eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
27.8هزار ویدیو
156 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اخبار مشهد
🔸نرخ معاملات سکه و طلا @AkhbarMashhad
نماز اول وقت بعضی عکس ها هستند، آدم ها هزار بار هم نگاهش کنند سیر نمی شوند. انگار با هر بار نگاه کردن برایشان تازگی دارد.آن حسی که حالشان را خوب می کند به سراغشان می آید..... گاهی وقت ها میتواند عکسی سیاه و سفیدی در دست مادری باشد که سالهاست منتظر برگشتن فرزندش هست...
❤️🦋🍀 این ذهنیتِ ما آدم هاست که تعیین می کنه روزمون خوب بگذره یا بد! 🌼 "امروز" به خودیِ خود روزِ خوبیه؛ مگه اینکه بخوای با فکرِ دیروز خرابش کنی‌! 🌻 دیروز به تاریخ پیوست...👌 🙏 🍃 🕊حالِ خــــــــــ❤ـــــوب🦋◕‿◕ ┏━━
•الان اگه ناراحتی و بخاطر اون موضوعی که داری واسش غصه میخوری، باید بگم احتمالاً بهترین تصمیمی بوده که میتونستی وسط اون شرایط بگیری و بهترین کاری بوده که میتونستی بکنی؛ پس غصه خوردن نداره عزیزه من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فناوری که توسط گروه پیشران مرکز راهبردی سپاه بومی‌سازی شده، ضمن کاهش مصرف آب تا ۷۰درصد، این انقلاب را در افزایش محصول رقم زده است. ملی‌سازی این پروژه‌ها، کشور را هم از بحران آب نجات خواهد داد و هم از وابستگی به واردات غذا؛ ان‌شاءالله. *سید یاسر جبرائیلی( تابستان 1400) ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا سوئیس نیست، آلمان هم نیست! اینجا پل هوشمند B۹ در اتوبان ارتش تهران است که در مواقع بارش برف، بصورت اتوماتیک، محلول ضد یخ را روی معبر می‌پاشد و مانع یخ‌زدگی می‌شود
I reward loyalty with loyalty, I reward disloyalty with distance . وفادارى رو با وفادارى پاسخ ميدم، بی‌وفايى رو با فاصله گرفتن .
‌ این جمله‌ی آقای کیارستمی چقدر درست و به‌جاست که می‌گن: "دوستانم می‌رنجاندنم مُدام، از دشمنانم چیزی در خاطرم نیست" .
‌ یه جمله‌ای امروز خوندم که خیلی خوب و به‌موقع بود : "همه‌ی کسانی که به شما نزدیک می‌شوند شما رو دوست ندارند، بعضی‌ها نمی‌توانند از دور شلیک کنند" باشه آویزه‌ی گوشمون .
‌ حضورش اونقدر تو زندگیم قشنگه که سعدی میگه: «او مَرهَم است اگر دگران نیش می‌زنند» .
Someday will come which it is proved to you that I wasn't like the rest, but that day you are like the rest to me . یه روزی میاد که بهت ثابت میشه من مثل بقیه نبودم، ولی همون روز تو برای من مثل بقیه‌ای .
‌ خدا رو چه دیدی، شاید اون نا ممکنی که بهش فکر می‌کنی ممکن شد، براتون از این غیر ممکن‌هایی که ممکن می‌شن آرزو می‌کنم .
‌ - اولین نشونه‌ی عشق چیه؟ + نگرانش می‌شی، تویی که آدمِ نگران شدن نبودی .
My heart is mine but whenever I argue with it about you, it takes your side . قلبِ من، مال خودمه، ولی هر موقع که سرِ تو باهاش جر و بحث می‌کنم، طرف تو رو می‌گیره .
اگر زمانی که نیاز به استراحت داری استراحت نکنی، همیشه نیاز به استراحت خواهی‌داشت. اگر زمانی که نیاز به گریه داری گریه نکنی، همیشه نیاز به گریه خواهی داشت. اگر زمانی که نیاز به حمایت شدن داری حمایت نشوی، همیشه نیاز به حمایت خواهی‌داشت. زندگی میدان پیکار نیست! به محض اینکه خسته شدی و حس کردی بی‌رمقی و نمی‌توانی ادامه بدهی، بایست و استراحت کن. پناه ببر، گلایه کن، اشک بریز، حرف بزن... سبک‌تر که شدی و انرژی‌ات که تمدید شد، به مسیر برگرد و ادامه بده. مطمئن باش اینجوری نتیجه‌ی بسیار بهتری می‌گیری از اینکه بروی و بروی و خسته شوی و نایستی و همچنان بروی. یک سری رسیدن‌ها، هرچند سریع و هرچند سخت، اما ارزشش را ندارند.
بسم الله الرحمن الرحیم چه زمونه ای شده ،  نه رفیقت معلومه نه دشمنت ،،،،،،، هرکس به اندازه ی منفعتش انسانه ،جالبه هر چقدرم که خوب باشیم فقط اونجایی یادشون میمونه که بد بودیم ...... افتاده درختی که به خود میبالید/از داغ تبر به خاک غم مینالید/گفتم چه کسی به ریشه ات زد؟گفتا/آنکس که به زیرسایه ام میخوابید ... کاش رفاقتا ؛ مثل رفاقت دست و چشم بود وقتی دست زخم بشه،چشم گریه میکنه،وقتی چشم  گریه کنه،دست اشکشو پاک میکنه ...... کاش می فهمیدید که میفهمیم ، ولی به روتون نمیاریم ...... ما سر سفره ی خیلیا مهمون خودمون بودیم ، درسته هرکسی یه قیمتی داره ولی شما خیلیاتون اشانتیون بودید ،،،،،،،، مابهتون ارزش دادیم که قیمتی به چشم بیایید تهش فهمیدیم نمی ارزید ...... خیالی نیست عمری باشه جبران کنیم ..... سلام. ،. صبح روز چهارشنبه شما بخیر. شایدشنیده باشید که میگن تا خودت رو دوست نداشته باشی نمیتونی دیگری رو واقعاً دوست داشته باشی. امروز متعلق است به باب الحوائج،اسوه صبر و استقامت حضرت امام موسی کاظم (ع) و امام مهربانی ها،شمس الشموس وانیس النفوس، ولی نعمتمان حضرت امام رضا (ع) و حضرت امام محمد تقی الجواد (ع) و حضرت امام علی النقی الهادی (ع). توکلم به خداوند متعال است و روزم را با امید به پروردگارم آغاز می کنم. ذکرامروز یکصدمرتبه (یا حی یاقیوم) اللهم عجل لولیک الفرج. التماس دعا
2_5193060582684623006.mp3
4.08M
علیرضاافتخاری🎤 صیاد...
‏میگن " آغوش " لذت بخش است اما نه آغوشی که بوی یکی دیگه رو بده!:)
بعدها که نامه اقدس خانوم رسید، فهمیدم که در آخرین روز ماه سوم، زن آقا بالاخان پیغام فرستاد که اگر داماد، دوستانش را هم عوض نکرد، عیبی ندارد؛ ولی بقیة شرایط را باید داشته باشد! چند ماه گذشت؛ باز هم نامه ای رسید که نوشته بود: زن آقا بالاخان گفته به سر و وضعش هم نرسید، مانعی ندارد؛ ولی بقیة شرایط را باید داشته باشد. ایضاً چند ماه دیگر نامه نوشت و اشاره کرد: زن آقا بالاخان گفته شب ها هم اگر زود نیامد، عیبی ندارد؛ ولی خیلی هم دیر نکند که بچه ام تنها بماند؛ ضمناً سایر شرایط را هم حتماً باید داشته باشد! زمان به سرعت می گذشت و هر پنج شش ماه یک دفعه، نامة اقدس خانوم می رسید و هر دفعه یکی از شرایط اولیه حذف شده بود؛ زن آقا بالاخان خودش آمد خانة ما و گفت: ماشین هم لازم نیست؛ چون با این وضع شلوغ خیابان ها، آدم هر چی ماشین نداشته باشد، راحت تر است؛ ولی بقیة شرایط را باید داشته باشد! زرین خانوم توی حمام به من گفت: دیشب آقا بالاخان می گفت خودمان خانه داریم؛ نمی خواهد فکر آن باشد؛ ولی بقیة شرایط را حتماً باید داشته باشد. آقا بالاخان و زنش دیشب پیغام دادند: از یک تکه ملک پشت قباله می شود گذشت؛ ولی بقیه مسائل مهم است! امروز خود زینت را توی کوچه دیدم؛ طفلکی خیلی لاغر شده... می گفت: با حقوق کمش می سازم؛ ولی کلفت و نوکر را باید حتماً داشته باشد! به درستی نمی دانم چند سال گذشت؛ ولی این را می دانم که دختر آقا بالاخان به همان سنی رسیده بود که در تهران به آن ترشیده می گفتیم؛ ولی جنوبی ها به آن می گویند خونه مونده و اگر دخترهای این سن، واقع بین باشند، دیگر فکر شوهر را هم نمی کنند که هر وقت صدای زنگ خانه بلند می شود قلبشان بریزد پایین! داشتم قضیه را کم کم فراموش می کردم علی الخصوص که اقدس خانوم هم نامه هایش را قطع کرده بود. زندگی ام جریان طبیعی خودش را طی می کرد؛ تا این که یک روز نامه ای به دستم رسید که خطش را تا به حال ندیده بودم. با عجله پاکت را باز کردم؛ نوشته بود: «آقای برهان پور! پس از عرض سلام، می خواستم به اطلاع شما برسانم که برای سرگرفتن ازدواج ما، کلفت و نوکر هم لازم نیست؛ چون در این مدت در کلاس خانه داری، تمام کارهای خانه را از آشپزی و خیاطی گرفته تا آرایش و گل دوزی، یاد گرفته ام و دیپلمش را دارم. منتظر جواب شما هستم؛ جواب، جواب، جواب، زینت». فردا وقتی پستچی شهر ما صندوق را خالی کرد، نامة دو سطری من هم توی نامه ها بود؛ همان نامه که تویش نوشته بودم: «سرکار خانوم زینت خانوم! نامه ای که فرستاده بودید، زیارت شد؛ ولی به درستی نفهمیدم نظر شما از آقای برهان پور که بود؟ اگر منظور، احمد برهان پور است که کلاس اول دبستان درس می خواند و اهل این حرف ها نیست؛ بنده هم که پدرش هستم ... و در خانه هم عزب اوقلی دیگری نداریم. سلام بنده را به مامان و بابا برسانید. قربانعلی برهان پور». راستی فراموش کردم بگویم که دو سه ماه پس از انتقال به جنوب، با یک دختر چشم و ابرو مشکی شیرازی آشنا شدم که نه دربارة رفیق ها و سر و وضع و دیر آمدنم حرفی داشت، نه خانه و ماشین و حقوق و یک تکه ملک برای پشت قباله می خواست و از همه اینها مهم تر این که پدر و مادرش هم آقا بالاخان و زرین خانوم نبودند! (گل آقا) @golchintap 🌸🍃🌼🌸🍃🌼