من محو خدایم و خدا آن من است
هر جا مجویش که در جان من است
خدایا دوستت دارم عاشقتم 🥰😘
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ را ببینید جایزه امروزتون است برای شما که خوبین👌🥰
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️خطرناکترین دریا جهان
🔹دریای شمال بخشی از اقیانوس اطلس است و مابین انگلستان و سرزمین یا بخش اصلی شمال و شمال غربی اروپا قرار دارد. هفت کشور آلمان، دانمارک، هلند، بلژیک، فرانسه، نروژ و بریتانیا هم مرز با دریای شمال هستند.
💎دریای شمال در میان یکی از غنیترین مناطق ماهیگیری جهان است.
گاهی دلت میگیرد امّا نه از کسی
نه از چیزی، تنها از خودت...
برای وقف کردن بیش از حَدت برای
کسانی که لایقِ "همه"ات نبودند.
که در جوابِ بدیهایشان تنها لبخند زدی
که مبادا اخمِ کوچکی از تو، دلشان را بلرزاند.
که خوبیهایشان را آنقدر بزرگ کردی
که به باور خوبی مطلق برسند
که هی ندیده گرفتی و گذشتی...
و حالا وقتی با چشمی پر از سوال
به آینه نگاه میکنی تنها به یک جواب میرسی
"چیز زیادی از خودم باقی نمانده است."
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسول عزیزی نژاد جولندان:
🎥 أنشـــــودة الحجُاج🕋
💟 " مَرحَب بحُجّاجِنَا"
👤 المبدع، سليم الوداعي & و فــــــرقة لون لایف ⚘
🇸🇦 زبان"عربي
از کشور مبارز یمن که در ایام حج خوانده شده
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
با افراد به همان بدی که با شما رفتار کردند رفتار نکنید...
به اندازه خوبی خودتان، با آنها برخورد کنید...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮میخوای زندگیت زیر رو بشه؟
🎙استاد_مسعود_عـــالی
#امام_حسین #برکت
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دامادای آقا نورالدین یکی از یکی عالیتر هستن😂👌
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
🔴 داستان کوتاه
✍گویند: شبی ابراهیم ادهم همۂ تاج و تخت و پادشاهیاش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیاباننشین شد. تابستانی روزی گرم به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمهای نان به کارگری برد.
آنقدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمیبرد. جوانی دلش به حال او سوخت او را با خود به مزرعهاش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند، ابراهیم از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمهای نان از او بخواهد.
جوان گرسنگی او را چون دید، لقمهای نان به او داد و چون ابراهیم قوّت گرفت به سرعت کار کرد.
نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما ابراهیم نگرفت و گفت: دستمزد من لقمهای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه میدارد. جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟
ابراهیم گفت: به یاد داری بیست سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از دهها هزار باغهای ابراهیم ادهم بود و من ابراهیم ادهم هستم.
بدان! زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هر چه سرزمین فتح میکردم سیر نمیشدم چون میدانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون میکند همۂ آنها را از من خواهد گرفت. نفسام هرگز سیر نمیشد.
اکنون که همۂ باغ و ملک و تاج و تخت را رها کردهام و خدا را یافتهام، هر باغ و کوهی را که مینگرم آن را از آنِ خود میدانم.
بدان! هر کس خدا را داشته باشد هر چه خدا هم دارد از برایِ اوست و هر کس خدا را در زندگیاش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست.
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.
انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.