eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
27.7هزار ویدیو
156 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز
مشاهده در ایتا
دانلود
هر وقت حس کردی برای در یاد ماندن نیاز به یادآوریِ خودت داری اجازه بده فراموشت کنن ..!
مداحی آنلاین - به عزادار امام حسین سلام - مرتضی باب.mp3
5.88M
به عزادار امام‌حسین سلام به گرفتار امام‌حسین سلام 🌺🎻 🎻🌺 🍃🖤🖤
♦️خواص نخود 🔹 کاهش وزن 🔹استخوان های سالم تر 🔹 پوست بهتر 🔹کاهش قند خون 🔹 هضم بهتر 🔹 کاهش فشار خون و بهبود سلامت قلب 🔹 رشد بهتر مو 🔹بهبود سلامت چشم 🔹بهبود عملکرد مغز 🔹 محافظت در برابر سرطان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رفع مصائب امت اسلامی همه باهم در این ایام این چنین دعا کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
karbal-ghogha-shode(1).mp3
4.04M
تنها ╚═══•••|🎶|•••═══╝
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ششم 🚥 شب بود . 🚥 در خانه ما زده شد . 🚥 خودم برای باز کردن آن رفتم 🚥 وقتی دستم را به دستگیره در زدم ، 🚥 دستم سوخت 🚥 در باز شد ؛ اما ناگهان از پشت در ، 🚥 شعله های آتش به صورت من اصابت کرد 🚥 صورتم آتش گرفت و روی زمین افتادم 🚥 و از عمق دلم ، 🚥 ناله جانکاه و سوزناکی سر دادم 🚥 آن نامردای بی غیرت ، 🚥 هیزم و چوب ، 🚥 پشت درِ خونه ما جمع کرده بودند 🚥 و آنها را آتش زدند . 🚥 چشمانم گریان بود و دلم ترسان . 🚥 فریاد می زدم و از پدرم کمک می خواستم 🚥 مادرم ، ترسان و لرزان ، 🚥 با حال بد و خرابش ، به طرف من آمد . 🚥 پدرم نیز با کمر شکسته اش ، 🚥 سعی می کرد آتش را خاموش کند . 🚥 به سختی آتش خاموش شد 🚥 و مرا به داخل بردند . 🚥 مادرم با آرد و آب ، برایم پماد درست کرد 🚥 فرداش آب را ، به روی ما بستند 🚥 و ما تا چند روز ، 🚥 از تشنگی به حد هلاکت می رسیدیم . 🚥 گریه های خواهر یک ساله ام ، 🚥 به آسمان می رفت . 🚥 دل ما و فرشته ها را به درد آورد 🚥 و عرش خدا را لرزاند . 🚥 ولی دل سنگی آن حرامزاده ها ، 🚥 ترحم نداشت . 🚥 مادرم به خاطر شدت گرسنگی و تشنگی ، 🚥 شیرش خشک شده بود 🚥 و آبی هم نبود که به خواهرم بدهند . 🚥 به خاطر همین ، 🚥 هر وقت خواهرم بخاطر تشنگی گریه می کرد 🚥 مادرم زبانش را ، 🚥 درون دهان خواهرم می گذاشت 🚥 تا شاید با آب دهان مادرم ، 🚥 کمی تشنگی اش رفع بشود . 🚥 ولی خودم می دیدم که لب مادرم ، 🚥 از تشنگی ترک برداشته بود . 🚥 آب دهانش خشک شده بود . 🚥 از شدت گرسنگی نیز ، 🚥 گوشتی در بدن ما نمانده بود 🚥 و دائما ضعف می کردیم . 🚥 تا اینکه شیعیان ، 🚥 خانه ای در پشت خانه ما ، خریدند . 🚥 و دیوار مشترک ما و آنها را سوراخ کردند 🚥 و از طریق آن سوراخ ، 🚥 به ما آب و غذا می رساندند . 🚥 دشمنی جاسوسان و اهالی شهر ، 🚥 انگار تمام نمی شود . 🚥 گاهی برق ما را خاموش می کردند ، 🚥 و در آن تابستان داغ و سوزان ، 🚥 بدون کولر و پنکه می خوابیدیم . 🚥 آنقدر هوا گرم بود ، که گرمازده می شدیم 🚥 و از حال می رفتیم . 🚥 به خاطر تاریکی ، گرما ، 🚥 و زیاد شدن رطوبت خانه ، 🚥 حشرات خانه ما نیز ، زیادتر شدند . 🚥 پشه ها ، پوست بدن ما را ، 🚥 سرخ و کبود و پر از جوش کرده بودند . 🚥 دوباره شیعیان از طریق دیوار پشتی ما ، 🚥 سوراخ بزرگتری ایجاد کردند 🚥 و برای ما کولر آبی نصب کردند . 🚥 آن زمان فکر می کردم 🚥 اینها بدترین اتفاقات عمرم هستند 🚥 اما با یک اتفاق بدتر دیگر ، 🚥 همه زندگی و آرزوهایم بر باد رفتند . قسمت هفتم ماموران ، به خانه ما حمله کردند . و دیوار خانه پشتی را دیدند . کولر را برداشتند ، دیوار را پر کردند . و شیعیانی که به ما کمک کردند را ،دستگیر و مجازات کردند . هر روز و شب ، شاهد گریه های غریبانه مادرم بودم .شاهد اشکهای بی صدای شرمندگی پدر بودم .شاهد التماس های آنها ، به آن بی غیرتان ، برای آب و غذا دادن به من و خواهرم بودم . یک روز مادرم ، مرا صدا کرد ، با آب ذخیره تمیزم کرد . با اینکه درد داشت ولی خیلی با من بازی کرد.در وقت خواب هم ، از من خواست تا کنارش بخوابم . تا حالا پیش مادرم نخوابیده بودم ز او خجالت می کشیدم . ولی از این پیشنهادش خیلی خوشحال شدم به خاطر همین ، فوری قبول کردم . با دستهای سرد و بیجانش ،با موهای من بازی می کرد .مرا نوازش می کرد و می بوسید . و با صدای آرام به من گفت : 🌹 جواد جان ! پسرم !مواظب پدرت باش . 🌹 او خیلی تنها و غریبه ، 🌹 بعد از من ، او دیگر کسی را ندارد ، همه دار و ندارش تویی همه کس و کارش تویی هر چه پدرت می گوید بگو چشم منم گفتم : چشم 🌹 مادر گفت : جواد جان پسرم ! 🌹 خواهرت بچه است ، نیاز به آب و غذا دارد به موقع غذایش را بده و در هر شرایطی ، خواهرت را تنها نگذار! تو مردی ، تو غیرت داری. او هم ناموس توست و ناموس ، برای هر مردی مقدسه 🌹 پس از ناموست مراقبت کن و نسبت به او ، غیرتی باش ... 🚥 مادرم می گفت و می گفت تا خوابم برد تا اینکه صدای دل نشین اذان صبح ،مثل هر روز ، مرا از خواب ، بیدار کردروی بازوی مادرم خواب بودم پاشدم ومادرم را ،برای نماز صبح صدا زدم اما انگار ، او مثل همیشه نبود .بدنش مثل یخ ، سفت و سرد شده بودهر چه صدایش زدم ، بیدار نشد . می خواستم داد بزنم ، جیغ بکشم اما انگار عقده سنگینی در گلوی من گیر کرده یعنی مادر می دانست که می خواهد برود یعنی همه شب ، کنار جنازه او خواب بودم .نه ... من مادرم را می خواهم مات و مبهوت به جنازه او نگاه می کردم انگار دارم کابوس می بینم آخر کی می شود از این خواب پر از بدبختی بیدار شوم خیره به صورتش نگاه می کردم غم و غصه و مظلومیت را ، از اشکهای خشکیده روی گونه هایش ، حس میکردم . یاد حرف های دیشب مادر افتادم خیلی برای من سخت است که مادرم را ، مرده ببینم .
آن لحظه که رهسپار قبــر است تنم جز خاکِ تو نیست توشه‌ای در کفنم ای کـــــاش که پنبه در دهـانم نکنند تا در دل قبـــــر هم صـــــدایت بزنم امام_حسین_جانم محرم 🏴
پرسیدند انسانیـت چیسـت عالمے گفت: تواضع در وقت رفعت،،، عفو هـنگام قدرت .. سخاوت هنگام تنگدستے .. و بخشـش بدون منت
قضاوت نکن , مسخره نکن ، تهمت نزن ، روزی هر چه بودی سرت میاد ، شک نکن 🤛🏻👏🤜🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر انوشه چقدر قشنگ میگه؛ برای رسیدن به آرامش کافیه به خودت قول بدی: -قول بده نزاری آدمی که لیاقت نداره آرامشتو بهم بریزه. -قول بده اولویت زندگی خودت باشی؛ اول به خودت کمک کنی بعد اگر تونستی به بقیه کمک کنی. -قول بده بخاطر احترام به خودت از همه ی خاطراتی که بهت آسیب زدن بگذری. -قول بده از این به بعد هرکسی هر چیزی گفت و هر کاری نتونه روت تاثیر منفی بزاره. -قول بده از این به بعد بیشتر از توانت برای کسی تلاش نکنی؛ خوبی زیاد تبدیل به وظیفه میشه
▪️فردی گوسفند مردم میدزدید و گوشتش را صدقه می‌کرد. از او پرسیدند که این چه معنی دارد؟ گفت: ثواب صدقه با گناه دزدی برابر گردد و در میانه پیه و دنبه‌اش اضافی باشد برای من ...! 👤
. کرم سر اژدها واقعا زیباست 😍🐛 سبحان الله .. بسیار زیباست خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان خالق سبز بهاران خداوند طراوت ، جویباران خالق بلندآسمان خداوند خاک و خدای جهان خالق دادار پاک پدید آور آدم از آب وخاک خالقی که بر ذات وی محال است هرگز برد عقل پی خالقی که خاک آفرید کزان خاک انسان پاک آفرید ........
انسان ها به سه دلیل پشت سرتان حرف میزنند: _وقتی نمیتوانند در حد شما باشند، _وقتی چیزی که شما دارید را ندارند، _وقتی میخواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند اما نمی توانند. 🦋🖤
محرم است خوش بحال کسانی که هم زنجیر میزنند و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند .. هم سینه میزنند و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند .. هم اشک میریزند و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند .. هم سفره می اندازند هم نان از سفره کسی نمیبرند .. آنوقت با افتخاربیشتر میگویند : " یاحسین "🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1_12424614180.mp3
7.75M
اگر از خنجر خون ریز...🖤 🎙   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ نوحه های ماندگار 👇🏼👇🏼
مداحی آنلاین - عمه جون بیا فصل ریحونه - شفیعی.mp3
11.92M
بابا اومده کنج ویرونه💔🖤 🎙   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
rahim_moazenzadeh.mp3
267.7K
عاشقان وقت نماز است اذان می‌گویݩد… نماز‌اول‌وقٺ‌...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا