🌷به نام خداوند بخشنده مهربان
📙قصه میمون بازیگوش🐒🐒
✍نوشته: مسلم عباسپور
1⃣ در یک جنگل سرسبز و پر از درختان بلند، کنار رودخانه زیبا حیوانات زیادی کنار هم، به خوبی و خوشی زندگی میکردند.
حیوانات این جنگل زیبا، برای زندگی در کنار هم، یک قانون گذاشته بودند و همه آن را قبول داشتند.
قانون این جنگل این بود که هیچ کدام از حیوانات نباید حیوان دیگر را اذیت کند. حیوانات این جنگل، این قانون را به خوبی رعایت می کردند.
یکی از حیوانات این جنگل سرسبز میمون بازیگوش بود. میمون بازیگوش در کنار بقیهی حیوانات در این جنگل زندگی میکرد.
میمون بازیگوش روی درختان بازی میکرد. او همیشه، از شاخههای درختان آویزان میشد و به این طرف و آن طرف میپرید...
ادامه دارد 🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
2⃣ میمون کوچولو یک روز صبح که با دست چپ از شاخهای آویزان شده بود، و با دست راست با انگشتان پایش بازی می کرد، خواست با یک حرکت سریع از دم آویزان شود که از درخت افتاد پایین، روی شاخهی پایین تر. روی اون شاخه، یک مار خوابیده بود که فیش فیش صداش در اومد و پرت شد و افتاد روی شاخهی پایینتر.
مار که بدنش حسابی درد گرفته بود خیلی عصبانی شد و خواست میمون را تنبیه کند...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
3⃣ اما میمون بازیگوش با ترس خودش را جمع کرد و به مار گفت: « وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان! »
مار گفت: « من تو را می بخشم. اما مراقب باش با حواس پرتی و بینظمی، به خودت یا دیگر حیوانات آسیب نرسانی. »
بعد میمون بازیگوش که از ترس داشت میلرزید، از مار خداحافظی کرد و با سرعت از آنجا دور شد.
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
4⃣ روز بعد میمون بازیگوش رفت به بازی ادامه داد، و از نارگیلی آویزان شد و تاب خورد، و بعد پرید روی شاخه دیگر.
ناگهان آن نارگیل از آن بالا کنده شد و افتاد تو لانهی کلاغ ها. جوجه کلاغها ترسیدند و قار و قار کردند.
پدر و مادر جوجه کلاغها عصبانی شدند و خواستند میمون را تنبیه کنند...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
5⃣ میمون بازیگوش که فهمیده بود چه کار کرده به جوجه کلاغها گفت: « وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان! »
جوجه کلاغهای مهربان به پدر و مادرشان گفتند: « ما او را می بخشیم. اما به شرطی که مراقب باشد با حواس پرتی و بی نظمی، به خودش یا دیگر حیوانات آسیب نرساند.»
میمون بازیگوش از کلاغها خداحافظی کرد و رفت.
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
6⃣ روز بعد میمون بازیگوش رفت به بازی ادامه داد، و شاخه نازکی را گرفت و یک تاب بلند خورد و شیرجه زد روی سنگی که وسط برکه بود...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
7⃣ قورباغه سبز از روی سنگ لیز خورد و شلپّی افتاد توی آب.
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
8⃣ میمون بازیگوش به قورباغه گفت: «وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان!»
قورباغه مهربان گفت: «من تو را میبخشم. اما مراقب باش با حواس پرتی و بینظمی، به خودت یا دیگر حیوانات آسیب نرسانی.»
میمون بازیگوش از قورباغه خداحافظی کرد و رفت.
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
9⃣ دوباره میمون بازیگوش پرید بالا و تنه درختی سیبی را گرفت و رفت بالا و بالا و بالاتر. سیب از دستش افتاد و به سر تنبل سه انگشتی خورد. تنبل سه انگشتی از بالای درخت به پایین افتاد...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
🔟 خود میمون بازیگوش هم از روی درخت سُر خورد و افتاد روی کلّهی خرس تنبل درختی!...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
1⃣1⃣میمون بازیگوش آمد سیب را برداشت و به تنبل درختی گفت: «وای! ببخشید، حواسم نبود، ندیدمتان!»
تنبل درختی مهربان گفت: «من تو را میبخشم. اما مراقب باش با حواس پرتی و بی نظمی، به خودت یا دیگر حیوانات آسیب نرسانی.»
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
2⃣1⃣ میمون بازیگوش سیب را خورد و بعد با دُمش از شاخهای آویزان شد و خواست سیب دیگری بچیند که یهو سیب از آن بالا چرخ خورد و چرخ خورد و تالاپی افتاد پایین. اما ...
ادامه دارد🔻
🌷کانال کودک و نوجوان گلهای انتظار↙️
🆔 @Golentezar
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄