eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
28.3هزار ویدیو
160 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر جهت انتقاد یا پیشنهاد @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند . پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى : به آسمان رود و کار آفتاب کند از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید : به آسمان رود و کار آفتاب کند فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
💧حکایت اخراج مورچه 💎مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر می شد و بلافاصله کار خود را شروع می کرد. مورچه خیلی کار می کرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود. سلطان جنگل (شیر) از فعالیت مورچه که بدون رئیس کار می کرد، متعجب بود. شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت. بنابراین شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد. سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد. سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند... ... سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت استخدام کرد. شیر از گزارش های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند. تا شیر بتواند این نمودار ها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد. سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد... ... سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد. مورچه که زمانی بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را می گرفت دوست نداشت. شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد. این پست به ملخ داده شد. اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود. ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند... محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودند. با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است. بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید. جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است. و باید تعدیل نیرو صورت گیرد. و بنابراین ، شیر دستور داد که مورچه را اخراج نمایند زیرا مورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت. و  این  هست  حکایت  سیستمهای  اداری ما … ‌‎‌‎‌‌
دهقان پیر با ناله می گفت : ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند... ارباب پرخاش کرد که : بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟! دهقان گفت : چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست، دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من ، این همه بدبختی را ... . 📚 امثال و حکم 👤 علامه دهخدا
یکی از بزرگترین زمرد روی بستر یافت شده در برزیل
شباهت عجیب سنگ عقیق به انگور!
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معامله با خدا. ۶دقیقه وقت بگذار.ضررش با من.
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍅 طب سنتی 🍎پاکسازی بدن باماساژ پاها🦶🏻 🔸ظرفی از سرکه ، جوش شیرین و نمک تهیه کنید. پاها را داخل آن بگذارید. با سنگ پا به مدت ده دقیقه کف پاها و نقاطی که در فیلم مشخص است را ماساژ دهید. این کار به خارج کردن اخلاط سیاه از بدن و پاکسازی آن کمک می کند .
پژوهش جدید: روزی ۴۰۰۰ قدم پیاده‌روی می‌تواند خطر مرگ را کاهش دهد محققانی از دانشگاه پزشکی لودز لهستان، با بررسی داده‌های ۲۲۶/۸۸۹ نفر از ۱۷ مطالعه که پیش‌تر انجام شده بود، متوجه شدند که تحرک روزانه به مقدار حداقل ۳۹۶۷ قدم می‌تواند با کاهش ریسک مرگ به دلایل مختلف همراه باشد. دانشمندان می‌گویند با هر افزایش ۱۰۰۰ تایی تعداد قدم‌ها می‌توان کاهش ۱۵ درصدی مرگ به دلایل مختلف و با افزایش ۵۰۰ تایی قدم‌ها، کاهش ۷ درصدی مرگ بر اثر بیماری‌های قلبی-عروقی را مشاهده کرد. این پژوهش نشان داده است که هرچه بیشتر راه بروید، بهتر است. محققان مدعی‌اند که بیشترین اثر سلامتی در جوان‌ترها زمانی مشاهده می‌شود که روزانه بین ۷ تا ۱۳ هزار قدم پیاده‌روی کرده باشند. این تأثیر در سنین ۶۰ به بالا در بازه ۶ تا ۱۰ هزار قدم دیده شده است. ‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراری که در پیست ترکیه به سرعت 370 کیلومتر بر ساعت رسید و نگاهها را شگفت زده کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یه تکنیک ساده میتونی با ۵ دست کت شلوار ۷۵ ست متفاوت بزنی👌🏽
تشکوه یا کوه آتشین رامهرمز از جاذبه‌های گردشگری ثبت شده در فهرست میراث ملی است. در جاده رامهرمز به سمت رود زرد بعد از روستای گنبد لران قرار دارد و از گذشته های دور تاکنون میسوزد
پنج راه برای بهتر کردن حال خودت یک؛ احساساتت رو بروز بده با انجام کارهایی مثل حرف زدن، نوشتن ،فعالیت داشتن (ورزش کردن و رقصیدن) یا فریاد زدن اینکارا کمک می‌کنه سیستم عصبیت رو تنظیم، و احساسات منفی ت رو آزاد کنی دو؛ هر کاری که میتونی انجام بده تا از نظر فیزیکی راحت باشی مثلا دوش آب گرم بگیر و تصور کن احساسات بدت داره شسته میشه و می‌ره ،شایدم همینکه راحت ترین لباستو بپوشی و زیر یه پتوی نرم دراز بکشی ، کافی باشه سه؛ نفس عمیق بکش چهار ثانیه نفست رو بده داخل (دم) چهار ثانیه نگهش دار ، هشت ثانیه نفست رو بده بیرون (بازدم) بعد، چهار ثانیه صبر کن و دوباره چرخه رو تکرار کن چهار ؛ دنبال کارایی باش که فوری آرومت می‌کنن ، مثل نوشیدن یه نوشیدنیه گرم یا تماشای فیلم مورد علاقت یه بازی یه شمع یا آهنگ مورد علاقت پنج؛ با خودت تکرار کن ،من میتونم احساسی که در حال حاضر دارم رو تغییر بدم ، من میتونم از خودم مراقبت کنم ، من میتونم آروم باشم