یک گلدان گل را رها کن به امان خودش... بعد از چند وقت، حتما میخشکد...
حالا جای آن گلدان، آدمیزاد باشد
نگویی دوستش داری، دستی از روی محبت بر سرش نکشی، به اوضاع و احوالش نرسی، خبر از احوالش نگیری، هر چقدر هم که محکم باشد، یک جایی میخشکد...
مراقب گل زندگیمان باشیم، قبل از آنکه تنها مشتی خاک، تهِ گلدانِ زندگی برایمان بماند. مگر آدمیزاد به چه بند است، جز کمی مراقبت و محبت؟
گاهی فقط بیخیال باش...
وقتی قادر به تغییرِ بعضی چیزها نیستی؛
روزت را برایِ عذابِ داشتنها و
افسوسِ نداشتنها خراب نکن!
دنیا همین است؛ همهی بادهای آن موافق،
همهی اتفاقات آن دلنشین،
و همهی روزهای آن خوب نیست!
اینجا گاهی حتی آب هم سربالا میرود...
پس تعجبی ندارد اگر آدمها جوری باشند که
تو دوست نداری!
گاهگاهی در انتخابهایت تجدید نظر کن.
فراموش نکن؛
تو مجاز به انتخابِ آدمهایی، نه تغییرِ آنها...
#نرگس_صرافیان_طوفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هر جایگاهی هستیم انسان باشیم 👌🏻
باور کنید قلمرو انسان نامحدود است.
باور کنید٬ نیروی آدمی بیکران است.
باور کنید٬ هیچ کاری از اراده آدمی خارج نیست.
باور کنید٬ که اکنون مهمترین لحظه است.
باور کنید٬ که روح شما قدرت صعود به
ماورا را دارد.
باور کنید٬ که شما هم میتوانید.
و تمام باورهای خود را
از ته دل باور کنید
تا کائنات شما را باور کند ...
📚 بهلول و عطار شیاد
آورده اند روزي بهلول از راهی می گذشت .
مردي را دید که غریب وار و سربه گریبان ناله مـی کنـد .
بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت :
آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی؟
آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهررسیدم ، قصد حمام و چند روزي استراحت نمـودم و چـون مقـداري پـول و جـواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم وپس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود.
بهلول گفت : غم مخور. من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت.
آنگاه نشانی عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم در دکان آن مرد بیا و با من ابداً سخن مگو. اما به عطار بگـو امانـت مرا بده . آن مرد قبول نمود و برفت.
بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت : من خیال مسافرت به شهرهاي خراسـان را دارم و چـون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل ۳۰ هزار دینار طلا می شود دارم ، می خواهم نـزد تـو بـه امانـت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشی واز پول آنها مسجدي بسازي .
عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟
بهلول گفت : فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خرده آهن و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد.
مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شـد و در همـان وقـت مـرد غریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود .
مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت :
کیسه امانت این شخص در انبار است، فوري بیاور و به این مرد بده.
شاگرد فـوري امانـت را آورد و بـه مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود.
#کلام_نور
💎 پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
🔸 لَو أنّ السَّماواتِ و الأرضَ كانَتا رَتقا على عَبدٍ ثُمّ اتَّقَى اللّه َ، لَجَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنهُما فَرَجا و مَخرَجا.
🔹 اگر آسمان ها و زمين در برابر بنده اى سر به هم آورند و آن بنده تقواى خدا پيشه كند، حتماً خداوند از ميان آن دو، شكاف و راه خروجى برايش قرار خواهد داد.
📎 بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۸۵، ح۸
امکان نداری که دانهای بکاری و نور خورشید آن را به جوانهای سبز و شاداب تبدیل نکند
پس امیدوار باش و ادامه بده
بگذار امیدواری در تلخترین روزها هنر تو باشد...
#امیدت_به_خدا_باشه♡
🍃
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺خوانند فرشتگان مکرّر صلوات
💚چون هست ز هر ذکر نکوتر صلوات
🌺توحید و نبوت و امامت هر سه
💚چون درنگری جمع بود در صلوات
🌺اللّهُمَّصَلِّعَلي
💚مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺وَعَجِّلفَرَجَهُــم
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❄️تقدیم به همه
اسفند ماهی های عزیز🌹
پیشاپیش تولدتون مبارک 🎊🎁💝