eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
27.5هزار ویدیو
154 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر کانال و گروه جهت انتقاد یا پیشنهاد @bondar1357 @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚رَبِّ لَا تَذَرْنِى فَرْدًا 🤲پروردگارا! مرا تنها مگذار سوره:الانبياء آيه:۸۹ ♥️ ❀
‍🌘❄️ذکرِ هنگامِ خواب ❄️🌘 ✨ أَللَّهُم بِإِسْمِکَ  أَمُوْتُ وَ أَحْيَا✨ 🟩 ترجمه:الهی، با نامِ تو، می میرم و زنده می شوم.🟩 ‌🌱‌⃟🌸๛ =====🍃🌺🍃====
چند ثانیه به این متن فکر کن! "امیدوارم هر جا که میروی؛ یک نفر مثل خودت سر راهت باشد" این جمله میتونه زیباترین دعای خیر یا بدترین نفرین ممکن باشه... بنگر که برای تو دعاست یا نفرین...! .
⏰تعریف زیبایی از زمان زمان کند میگذره وقتی منتظری زمان تند میگذره وقتی دیرت شده زمان کشنده ست وقتی غمگینی زمان کوتاهه وقتی خیلی شادی زمان بی پایانه وقتی دردی داری زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای توجه کن : زمان با توجه به اتفاقات درون تو می‌گذره نه عقربه های ساعت پس سعی کن خوش بگذرونی لحظه هات رو🦋 .
با بعضی از آدما باید اینکارو کرد ...
بگذارید یک حقیقت بگویم از دنیای زنها ... ما زنها اگر بدانیم جوری متفاوت از دیگران، در قلب مردی نشسته ایم کافیست ... تمام ناملایمات را دوام می آوریم به دلخوشی همان یک نگاه ... با یک دوستت دارمش ماه ها زندگی میکنیم و زنده می مانیم و اگر لازم باشد مقابل دنیا می ایستیم ... او یک قدم بردارد برایمان، ما میدویم برایش به حرمت آن یک نگاه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما دعای پدر و مادر و همه همسایه ها وفامیل پشت سرش بوده😂😂😂😂😂
‏بعد از اختراع اسلحه ، خطرناک ترین اختراع بشر محبت بی جا بود!
كار كن ، تا وقتيكه كه ديگه نيازى نباشه خودت رو معرفى كنى . Work until you no longer have to introduce yourself. @golchintap
وقتی از «مایکل شوماخر»قهرمان هفت دوره از مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک جهان رمز موفقیتش را پرسیدند او در جواب فقط یک جمله گفت: «تنها رمز موفقیت من این است زمانی که دیگران ترمز می گیرند من گاز می دهم!» مطالعه کن وقتی که دیگران خوابند . تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند. خود را آماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند. شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند. کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردنند. صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند. گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند. لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند . پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند. و به خاطر داشته باش که موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن 🌸🍃 @golchintap
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛ در اثر باز کردن فکر است، هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر، هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر @golchintap
فواید خوردن آب گرم و مضرات خوردن آب یخ حتما بخوانید 🔳🚰آب گرم با معده خالی : 》》موضوع مهم《《 🔳 ای کاش بتوانم این مطالب را به همه انسانها برسانم 👇👇👇👇 دكترحسن_نورئ یکی از متخصصین قلب میگوید اگر هر کسی که این نامه بدستش میرسد به کسانی که میشناسد بفرستد پس باعث نجات زندگی انسان ...... درمان با آب گرم. باورتان نميشود اتحاد بیماریهای ژاپنی/ آخرین تجربه ی درمان با آب را که نتایج صد درصد مفید برای بیماریهای زیر را دارد منتشر کرد سردرد شدید. فشار خون. کم خونی. درد مفاصل. فلج. ضربان شدید یا تند قلب. صرع. چربی. سرفه. التهاب حلق.آسم.سل. التهاب شرایین. وهر مرضی که به مجاری ادرار مربوط میشود. زیادی ترشح اسید و التهاب معده. کم اشتهایی. وهر مرضی که به چشم وگوش و حنجره مربوط میشود. @khandepare 🔳طریقه ی درمان با آبی که بجوش آمده هر روز صبح زود از خواب بیدار شو و2 لیوان آب با معده خالی بخور تقریباً 80 میلی گرم. آب باید گرم باشد ولی نه آنقدر که زبان را بسوزاند ولی ولرم نزدیک به گرم باشد وتا 45 دقیقه بعد هیچگونه غذایی نخورید. وپس از هر وعده غذا تا 2 ساعت آب نخورید بعضی از افراد یا مریضها در اوایل برای نوشیدن 2 لیوان در یک وقت مشکل دارند میتوانند کمتر آب بنوشند ویواش یو اش به 2و 3 لیوان برسانند. نتایج درمان با آب برای امراض زیر در مدت معین زیر ثابت شده است: مرض قند 30 روز فشار خون 30 روز مشکلات معده 10 روز انواع سرطان 9 ماه سل و التهاب شرائین 6 ماه کم غذایی 10 روز مشکلات مجاری ادرار 10 روز مشکلات بینی و گوش و حنجره 20 روز مشکلات عادت ماهیانه 15 روز مشکلات قلب و انواع آن 30 روز سردرد شدید 3 روز کم خونی 30 روز چربی 4 ماه صرع و فلج 9 ماه مشکلات دستگاه تنفسی 4 ماه 💦مضرات آب یخ ابن سینا @khandepare ابو علی سینا: «اگه آب یخ شما را در جوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت بیمار خواهد کرد» ‼️آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل انسداد 4 رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه ... شاید شنیده باشید افراد جوونی که ایست قلبی میکنن و از دنیا میرن ،، علت اصلی این اتفاق بد،، نوشیدن آب یخه..... ‼️آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه .....و متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند ‼️در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری دیابت میشه .... ‼️آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب سرطان دستگاه گوارش میشه . برای سلامتی دوستانتون منتشر کنید ❤️
─┅═ঊঈ🎀ঊঈ═┅─ @golchintap ─┅═ঊঈ🎀ঊঈ═┅─ ‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎ ♦️پزشک و جراح مشهور (د . ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت . بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است  ، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود . ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد . کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است … دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری . دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود . که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد . پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا دکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟ پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند . به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم . میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از خدا خواسته ام که کارم  را آسان کند . دکترایشان در حالی که گریه میکرد گفت : به خدا که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت . تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که خدای بزرگ با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند. و بسوی آنها روانه میکند. وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند . ‌‎‌‎‌‌‎
🌼🍃گویند مردی در شهر خوی بود که به او تِرمان می‌گفتند . او شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت . 🌼🍃روزی از او پرسیدند : « مصدق خوب است یا شاه ؟ بگو تا برای تو شامی بخریم . » ترمان گفت : « از دو تومنی که برای شام من خواهی داد ، دو ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی !!! » 🌼🍃مرحوم پدرم نقل می‌کرد ، در سال ۱۳۴۵ برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم . ساعت ده صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم . از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم ، نزدیک رفتم دیدم ، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند . یک اسکناس پنج تومانی نیت کردم به او بدهم . او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت . باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد . گفتم : « ترمان ، این پنج تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم . » ترمان از من پرسید : « ساعت چند است ؟ » 🌼🍃گفتم : « نزدیک ده . » گفت : « ببر نیازی نیست . » خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت ؟ پرسیدم : « ترمان ، مگر ناهار دعوتی ؟ » گفت : « نه . من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم . الان تازه صبحانه خورده‌ام . اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم . من بارها خودم را آزموده‌ام ؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد . » 🌼🍃واقعا متحیر شدم . رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم . ترمان را پیدا کردم . پرسیدم : « ناهار کجا خوردی ؟ » گفت : « بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید . جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند . روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید ، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد . » 🌼🍃ترمانِ دیوانه ، برای پول ناهارش نمی‌ترسید ، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد ؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم . 👌از آنچه که داری ، فقط آنچه که می‌خوری مال توست ، سرنوشتِ بقیه‌ی اموالِ تو ، معلوم نیست . @golchintap
مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی سیاه ‌پوست در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است! گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز آن زن سیاه پوست. زن به جای آن که مکدر شود و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت، تشکّر می‌کنم. مرد ثروتمند خشمگین شد. دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت، این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن سیاه که در آن گوشه نشسته است. دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن سیاه را مستثنی نمود. وقتی کارش تمام شد و غذا به همه داده شد، زن لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت، سپاسگزارم. مرد از شدت خشم دیوانه شد. به سوی گارسون خم شد و از او پرسید،این زن سیاه‌پوست دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبانی شود از من تشکر می‌کند و لبخند می‌زند و از جای خود تکان نمی‌خورد. گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت، خیر قربان. او دیوانه نیست. او صاحب این رستوران است. * شاید کارهایی که دشمنان ما در حق ما می‌کنند نادانسته به نفع ما باشد !
📝 بد دهانی عصاره بی‌شعوری! بله دهان خودت است، اصلا اختیارش را داری که هر چیز کثافت و پلشتی را به آن داخل یا از آن خارج کنی، اما فراموش نکن که گوش‌ها نیز صاحبانی دارند و آنها نیز دارای حقوقی هستند. اهمیت ندادن به دیگران، عبور کلامی و رفتاری از حریم دیگری، این روزها شده‌اند برای جمع بزرگی ارزش؛ نوجوان، جوان و بزرگسال هم ندارد. هر چه چرندگو تر و هرز رفتارتر، هر چه متجاوزتر به آزادی دیگران، به قول خودشان با حال تر و با ارج و قرب تر! یعنی هر چه کمتر به خودت زحمت رعایت حال دیگری را بدهی ، هر چه زشت رفتار و گفتارتر باشی، هر چه بی شخصیت تر باشی ، انگار ارزشت بالاتر است. کجا داریم می رویم؟ چطور شد که تنبل مقام پیدا کرد؟ آنقدر تنبل که حتی دهان خودش را نمی تواند لجام بزند، درست نوشتن و درست گفتن نمی‌داند و نمی‌خواهد بداند، هر چه پست تر باشد و بیشتر از خود پستی نشان دهد، هر چه سست تر باشد و از خود بی قیدی و بدی نشان دهد، محبوب‌تر است. خانم و آقای با افتخار نادان، دهان مال خودت است، اما گوش ها متعلق به دیگرانند. زمانی که در مکان عمومی هستی و دیگران حضور دارند، زباله‌های درونت را همان جا نگاه دار. واژگان زشت، بی خاصیت و آلوده خود را اطراف آن سطل زباله که نامش را دهان گذاشته ای نریز. رعایت حال دیگران، استفاده نکردن از واژگان زشت در حضور دیگران و عابران ناشناس، دشوار نیست. کسی هم بابت بد دهانی به شما جایزه نمی‌دهد. چندش آور بودن هم هیچ کجا ارزش نیست. پارک، خیابان، فلان مرکز خرید، بهمان مجتمع را تنها برای من و تو نساخته اند. این ها متعلق به همه هستند. اگر تو می‌پسندی که هر کس هر چه دلش خواست مقابل عزیزان تو بگوید، دلیل نمی‌شود که دیگران هم مانند تو این را دوست داشته باشند. ادب مرد، به ز دولت اوست. خواهشمند است از ریختن زباله‌های کلامی و رفتاری تان اکیدا خودداری فرمائید ! 👤ایرج نوروزی
زندگی می کنم و برایش دلیل هم دارم : دوست داشتن تو🫀
‌ تو را دوست داشتم، چنان که گویی تو آخرین عزیز من بر روی زمینی، و تو رنجم دادی، چنان که گویی من آخرین دشمن تو بر روی زمینم .