،
که دیداری به دیدارش رسونم...
#باباطاهر
═✧❁🌸❁✧
4_5773899972541943439.mp3
11.28M
محمد معتمدی
دم زندگی گرم
شاعر؛ محمدمهدی سیار
⚜سربازان از پیروزی در جنگ ناامید
بودند، فرمانده به آنها گفت:
سکه را بالا می اندازم،
اگر شیر شد پیروز می شویم،
و اگر خط شود، شکست می خوریم.
سکه شیر آمد، و شادی سربازان
به هوا برخاست!
آنها به جنگ رفتند، و بر دشمن،
پیروز شدند.
فردای آن روز فرمانده،
سکه را به آنها نشان داد،
هر دو طرف سکه شیر بود!
👈 امید، در زندگی معجزه می کند....
💟♥️💟
بنویسید به دیوار سکوت
عشـــــق سرمایه هر انسان است
بنشانید به لب ، حرف قشــنگ
حرف بد وســـــــوسه شیطان است.
و بدانید که فردا دیـــــــــر است
و اگر غصه بیاید امــــــروز
تا همیشه دلتان درگیر است.
پس بسازید رهـــی را که کنون
تا ابــــد سوی صــــــــداقت برود
و بکارید به هر خانه گلــی
که فقط بوی محبــــــــــت بدهد
Babak-Jahanbakhsh-Nagam-Barat-320.mp3
7.99M
❤️🔥آهنگ نگم برات از بابک جهانبخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر ضامن
💫غربت غریبان صلوات
🌸بر پادشه ملک خراسان صلوات
💫یارب به رضای تو رضا بود رضا
🌸خشنودی جمله اهل ایمان صلوات
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خــــــدایا ...
🌸نوایت را می خواهم تا،
موسیقی سڪوت لحظہ هایم باشد...
🌸نگاهت را می خواهم تا،
روشنی چشمهای خستہ ام باشد...
🌸یادت را می خواهم تا،
خاطر لحظہ هاے فراموشم باشد...
🌸دستـهایت را می خواهم تا،
نوازشگر اشڪهایم باشد...
🌸و الطافت را می خواهم تا،
مرحم ڪهنہ زخمهاے زندگی ام باشد...
🌸خــــــدایا ...
مرا به غیر خــــــودت محتاج مگردان.
#الهی_آمین
🌸🍃
🔘 داستان کوتاه
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز میکرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است.
این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─