آدم برای هر کسی غیرتی و حسود نمیشه. قربون صدقهی هر کسی نمیره. برای خندههای هرکسی ذوق نمیکنه. ناراحتیهای هر کسی قلبش رو به درد نمیارن. محبتهاش رو برای هر کسی خرج نمیکنه. نگران هر کسی نمیشه و حالش کنار هر کسی خوب نیست. دقت کن، هرکسی! هرکسیِ هیچکی نباش. هرکسی بودن، بدترین نوع بودنِ. هر کسیها مورد توجه، محبت و عشق قرار نمیگیرن و ارزشی ندارن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سنگ
چقدر شگفت انگیز و زیبا ! 😍
♥️🍃
وابستگی که دست خود آدم نیست
یهو به خودت میای میبینی تا گردن
تو فکرو خیالش غرق شدی
قربونش برم :)
.
آرزو میکنم برایت
در پس تمام نرسیدن ها و نشدن ها،
از یاد نبری رویا های قشنگت را...✨
که هر تمام شدنی به معنای پایان زندگی نیست.
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خندوانه رو ترکوند با حرفاش 😅😅
- #جوک_خـفن 🤣😍 ⿻•
───• · · · ⌞♥️⌝ · · · •───
⤷⊹༊@Jookkhafan 🔥
با کسی نباش که،
از بی کسی می خواهد باتو باشد
باکسی باش که
بین همه می خواهد باتو باشد..!
این رو آویزه ی گوشت کن رفیق:
"اعتماد المثنی ندارد"
کنیز زیباروی و امام موسی کاظم
✨﷽✨
مرحوم مجلسی نقل کرده است:
که هارون، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.
هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازهای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آوردهاند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کارهاند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان میگوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام) رخ داد.
بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلفین ها پستاندارانی فوق العاده زیبا، برازنده و باهوش هستند.
آنها بالاترین هوش را در بین تمام حیوانات دارند. آنها توانایی منحصر به فردی برای فکر کردن، به خاطر سپردن، تجزیه و تحلیل و یادگیری سریع دارند. آنها اغلب با برداشتن آنها از کشتی های در حال غرق، آنها را نجات می دهند.
•🍃🌹