قاصدکهای پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
ای که میپرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانهای را برد از بنیاد برد
عشق میبازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد برد
شور شیرین تو را نازم که بعد از قرنها
هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد
جای رنجش نیست از دنیا که این تاراجگر
هر چه برد از آنچه روزی خود به دستم داد برد
در قمار دوستی جز رازداری شرط نیست
هر که در میخانه از مستی نزد فریاد برد
✍️
مے نویسم عشق و مے لرزد دلم
مینویسم عشق و اشڪم میچڪد
مے نویسم یاد و یادت مے ڪنم
مے نویسم ابر و باران مے چڪد
مے نویسم تا تو را پیدا ڪنم
از میان برگ هاے دفترم
تو ڪہ هستے تو چہ هستے خوب من
اے تمام شعرهاے دفترم
تو ڪہ هستے ڪہ دلم شیداے توست
تو ڪہ هستے ڪہ پریزاد منے
تو تمام لحظہ هایم با منے
یا ڪہ نہ شاید ڪه همزاد منے
💔بغض تنهــــایــــی💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
من عقربه ی ساعتم و خسته ی دردم
پس کی به تو من میرسم ای ثانیه گردم
تا پلک زدم آمدی و رد شدی از من
تو صبر نکردی و منم صبر نکردم
تو غیب شدی،غیب شدی،غیب شدی تو
من با خودم و فکر تو در حال نبردم
دنبال تو از زهره و خورشید گذشتم
مانده ست فقط جیب خدا را که بگردم
ای لاغر جذاب جدا بافته ی من
ای کاش بفهمی که من از داغ تو سردم
این ساعت پر استرس ای کاش بمیرد
وقتی که به تو میرسم ای ثانیه گردم!!
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از یه قلب مهربون
سوء استفاده نکن
شاید هیچوقت دیگه
مثل اون گیرت نیاد
4_5796625494908602189.mp3
10.66M
بگذار دوستت بدارم
تا از اندوه دور بمانم. .
محمد معتمدی