لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 کوئوکا 📚
نویسنده ✍️ رویا قاسمی
ژانر : عاشقانه اجتماعی
تاریخ انتشار : 12/16/۱۳۹۹
#کوئوکا
#ko_eo_ka
#نویسنده #رویا_قاسمی
#ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
💥نوع قلم : #قلم_قوی💥
💥کانال کتاب در تلگرام ما💥
http://telegram.me/goldjar
کانال کتاب در eitaa
https://eitaa.com/goldjar
#خلاصه_رمان #کوئوکا
یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش میکنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه عمو دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا میشه صهبا تازه میفهمه که اون…
💥لیست رمانهای رویا قاسمی 💥
کوئوکا
جهانگرد کوچک
سارا
تو همیشه بودی
محو شده در ابرها
عاشقانه اشتباه کردم
#خلاصه_رمان 📗#نفرین_نقره_ای📗
لینک LINK که پسری ۱۶-۱۷ساله است که همرا با پدر ناتنیاش مکس MAX و مادرش زندگی میکند. متوجه میشود که زندگیاش به طور عجیبی قابل پیش بینی است. همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی برای او میشود. همچنین میفهمد خانوادهای که قبلا در خانهی آنها زندگی میکردند به طور مشکوکی به قتل رسیده اند. آیا قبل از مرگ میتواند کسی ر ا نجات دهد؟ یا سرنوشتی بجز مرگ دارد؟ فقط او میتواند همه را از شر این نفرین نقرهای نجات دهد…
📚#نفرین_نقره_ای📚
#نویسنده #Rengiari کاربر انجمن نودهشتیا
#ژانر #فانتزی #ترسناک #جنایی #خارجی #معمایی
May 11
هدایت شده از gold jar کتاب برای انواع گوشی های موبایل و کمپیوتر
📚( اسطوره )📚
💥نسخه کامل💥
نویسنده ✍️ پگاه رستمی فرد
P*E*G*A*H
ژانر: عاشقانه اجتماعی پایان خوش
نوع قلم : قلم قوی
تاریخ انتشار : خرداد ماه 1393
#اسطوره
#Ostooreh
#نویسنده : #پگاه_رستمی_فرد
#PEGAH
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #پایان_خوش
#نوع_قلم : #قلم_قوی
کالنال اصلی ما در تلگرام است
https://telegram.me/goldjar
💥کانال ایتا eitaa ما💥
🆔@Goldjar
هدایت شده از gold jar کتاب برای انواع گوشی های موبایل و کمپیوتر
📕#خلاصه_رمان 📚
#اسطوره
داستان رمان اسطوره درباره دختری دانشجو به نام شاداب است که در حال تحصیل در ترم سه رشته مهندسی عمران در دانشگاه تهران است. وضعیت مالی خانواده شاداب ضعیف است و برای گذران زندگی مجبور می شود در کنار تحصیل به دنبال کاری نیمه وقت بگردد. تبسم دوست شاداب اون رو برای کار به یک شرکت تبلیغاتی معرفی میکنه که رئیس این شرکت مردی به نام دیاکو است که شاداب اون رو از قبل میشناخته و به دلیل یک اتفاق عاشق اون بوده در حالی که دیاکو از این موضوع بی خبر بوده است.