✍یعقوب لیث صفاری حاکم ایران به دهی سفر کرد …
🔰زنی که مجذوب سخنان او شده بود
از یعقوب خواست تا مهمان وی باشد.
یعقوب پذیرفت و مهیای رفتن به
خانهی زن شد.
🔰کدخدای دهکده هراسان خود را
به یعقوب لیث رسانید و گفت :
این زن، هرزه است به خانهی او نروید !
🔰یعقوب لیث به کدخدا گفت :
یکی از دستانت را به من بده !!!
کدخدا تعجب کرد و یکی از
دستانش را در دستان یعقوب گذاشت.
آنگاه یعقوب لیث گفت : حالا کف بزن !!!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت:
هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند ؟!!
🔰یعقوب لیث لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد
و هرزه باشد، مگر این که مردان
دهکده نیز هرزه باشند ..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤚زیارت نامه حضرت معصومه(س)
🍃السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ