eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
2هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
27.8هزار ویدیو
156 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر جهت انتقاد یا پیشنهاد @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
بارها و بارها این پند از گابریل گارسیا مارکز رو خوندم و هربار انگار اولین باره که میخونم : - در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم. - در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود. - در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن - در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود می‌سازد. - در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم. - در 45 سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق می‌افتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان می‌دهند. - در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بدترین دشمن وی است. - در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب. - در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می‌توان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید. - در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد. - در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتنِ كارت‌های خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارت‌های بد است. - در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می‌كند نارس است، به رشد و كمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود. - در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است. - در 85 سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
اشتیاق نقطه شروع تمام موفقیت هاست اشتیاق با ذهنیت وسواس گونه، برنامه ریزی تلاش و استقامت شرط لازم تحقق هر آرمان ارزشمند است شما نمیتوانید به منابع عظیم ثروت دست پیدا کنید مگر آنکه اشتیاق سوزانی برای آن داشته باشید و تحقق خواسته خود را باور کنید اشتیاق غیرعادی به هدف، راز موفقیت انسان های برجسته تاریخ است موفقیت های بزرگ حاصل اندیشه ها، باورها رویاها ، اشتیاق ها و تلاش های انسان های زیبای بزرگ هستند از خدای مهربان قدردانی کنید ♥️
اگر می دانستید که خداوند به خاطر صبرتان چه پاداشی برای شما در نظر گرفته است،وقتی ناامیدی بر شما غلبه کند هرگز امید خود را از دست نمی دادید💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸کافه‌های طرقبه 📍کافه ویو 📍کافه ژوان 📍کافه باغبان 📍کافه مهر کافه @AkhbarMashhad
🗣صحبت شیطان با نوح نبی(ع) ✅حضرت نوح(ع) هنگامي که حيوانات را سوار کشتي مي کرد، همه سوار شدند ولي در ميان آنها الاغ سوار نشد. نوح(ع) ترسيد آن حيوان غرق گردد و نسل الاغ از ميان برچيده شود، چند بار او را براي سوار شدن تحريک کرد، ولي او سوار نشد. نوح(ع) خشمگين شد و در حال خشم خطاب به الاغ گفت: اي شيطان سوار شو. شيطان اين سخن را از نوح شنيد، دُم الاغ را گرفت و همراه الاغ وارد کشتي شد. در اينجا بود که نوح(ع) تصور کرد به شيطان اجازه نداده و او در کشتي نيست. هنگامي که کشتي بر فراز آب قرار گرفت و حرکت کرد، نوح(ع) ناگاه ديد شيطان در صدر کشتي نشسته است؛ با خشم به او گفت: چه کسي به تو اجازه ورود به کشتي را داد؟! شيطان گفت: تو اجازه دادي، آنجا که گفتي؛ اي شيطان سوار شو! و بعد گفت: «اي نوح! تو به گردن من حق و نعمتي داري، مي خواهم آن را جبران کنم! نوح(ع) فرمود: آن حق و نعمت چيست؟ - تو بر قوم خود نفرين کردي، همه آنها در يک ساعت غرق و هلاک شدند، اگر آنها اکنون زنده بودند مايه زحمت براي من مي شدند، زيرا حيران بودم که چگونه آنها را گمراه کنم، ولي اکنون راحت شدم. - هنگامي که نوح(ع) اين شماتت و نيش تلخ شيطان را شنيد، بسيار ناراحت شد و گريه کرد و گريه اش در اين مورد ادامه يافت... در اين موقع خداوند به نوح وحي کرد: سخن شيطان را گوش کن و بپذير. نوح گفت: اي شيطان! اينک بگو سخنت چيست؟ شيطان: اي نوح! تو را از سه خصلت نهي مي کنم: 1- هيچ گاه متکبر و خودخواه نباش؛ زيرا نخستين چيزي که موجب گناه و نافرماني خدا شد، تکبّر بود. آنجا که خداوند به من فرمان داد تا پدرت آدم(ع) را سجده کنم، ولي تکبر باعث شد او را سجده نکردم، اگر او را سجده مي کردم خداوند مرا از جهان ملکوتيان و فرشتگان بيرون نمي کرد. 2- از حرص بپرهيز؛ زيرا خداوند همه نعمت هاي بهشت را براي پدرت (آدم) مباح کرد و تنها از خوردن يک درخت، او را نهي نمود، ولي حرص آدم باعث شد تا از آن درخت بخورد و در نتيجه به فرمان خدا از بهشت اخراج شود. 3- با زن نامحرم خلوت نکن، که در چنين حالي من بسيار به تو نزديک هستم تا تو را وسوسه کرده و به عمل منافي عفت وادارت کنم. خداوند به نوح(ع) وحي کرد: اين سه سخن شيطان را بپذير. و در روايت ديگر آمده: شيطان به نوح(ع) گفت: از سه خصلت بپرهيز: تکبر، حرص و حسد؛ زيرا تکبر موجب بدبختي من گرديد و رانده درگاه حق شدم. و حرص، موجب بيرون راندن آدم(ع) از بهشت شد. و حسد موجب شد که قابيل، پسر آدم(ع) برادرش هابيل را کشت. نوح(ع) به ابليس گفت: به من خبر بده در چه وقت قدرت تو بر گمراه کردن انسان و تسلط تو بر او بيشتر از وقت هاي ديگر است؟ شيطان در پاسخ گفت: هنگام خشم و غضب انسانها
میگفت: قشنگ بودن بعضیا، به بسته بودن دهنشونه... :)
🌹🌷🌺 به نام خداوندحکیم وعلیم وتوانا حکایتی زیبا: مشورت حضرت سلیمان(ع) با خفاش بسیار جالب از دست ندید... چهارکس نزد سلیمان آمدند که هر یک حاجتی داشتند. ۱● یکی خورشید بود و گفت: ای پیغمبر، درحق من دعا کن که خداوند مسکنی دهد، مانند سایر مخلوقات، که پیوسته در شرق و غرب نباشم، سلیمان قبول کرد. ۲● دومی مار بود، عرض کرد یا سلیمان، در حق من از خداوند مسئلت نما که دست و پا به من کرامت کند مانند سایر حیوانات، که طاقت رفتن روی شکم ندارم، پس قبول کرد. ۳● سوم باد بود، گفت: یا نبی الله، خدا مرا به هر طرف می گرداند، و مرا بی آرام کرده، دعا کن تابه برکت دعای تو خداوند، مرا مهلت دهد، سلیمان گفت: روا باشد. ۴● چهارم آب بود، عرض کرد ای پیغمبر، خدا مرا سر گردان به اطراف جهان گردانیده و به هر سو می دواند و مقامی ندارم، در حق من از خدا مسئلت کن که مرا در ولایتی ساکن گرداند تا هر کس به من احتیاج دارد به نزد من آید، سلیمان قبول کرد. سلیمان امر به احضار تمام مرغان نمود، ضعیف ترین مرغان که او را خفاش گویند، حاضر شد و سلیمان چهار مطلب را با او مشورت کرد. و قصد آن حضرت این بود که معرفت و معنویت خفاش را بر مرغان معلوم نماید. خفاش گفت: ● یا نبی الله، اگر آفتاب یکجا قرار گیرد، شب را نتوان از روز امتیاز داد و فعل خداوند به مصلحت است و از جمله ی مصالح آن این است که به همه جا برود و هر رایحه ی بدی را پاک کند. ● اما آب، زندگانی هرچیز به او بستگی دارد، اگر در یک جا قرارگیرد، تمام خلایق در مساقات بعیده هلاک خواهند گردید. ● و اما مار، دشمن بنی آدم است اکنون که دست و پا ندارد، همه ی خلایق از او در بیم و هراسند و اگر دست و پا یابد، تمام مخلوقات را برطرف کند. ● اما باد، اگر نوزد خزان و بهاری معلوم نمی شود و حاصل ها نمی رسد باید به امر خدا به هر نبات و گیاهی بوزد. سلیمان اقوال را قبول نموده و به آنها گفت. آنگاه آن چهار کس دشمن خفاش گردیدند. ● آفتاب گفت: هر جا او را بیابم پر و بال او را می سوزانم. ● باد گفت: از هم پاره پاره اش می کنم. ● آب گفت: غرقش می کنم. ● مار گفت: به زهر کارش سازم. چون این چهار دشمن قوی از برای خفاش برخاستند، به درگاه احدیت بنالید، که من خلق ضعیفم و این تعصب از برای تو کشیدم در اصلاح امور بندگان تو، اکنون به این خصم عظیم چه کنم که تاب مقاومت آنها ندارم. خطاب از مصدر جلال الهی رسید که: 👈 هر که به ما توکل کند او را نگاه داریم و هر که امور خود را تفویض نماید پشت و پناه او باشیم... تو از برای مائی چگونه ازبرای تو نباشیم. خطاب رسید به خفاش که چنان تقدیر کردیم که: ۱● پرواز کردن تو در شب باشد تا از آفتاب به تو ضرری نرسد. ۲● باد را مَرکب تو قرار دادیم و تو را بر او مسلط کردیم، تا باد از دهانت بیرون نرود، پرواز نتوانی کرد. ٣● و فضله ی تو را زهر مار ساختیم، که اگر تا یک فرسخی بوی آن بشنود هلاک شود. ٤● و در حق آب چنان تقدیر کردیم که تو را به آن حاجتی نباشد، دو پستان در میان سینه ی تو آفریدیم تا همه سال پر از شیر شود، پس هر وقت تشنه شوی سر بر سینه ی خود گذار و آنچه خواهی بخور. تبارك الله احسنُ الخالقین🌹🌷🌺 ☝ هیچ خلقتی از خداوند را دست کم نگیریم که در آن حکمتی نهفته است... @golchintap
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی می‌کرد که با اینکه سال‌های زیادی عمر کرده بود نمی‌خواست بمیرد. یک روز صبح که پیرمرد می‌خواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد یک دفعه چشمش به یک آدم افتاد که پیش از آن روز او را در آن محلّ ندیده بود. نگاهی از سر تعجب به او انداخت و گفت: نزدیک‌تر بیا تا ببینمت تو کیستی؟ ناشناس که ایستاده بود و او را نگاه می‌کرد نزدیک‌تر آمد و گفت: من کیستم؟ من عزرائیل هستم. پیرمرد همین که نام ناشناس را شنید ترسید و تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد و با همان حال به طرف خانه‌ی حضرت سلیمان (علیه السلام) دوید. پیرمرد وقتی به خانه‌ی حضرت سلیمان رسید در زد و وارد خانه ایشان شد، سپس اجازه خواست و با همان حالت ترس روبه روی حضرت نشست. حضرت جواب سلامش را داد و گفت: چی شده پیرمرد؟ چرا همه‌ی بدنت می‌لرزد؟ چرا رنگت پریده؟ از چیزی ترسیدی؟ پیرمرد در حالی که از شدت ترس زبانش بند آمده بود به سختی توانست بگوید، عزراییل. حضرت لبخندی زد و گفت: کجا؟ چه جوری؟ پیرمرد گفت: امروز صبح که از خانه‌ام خارج شدم تا به سرکار بروم. عزرائیل را در کوچه دیدم خیلی بد به من نگاه می‌کرد، ای پیامبر خدا به فریادم برس من نمی‌خواهم بمیرم. حضرت سلیمان (علیه السلام) پاسخ داد، مرگ حق است از حقیقت که نمی‌توان فرار کرد. ولی اگر با من کاری داری بگو اگر در توانم باشد برایت انجام می‌دهم. پیرمرد گفت: ای فرستاده‌ی خدا من می‌دانم که هر کاری در قدرت تو هست از تو می‌خواهم تا من را نجات دهی. حضرت فرمودند: خوب چه جوری؟ پیرمرد گفت: به فرشتگان نگهبانت که هر کاری از دستشان برمی‌آید بگو من را در یک لحظه به هندوستان ببرند. حضرت گفت: مرد حسابی تو از کجا می‌دانی که عزراییل برای گرفتن جان تو به کوچه‌ی شما آمده بود؟ ولی پیرمرد دست از التماس و ناله و زاری برنمی‌داشت. درنهایت حضرت سلیمان به یکی از فرشتگان نگهبانش سپرد که هرچه زودتر خواسته‌ی این پیرمرد را برآورده کند. فرشته هم در کمتر از یک لحظه مرد را به هندوستان برد و به قصر حضرت سلیمان برگشت. آن روز هم مثل همیشه حضرت سلیمان به امور مردم رسیدگی می‌کردند که عزراییل از راه رسید و بر پیامبر خدا تعظیم کرد. حضرت سلیمان به گرمی از ایشان استقبال کردند و گفتند: چه عجب حضرت عزراییل به دیدن ما آمده‌ای؟ عزراییل گفت: این نزدیکی‌ها کاری داشتم. گفتم حالا که تا اینجا آمده‌ام برای عرض ادب خدمت شما هم برسم. حضرت سلیمان (علیه السلام) به یاد پیرمردی افتاد که چند ساعت پیش به حضور ایشان آمده بود و گفته بود به شدت از نگاه عزراییل ترسیده از عزراییل پرسید راستی می‌خواستم بپرسم صبح چرا پیرمرد همسایه‌ی ما را در کوچه با نگاهت ترساندی؟ عزراییل لبخندی زد و گفت: من کسی را نترساندم، فقط از دیدن آن پیرمرد آنجا خیلی تعجب کردم. حضرت سلیمان (علیه السلام) پرسیدند: چرا؟ عزراییل گفت: تعجب من از این بود که قرار بود من ساعتی دیگر جان آن پیرمرد را در هندوستان بگیرم. اما وقتی دیدم آن موقع او در کوچه هست خیلی تعجب کردم! حضرت سلیمان (علیه السلام) لحظاتی را در فکر فرو رفتند سپس گفتند: به درستی که هیچ کس نمی‌تواند جلوی خواست و اراده‌ی الهی را بگیرد. @golchintap 🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌱❤️ شکرگزاری خدایا شکرگزارم😍🪴 بابت تک‌تک سلول‌های بدنم🧬🧕🏻 بابت تک‌تک تپش‌های قلبم🫀✨ و بابت تک‌تک نعمت‌هایت 🌱🌻 خدایا شکرت که پیرامونم سرشار از آشتی،💐🌈 بخشش و ثروت الهی است. 🌟😇 و من نیز سهم خودم را به وفور می‌ستانم.🤩🕊 پروردگارا شکرت که بهترین‌ها را برایم مقدر کردی.☺️☀️ خدایا شکرت که امروز به من زندگی بخشیدی تا یک روز دیگر بندگی تو را به جا بیارم.😍🍃🌹 خدایا شکرت که توفیق شکرگزاری بهم دادی.🤲🏻😍 خدایا شکرت خدایا شکرت، شکــــرت
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی می‌کرد که با اینکه سال‌های زیادی عمر کرده بود نمی‌خواست بمیرد. یک روز صبح که پیرمرد می‌خواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد یک دفعه چشمش به یک آدم افتاد که پیش از آن روز او را در آن محلّ ندیده بود. نگاهی از سر تعجب به او انداخت و گفت: نزدیک‌تر بیا تا ببینمت تو کیستی؟ ناشناس که ایستاده بود و او را نگاه می‌کرد نزدیک‌تر آمد و گفت: من کیستم؟ من عزرائیل هستم. پیرمرد همین که نام ناشناس را شنید ترسید و تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد و با همان حال به طرف خانه‌ی حضرت سلیمان (علیه السلام) دوید. پیرمرد وقتی به خانه‌ی حضرت سلیمان رسید در زد و وارد خانه ایشان شد، سپس اجازه خواست و با همان حالت ترس روبه روی حضرت نشست. حضرت جواب سلامش را داد و گفت: چی شده پیرمرد؟ چرا همه‌ی بدنت می‌لرزد؟ چرا رنگت پریده؟ از چیزی ترسیدی؟ پیرمرد در حالی که از شدت ترس زبانش بند آمده بود به سختی توانست بگوید، عزراییل. حضرت لبخندی زد و گفت: کجا؟ چه جوری؟ پیرمرد گفت: امروز صبح که از خانه‌ام خارج شدم تا به سرکار بروم. عزرائیل را در کوچه دیدم خیلی بد به من نگاه می‌کرد، ای پیامبر خدا به فریادم برس من نمی‌خواهم بمیرم. حضرت سلیمان (علیه السلام) پاسخ داد، مرگ حق است از حقیقت که نمی‌توان فرار کرد. ولی اگر با من کاری داری بگو اگر در توانم باشد برایت انجام می‌دهم. پیرمرد گفت: ای فرستاده‌ی خدا من می‌دانم که هر کاری در قدرت تو هست از تو می‌خواهم تا من را نجات دهی. حضرت فرمودند: خوب چه جوری؟ پیرمرد گفت: به فرشتگان نگهبانت که هر کاری از دستشان برمی‌آید بگو من را در یک لحظه به هندوستان ببرند. حضرت گفت: مرد حسابی تو از کجا می‌دانی که عزراییل برای گرفتن جان تو به کوچه‌ی شما آمده بود؟ ولی پیرمرد دست از التماس و ناله و زاری برنمی‌داشت. درنهایت حضرت سلیمان به یکی از فرشتگان نگهبانش سپرد که هرچه زودتر خواسته‌ی این پیرمرد را برآورده کند. فرشته هم در کمتر از یک لحظه مرد را به هندوستان برد و به قصر حضرت سلیمان برگشت. آن روز هم مثل همیشه حضرت سلیمان به امور مردم رسیدگی می‌کردند که عزراییل از راه رسید و بر پیامبر خدا تعظیم کرد. حضرت سلیمان به گرمی از ایشان استقبال کردند و گفتند: چه عجب حضرت عزراییل به دیدن ما آمده‌ای؟ عزراییل گفت: این نزدیکی‌ها کاری داشتم. گفتم حالا که تا اینجا آمده‌ام برای عرض ادب خدمت شما هم برسم. حضرت سلیمان (علیه السلام) به یاد پیرمردی افتاد که چند ساعت پیش به حضور ایشان آمده بود و گفته بود به شدت از نگاه عزراییل ترسیده از عزراییل پرسید راستی می‌خواستم بپرسم صبح چرا پیرمرد همسایه‌ی ما را در کوچه با نگاهت ترساندی؟ عزراییل لبخندی زد و گفت: من کسی را نترساندم، فقط از دیدن آن پیرمرد آنجا خیلی تعجب کردم. حضرت سلیمان (علیه السلام) پرسیدند: چرا؟ عزراییل گفت: تعجب من از این بود که قرار بود من ساعتی دیگر جان آن پیرمرد را در هندوستان بگیرم. اما وقتی دیدم آن موقع او در کوچه هست خیلی تعجب کردم! حضرت سلیمان (علیه السلام) لحظاتی را در فکر فرو رفتند سپس گفتند: به درستی که هیچ کس نمی‌تواند جلوی خواست و اراده‌ی الهی را بگیرد. @golchintap 🌸🍃🌼🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💠🔹آیت الکرسی 💠🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ 🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ 🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ 🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ 🌸 أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
‍ 💠خوانـدن این دعـا در ابتدای روز باعـث مبارکی کارهایتان می‌شود💠   💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 《اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ》 ✧✾════✾✰✾════✾✧ ❇️ دعـای ابتـدای روز ❇️ 《اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》 ‍
【 تـوسـل روز پنـج‌شنبـه 】 💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 🍃🌸یا اَبا مُحَمَّـدٍ یا حَسَـنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَـا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله ‍
🍃🌼 عــهــد ثـــابـت 🌼🍃 ☜ پـنــج شــنـبــہ☟ 🔸⤵️ اذڪــار روز 🔶 لا الٰہ اِلَّا اللہ مَلِکُ الحَقُّ المُبین 🔸100مرتبہ 🔶یا رَزّاق 👈 308مرتبہ ⭐️⤵️ ســـوره روز 🍃سوره مبارکہ قیامت🍃 🌟خداوند به او مژده عبور از پل صراط می‌دهد 💦💠💦 ادعیه و زیارت روز 🔹دعای روز پنج شنبه 🔷دعای کمیل 🌸🍃نمــــاز روز ⤵️ 🍃 روز پنجشنبہ ↩️ هرکس چهارده رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید ملائکه به او گویند که هر حاجتی داری بخواه ‍
4_5913647230417373628.mp3
308.6K
💠زیـــارت روز پنـج‌شنبــه 💠به نـام امـام حسـن عـسکری
💢↶ زیـارت امـام حسـن عسـکری علیـه‌السـلام در روز پنـج‌شنبـه 【اَلسَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا وَلِیَّ اللهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا حُجَّهَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّهَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صلَّی اللهُ عَلَيْکَ وَعَلَی آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يا مَوْلاَیَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ أَنَا مَوْلًی لَکَ وَ ﻵِلِ بَيْتِکَ وَ هَذَا يَوْمُکَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُکَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِکَ فِيهِ فأَحْسِنْ ضِيَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ】 🌸🍃سلام بر تو ای ولی خدا ای حسن عسكری علیه السلام سلام بر تو ای حجّت خدا و بنده خاص و خالص خدا سلام بر تو ای پيشوای اهل ايمان و وارث علم پيغمبران و حجّت پروردگار عالميان درود خدا بر تو و بر خاندان تو كه خوبان و پاكان عالمند ای امام من ای حضرت امام حسن عسكری من دوست شما و خاندان شما هستم و در اين روز پنجشنبه مهمان و پناهنده به شما هستم پس از من به لطف مهمان نوازی كن و مرا در جوارت پناه ده به حقّ خاندان تو كه خوبان و پاكان عالمند
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 💠 به وقت نماز 5⃣2⃣ ❇️ نماز روز پنجشنبه 🔆 ده رکعت 🔅 در هر رکعت: حمد+ ده بار توحید ⏳ زمان: طلوع آفتاب تا ظهر 📿التماس دعا
‍ 💠🔹آیت الکرسی 💠🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ 🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ 🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ 🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ 🌸 أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
‍ 💠خوانـدن این دعـا در ابتدای روز باعـث مبارکی کارهایتان می‌شود💠   💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 《اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ》 ✧✾════✾✰✾════✾✧ ❇️ دعـای ابتـدای روز ❇️ 《اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》 ‍
【 تـوسـل روز پنـج‌شنبـه 】 💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦 🍃🌸یا اَبا مُحَمَّـدٍ یا حَسَـنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَـا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَابْنَ رَسُـولِ اللهِ یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله ‍
🍃🌼 عــهــد ثـــابـت 🌼🍃 ☜ پـنــج شــنـبــہ☟ 🔸⤵️ اذڪــار روز 🔶 لا الٰہ اِلَّا اللہ مَلِکُ الحَقُّ المُبین 🔸100مرتبہ 🔶یا رَزّاق 👈 308مرتبہ ⭐️⤵️ ســـوره روز 🍃سوره مبارکہ قیامت🍃 🌟خداوند به او مژده عبور از پل صراط می‌دهد 💦💠💦 ادعیه و زیارت روز 🔹دعای روز پنج شنبه 🔷دعای کمیل 🌸🍃نمــــاز روز ⤵️ 🍃 روز پنجشنبہ ↩️ هرکس چهارده رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید ملائکه به او گویند که هر حاجتی داری بخواه ‍
💢↶ زیـارت امـام حسـن عسـکری علیـه‌السـلام در روز پنـج‌شنبـه 【اَلسَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا وَلِیَّ اللهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا حُجَّهَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّهَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صلَّی اللهُ عَلَيْکَ وَعَلَی آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ يا مَوْلاَیَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ أَنَا مَوْلًی لَکَ وَ ﻵِلِ بَيْتِکَ وَ هَذَا يَوْمُکَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ أَنَا ضَيْفُکَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِکَ فِيهِ فأَحْسِنْ ضِيَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ】 🌸🍃سلام بر تو ای ولی خدا ای حسن عسكری علیه السلام سلام بر تو ای حجّت خدا و بنده خاص و خالص خدا سلام بر تو ای پيشوای اهل ايمان و وارث علم پيغمبران و حجّت پروردگار عالميان درود خدا بر تو و بر خاندان تو كه خوبان و پاكان عالمند ای امام من ای حضرت امام حسن عسكری من دوست شما و خاندان شما هستم و در اين روز پنجشنبه مهمان و پناهنده به شما هستم پس از من به لطف مهمان نوازی كن و مرا در جوارت پناه ده به حقّ خاندان تو كه خوبان و پاكان عالمند
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 💠 به وقت نماز 5⃣2⃣ ❇️ نماز روز پنجشنبه 🔆 ده رکعت 🔅 در هر رکعت: حمد+ ده بار توحید ⏳ زمان: طلوع آفتاب تا ظهر 📿التماس دعا
4_5913647230417373628.mp3
308.6K
💠زیـــارت روز پنـج‌شنبــه 💠به نـام امـام حسـن عـسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا