7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا تنگه ی چریک(ارغوان)، استان خراسان رضوی، درگزه
زیباییهای کشورمون کم نیست!
هدایت شده از ♔♬ پست♡آهنگ ♬♔
Behnam Bani - Vay Dele Bighararam.mp3
2.4M
🎼 وای دل بیقرارم
🎙 بهنام بانی
☃️@postandmusic☃️
*:•✧✬🌻⚪️🌻✬✧•:*
هدایت شده از ♔♬ پست♡آهنگ ♬♔
تا تــــــو زنـــدگی هَر آدمی نباشـــــی
تا زندگیش رو زندگی نکنی
نمیتونی درک کنی معنیِ
"نشــــــد و نمیشــــــههای" زندگیش یعنی چی."
☃️@postandmusic☃️
*:•✧✬🌻⚪️🌻✬✧•:*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه پیدا کردن الماس💎
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹دست سازی فوق العاده شگفت انگیز و نفیس توسط استاد منبت کاری چوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین لوکیشن های ایران ❤️
ایران مکانهای دیدنی زیبا، فراوون داره! اما نمیشه انکار کرد که بعضی از اونها، رنگ و شکل دیگهای دارن و به همین خاطر، جذابیتشون دوچندانه
#ایران_زیبا
8.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تخت چُو، آمازون ایران
تخت چُو منطقهای در شهرستان پلدختر است با درههایی رویایی و آبشارهای پلکانی
طبیعت چشمنواز و آرامش بی انتهای آن تقدیم نگاه مهربان شما
استاد فاطمي نيا فرمودند:
يکي از علما - که از دنيا رفته است- از يکي از صلحا برايم تعريف مي کرد که:
يک نفر گفته بود:
«من در قسمت بايگاني اداره اي کار مي کردم و پرونده هاي متعدد و بعضا بسيار مهم مي آمد و ما در قسمت بايگاني قرار مي داديم.
يک روز پرونده بسيار مهمي به دستم رسيد.
چند روزي که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پيدا نشد.
در آن گير و دار که کاملا نااميد شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پرونده ها هستيد اگر تا چند روز ديگر پيدا نشود، حکمي که در آن مورد شما اجرا مي شود يا اعدام است يا حبس ابد!
از اين رو نزد يک نفر اهل دل رفتم، ايشان دستور ختمي فرمودند که انجام بده.
همان توسل را انجام دادم.
روزي که قرار بود نتيجه بگيريم از پرونده خبري نبود با ناراحتي از منزل بيرون آمدم تا نزديکي خيابان مولوي رفتم. ديدم پيرمردي جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص – که عرق چين به سر دارد و در حال رفتن است – حل مي شود.
بدون توجه به اين شخص با شنيدن اين کلمات دويدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل مي شود.
پير مرد نگاهي به من کرد و گفت: خجالت نمي کشي؟
حالتي بهت زده و متعجب داشتم.
ايشان فرمودند:
چهار سال است شوهر خواهرت از دنيا رفته، يک مرتبه هم به خواهرت و بچه هايش سر نزده اي، انتظار داري کارت هم پيچ نخورد؟!
تا نروي و رضايت آنها را جلب نکني، مشکلت حل نمي شود.
بعد از شنيدن صحبت پيرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم.
وقتي در زدم و خواهر همراه چند فرزند رنجورش در را باز کرد ، متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده اي؟!
گفتم: خواهر! از من راضي شو. بچه هايت را از من راضي کن. بعدا برايت تعريف مي کنم، غلط کردم.
آن گاه رفتم مقداري هديه گرفتم و آوردم و آنها را راضي کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پيدا شده است.
اين پير مرد عرق چين به سر، کسي نبود جز عارف بزرگ مرحوم شيخ رجبعلي خياط.»
📚منبع: کتاب هزار و يک حکايت اخلاقي
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚