هیچوقت هیچ چیز را بی‌جواب نگذار!! نگاه مهربان را با لبخند.. دورنگـی را بـا خــلوص.. مسئولیت را با وجدان.. بی ادبی را بـا سـکوت.. خشــم را بـــا صبـوری.. پشتکار را بـا تشـویق.. کینــه را بــا گـذشـت.. گنـاه را بــا بخــشش.. دلـمرده را بـــا امیــد.. منتظر را بــا نــویــد..

"ﺁﺩﻣﻬﺎ "ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ... ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ، ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺠﺮﺑه ای ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ....               ﮔﺎﻫﻲ "ﺗﻠﺦ"             ﮔﺎﻫﻲ "ﺷﻴﺮﻳﻦ" ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ"ﻟﺒﺨﻨﺪ" ﻣﻲ ﺯﻧﻲ ﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ "لبانت"  ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ                    .ﺍﻣﺎ ﺗﻮ...                    ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ          ﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ  و ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ   باید ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ                  ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ....           "ﺁﻣﺪﻥ" ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ              ﺍﻳﻦ "ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺍﺳﺖ             ﻛﻪ "ﻫﻨﺮ" ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد

هر آدمی در زندگی باید کسی رو داشته باشه که حس کنه با نبودش دنیاش خراب میشه ! اگر در طول زندگی همچین کسی رو پیدا نکردی ، بدون اصلا زندگی نکردی فقط عمرتو هدر دادی ... #الهی_قمشه‌ای

هیچوقت هیچ چیز را بی‌جواب نگذار!! نگاه مهربان را با لبخند.. دورنگـی را بـا خــلوص.. مسئولیت را با وجدان.. بی ادبی را بـا سـکوت.. خشــم را بـــا صبـوری.. پشتکار را بـا تشـویق.. کینــه را بــا گـذشـت.. گنـاه را بــا بخــشش.. دلـمرده را بـــا امیــد.. منتظر را بــا نــویــد..

در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد، ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد. #خواجه_عبدالله_انصاری

تو یک انسانی🌸 زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده!🌸🍂 مطالعه کن و آگاهی‌تو بالا ببر. خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در يک خلوت دنج ميهمان کن! برای خودت گاهی هديه‌ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنى؛ آنوقت ديگر از تنهایی به ديگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد می‌کنی. يادت باشد: برای انسان عزت نفس غوغا ميکند.

کاش روزی چشم‌هایمان را باز کنیم  ببینیم همه اینها خواب بوده کابوس بوده ببینیم افتادیم وسط خانه‌ای قدیمی و مادر داخل حیاط نشسته و با دست‌های مهربانش مشغول درست کردن ترشی ست و عطرش تمام حیاط را پر کرده.... و برگ‌های پاییزی و پرتقال‌های نارنجی میان حوض فیروزه‌ای شناور است... و ما با دوچرخه دور تا دور حیاط را گز می‌کنیم و بابا از میان ایوان داد میزند نیفتید داخل حوض... پنجشنبه باشد ما از مدرسه بدو بدو بیاییم و همه جمع شویم دورهمی خانه مادربزرگ جانمان ودلهامان خالی شود از هر چه بغض و کینه و خشم هست و بعد مثل همان روزها زیاد دوست بداریم زیاد بخندیم و خنده‌‌هامان برسد تا خود خدا...🍃

به اذان مغرب به افق مشهد نزدیک می شویم

دعاء الفرج🤲🌿