ای که از چشم من احساس مرا می خوانی
احتیاجی به سخن نیست ،خودت می دانی
فقط این جمله که سخت است نگویم با تو
دوستت دارم و دانی به همین آسانی
گر مرا ترک کنی من ز غمت می سوزم
آسمان را به زمین،جان خودت می دوزم
گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد
بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد
بی تو یک لحظه رمق در دل ودر جانم نیست
بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست
بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنم
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم
شده ام مرثیه خوان دل سودا زده ام
از بد حادثه دلبسته و شیدا شده ام
حس قشنگیه یکے باشه...
یواشکے دوستت داشته باشه
یواشکے هواتو داشته باشه
حس قشنگیه!
یکے باشه...
طاقت ناراحتیتو نداشته باشه
طاقت اشڪ ریختنتو نداشته باشه..
حس قشنگیه!
یکے باشه که دلت به بودنش قرصه
یکے باشه اما کل دنیات باشه...♥️
همیشه میترسیدم کسانی را که دوست دارم یک روزی از دست بدهم
اما باید از خودم بپرسم
آیا کسی هم هست بترسد از اینکه من را یک روز از دست بدهد؟!
رفاقـــــت اگه واقعـــــی باشه
حتی از عشـــــق هم قشنگ تره
بسلامتی هرچی رفقای خوبه
💕𝓜𝔂 𝓵𝓲𝓯𝓮
اگر از من بپرسی عشق چیست، میگویم:
عشق صدای توست که صد دردِ قلب مرا
تسکین میدهد...
بهترین رابطه بین دو نفر
زمانیست که
عشقشان به هم
بیشتر از نیازشان به هم باشد
اگه چشمت فقط یه نفر رو میبینه و بهش توجه میکنی و بقیه برات خط میخورن باید بگم سلام تو واقعا آدم جذابی هستی.
شما ممکنه خودتون نفهمید ولی بعضی وقتا تبدیل میشید به بزرگترین دلخوشی یکی دیگه .
مهم نیست دورم چقدر شلوغ باشه،
من تو تمام مواقعی که بهم خوش میگذره میگم :
کاش پیشم بودی .
A0030.mp3
15.43M
اذان
📝طنین دلنشین اذان
🎤 حاج سلیم موذن_زاده_اردبیلی
حی علی الصلاه🕌
هدیه به چهارده معصوم
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍ساحل آمالفی
از تماشایی ترین سواحل ایتالیا
41.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶موسیقی سنتی
همراه با تصاویر کوچه های قدیمی 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌این کلیپ بارهاارزش دیدن داره...
مخاطب واقعی توکسی ست که تو را همین طور که هستی می خواهد
اگر تو سعیَت بر این باشد که آنچه را که او می خواهد بشوی،
خودت را تلف کرده ای!
خودت را تلف کرده ای...!
👇👇💞🌿💖❣️💖🌿🌹
@fekreno7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اریــــــک فروم می گه:
عشق ناپخته و خام میگوید:
من تو را دوست دارم چون
به تــــــــو نیـــــاز دارم
در حالی که عشق کمال یافته
و مـــتعالی مــــی گوید:
مـــــــن به تـــو نیاز دارم
چـــــون تو را دوست دارم
قانون اضافی و نامناسب، عامل اصلی فساد مالی و مافياست
در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو
آلفردو، دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت.
او هر بطری عرق را به قیمت دو لیر میفروخت.
هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود 1.8 لیره بود.
برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود 0.2 لیره سود میبرد.
او در روز 200 بطری عرق میفروخت و لذا درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میگذرانید.
روزی از روزها دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام میشد.
اینگونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
آلفردو بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد.
او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست.
در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود ، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت؛
هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم. بد جوری تو خماری موندم رفیق. امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم.
تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی ؟ من حاضرم به جای دو لیره ، بهت 10 لیره پول بدم.
آلفردو در بهت فرو رفت.
سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد . یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت :
اگه باز هم خواستی بیا همینجا.
به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه :
"آقا ببخشید ! شما دیروز بازی رو دیدید؟"
در روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت.
هر روز تعداد بیشتری پیدایشان میشد.
در هفته اول مشتری های او به ده تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او سی تن شده بودند.
در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود.
او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریا ی جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد
کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد.
این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد.
مامور فردایش به اداره برگشت و گفت نه قربان . آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است
مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت .
مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.
آن ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق میخریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد . کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد.
او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود.
آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد. در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمد نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشدند.
چند بار چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.
عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد میکند
حال آنکه دقیقا جریان برعکس است.
مافیا از قانون تغذیه میکند. منتهی یک قانون اضافی (نامناسب)