eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
28.2هزار ویدیو
159 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر جهت انتقاد یا پیشنهاد @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم ! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم… در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! ١_ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند. ٢_ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. ٣_ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. ۴_همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. @golchintap
📝 من معتقدم آدمها تو زندگی اگه آرامش بخوان باید دنبال یک پناهگاه باشند.یه جایی یه چیزی که بهش پناه ببرند.مثلا یکی از همکاران اومده بود و می گفت شوهرم کلکسیون فندک و چاقو داره.فندک جمع میکنه چاقو جمع میکنه و کلی از پول ما را خرج خرید این چیزا میکنه. شبها مرتب اونها را تمیز میکنه مرتب میکنه یک کمد بزرگ از خونه را اختصاص داده به فندک ها و چاقوهاش.بهش گفتم چکارش داری؟ پناهگاه شوهرت همین فندک هاست.جمع کردن اونها را دوست داره نگاه کردنشون مرتب کردنشون.کاری بهش نداشته باش چون اگه زیاد بهش گیر بدی اونوقت تبدیل میشه به یک آدم بی پناهگاه. اونوقت یک شوهر عصبی و بی حوصله خواهی داشت که ممکنه کلی برات دردسر درست کنه....پناهگاه ممکنه کتاب باشه ممکنه ورزش باشه ممکنه یه هنری مثل نقاشی یا ساز باشه ممکنه چندتا گلدون باشه ممکنه یک کتاب آموزش زبان باشه ممکنه حتی عشق به ماشین باشه میتونه دوچرخه‌ باشه میتونه سفر باشه.میتونه چندتا رفیق باشه.... البته قطعا افراط هم درست نیست.یعنی ما نمی تونیم تو پناهگاه زندگی کنیم.فقط می تونیم وقتی آژیر قرمز به صدا دراومد بریم تو پناهگاه و وقتی وضعیت سفید شد باید به زندگی برگردیم..... به غیر از این،ادمها به یک آدم امن هم نیاز دارند.این آدم امن اگه تو خانواده باشه که عالیه ولی می تونه از نزدیکان هم نباشه.گاهی یک آدم امن میتونه کسی باشه که اصلا اونو از نزدیک ندیدی ولی گاهی یه دردودل، یه پیام ازش میتونه حال آدمو خوب کنه.زندگی در دنیای ماشینی و مدرن که مملو از وظیفه و افرادیه که فقط به فکر خودشونند بدون پناهگاه و آدم امن سخت و طاقت فرساست.... 👤 مهرداد
📝 شما تو زندگی‌تون چقدر و برای چی صبر می‌کنید؟ زندگی‌های ما انقدر بدو بدو شده و از بس هیچ خلوتی و هیچ لحظه‌ای بدون بمباران اطلاعات نداریم که یادمون می‌ره به فکرهامون فکر کنیم و ببینیم کجای زندگی هستیم. صبر کردن خوبه اما تا کی؟ تا کی قراره برای زمان مناسب، کار فوق‌العاده، حقوق خوب، خونه بزرگ، رابطه عالی و بقیه چیزایی که دوست داریم صبر کنیم تا خوشحال و راضی باشیم؟ چرا باید برای راضی بودن از چیزی که داریم و هستیم یه سری شروط و شرایطی بذاریم؟ زمان‌بندی‌های قراردادی مثل اینکه کنکور بدم بعدش دیگه همش خوشحالیه و دستاوردهایی که تو خیال ما باعث خوشحالی‌ان، مثل اگه ترفیع بگیرم بعدش حالم بهتر می‌شه رو کنار بذارید. خوشحالی و رضایت درونی شما از یه سری تصورات ذهنی ایجاد نمی‌شن، از عمل کردن ایجاد می‌شن. پس خودمون رو جمع و جور کنیم، در لحظه حال حاضر باشیم و از روند انجام دادن کارها و راهی که داریم می‌ریم هم لذت ببریم، چون اگه مسیرو نبینیم، فقط به مقصد رسیدن برای ما رضایت درونی دائمی ایجاد نمی‌کنه، یه خوشحالی آنی و زودگذری بهمون می‌ده و بعدش باز مجبوریم یه شرطی برای خوشحالی بذاریم، بدویم دنبال اون و تو یه چرخه ابدی گیر می‌کنیم که تهش فرسودگی و ناامیدیه.
📝 طلا، مچاله‌اش هم طلاست، کثیفش هم طلاست، بریده و شکسته و از هم‌گسیخته‌اش هم طلاست. به ارزش خودتان شک نکنید، اگر حال و اوضاع و شرایطتان خوب نیست و در منگنه‌های سخت دنیا قرار گرفتید و مشت و لگد خورده، گوشه‌ی رینگ روزگار افتادید و تمام چشم‌ها، به دیده‌ی تحقیر نگاهتان کرد. اتفاقا موقعیتِ شناخت خوبی‌ست. خوب ببینید و به خاطر بسپارید و فراموش نکنید، تا اوضاع که بهتر شد، بدانید چه کسانی حق دارند کنار شما باشند. طلای جلایافته و براق را همه دوست دارند. ببینید چه کسی از هم‌گسیخته و غبارگرفته و دورافتاده‌ی شما را هم دوست دارد. باد، غبارها را و آب، گل و لای‌ را و گذار زمان، زخم‌ها را می‌شوید. ترک‌های وجودتان دوباره به هم پیوند می‌خورد و از قبل هم جاافتاده‌تر و زیباتر خواهید‌بود. سرتان را بالا بگیرید؛ چه کسی دیده طلا‌ی مچاله و به خاک افتاده، تبدیل به آهن شود؟ یا آهنِ جلایافته، طلا؟! 👤
معذرت خواهی باید پر سر و صدا باشه به همون اندازه ای که بی احترامی کرده بودی !
🌺✤𓭥ٜٜ◌‌🍃✤ْ◌‌ٜ🍃✤🌺 ┌┐┈┌──┐┌┐┌┐┌──┐ █│┈███│█│█│███┘ █└┐█╱█│█│█┘██┴┐ ██┘███┘▕█╱┈███┘ ❈  📢 یک خبر خوب برای فردا 💌 ❈ 🌸 جمعه ۱۱ خرداد  ۱۴۰۳🌸 🌷 :فردا در انتظار شنیدن خبرهایی فوق‌العاده باشید. بالاخره آنچه در انتظارش بوده‌اید، محقق خواهد شد. 🌻 : فردا خانه‌ی شما مملوء از انرژی‌های مثبت خواهد شد.   💐 :فردا در وضعيت جديدی قرار می‌گيری و درباره‌ی موضوعی بايد تصمیم نهایی‌ات را اعلام کنی. 🌹  : خبرهای خوب و اميدبخشی از راه دور به گوشت خواهد رسید. 🥀 :فردا خبرهای جالبی را از طریق  تماس،پیام  یا ایمیل دریافت خواهید کرد و به احتمال زیاد از طرف یکی از نزدیکان شماست. 🌼 :فردا  فرصتی پیش می‌آید و با کسی که به شما آرامش می‌دهد، قدم خواهید زد احساس شادی و سر زندگی خواهید داشت.   🌷 : فردا خبرهای خوبی در رابطه با مسائل اقتصادی به دست شما خواهد رسید و فرصت‌های زیادی را پیش رویتان قرار خواهد داد. 🌻 : فردا اوقات خوشی را با دوستان سپری خواهید کرد که می‌تواند تجربه‌ای نشاط‌آور و پر انگیزه‌ای برایتان باشد و این دقیقاً همان چیزی است که نیاز داشتید.   💐 :فردا برای شما روز هیجان‌انگیزی خواهد بود. مطمئناً سرتان حسابی شلوغ خواهد شد؛ اما شما انرژی لازم را خواهید داشت. 🌹 :  فردا پیام يا خبری می‌رسد كه جالب و شنيدنی خواهد بود. گرچه اين خبر، همان چيزی نيست كه انتظارش را داشتی و برای آن لحظه‌شماری میكردی؛ اما در مجموع دل تو را راضی خواهد كرد و نويد اتفاقات بهتری را می‌دهد. 🥀 : فردا فضای خوب و دلچسبی در محيط خانه حاکم خواهد بود. 🌼 : فردا مقدمات آشنایی با یک فرد جديد یا پاگذاشتن به دنيایی تازه و ناشناخته‌ فراهم خواهد شد.     ‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
می‌گفت یه مردِ فوق‌العاده با یه زنِ فوق‌العاده هیچ‌وقت نمیتونن باهم باشن! چون زنِ فوق‌العاده همون اول پیشنهاد رو قبول نمیکنه و مرد فوق‌العاده هیچ‌وقت دوبار به یه نفر پیشنهاد نمیده ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا