🥀امام حسین علیه السلام میفرمایند :
🌿خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى آورد و آن گاه او از ستم گران انتقام مى گیرد.
🖋️إثباة الهداه، ج. ۷، ص. ۱۳۸
@golestan_tanhamasir
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
سلام و نور 🤚
صبحتون بخیر🌷
روزتون پر از حس و حال خوب👌
👈حس خوب یعنی
بدونیم خدایی داریم
که همیشه حواسش
به زندگیمون هست
لحظههاتون پر از یاد خدا💫
آدینتون در کنار خانواده همراه با آرامش🌸
به امروز خوش اومدید😊
@golestan_tanhamasir
تحول ماندگار استان گلستان
قرائتـــ #زیارت_عــاشـورا با نوای استاد محسن فرهمند، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🔸
قرائتـــ #زیارت_عــاشـورا با نوای استاد محسن فرهمند، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🔸 روز چهاردهم
@golestan_tanhamasir
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 پس از ظهور پاسخ امام زمان (عج) به معترضین انتقام کربلا چیست؟
إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً...
#ظهور
#امام_عصر
#عصر_ظهور
#استاد_عالی
@golestan_tanhamasir
✅ گریه باید عزمآفرین و حرکتدهنده باشد.
🔻 گریه بر #امام_حسین علیهالسلام، و همینطور گریه بر فراق #امام_زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف باید #عزمآفرین و #حرکتدهنده باشد، نه گریه از سر ناامیدی و عجز و ناتوانی.
#منتظر_ظهور نباید ساکت و خموده فقط بر فراق امام زمان گریه کند،
👈🏻 بلکه گریه باید در او ایجاد سوز و عطش و درنتیجه، ایجاد تحرک کند.
چنین اشک و آهی است که مایهی تداوم نهضت امام حسین علیهالسلام و حیات نهضت عاشورا خواهد بود. ✔️
همانگونه که امام سجاد و سایر ائمه علیهم السلام بعد از ایشان با گریه بر مظلومیت امام حسین علیهالسلام، نهضت عاشورا را زنده نگه داشتند.
🔺 احیای امر #اهلبیت علیهمالسلام از طریق مجالس و ذکر مصیبت و گریه بر ایشان میسر است.
به تعبیر امام خمینی رحمتالله علیه: گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است.
این که در روایات هست که کسی که گریه کند یا بگریاند یا تباکی کند، برای این است که... این نهضت امام حسین علیهالسلام را دارد حفظ میکند.✔️
👤 #استاد_محمدرضا_عابدینی
📚 برگرفته از کتاب #ادب_عاشقی
📖 ص ۹۲
@golestan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
@golestan_tanhamasir
تحول ماندگار استان گلستان
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_وششم اصلا انتظار چنین جواب قانع کننده ایی رو نداشت با
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_بیست_وهفتم
همین جور با خودم داشتم فکر میکردم و ذهنم درگیر و نگران بود که دیدم خانم حسینی نشست کنارش! دستش رو انداخت دور گردن دختر...عه!عه...نمی دونم چی شد که دختر شروع کرد زار زار گریه کردن...
نیم ساعتی گذشت و من از دور فقط نگاه میکردم خانم حسینی با محبت و مهربونیش حسابی دختر رو شرمنده کرده بود! چقدر غبطه خوردم به سلاحی که خانم حسینی داشت چقدر کاربردی و موثر بود درست می خورد به هدف... گاهی تیر سلاحش به قلب می خورد و گاهی به عقل و منطق و اثرش رو می گذاشت...
بعد از نیم ساعت با روبوسی و دست دادن از هم خدا حافظی کردن . خانم حسینی اومد طرفم و کلی عذر خواهی کرد که معطل شدم گفتم: چی شد مامان ظاهرا سلاح شما کاربردی تر بود! لبخندی زد و گفت: بندگان خدا مسافر بودن و خسته راه...و بدون جا...غریب توی شهر... برای ثبت نام دانشگاه اومده بودن که من کمی راهنمایشون کردم بعد هم سکوت کرد... من هم خوب می دونستم راهنمایی های خانم حسینی از چه جنسی هست...
در سکوت یک چهارشنبه زهرایی دیگه رو به ذهنم سپردم تا نشانی باشد برای ادامه ی مسیرم...
یکسالی از حضورم در جمع تیم بچه های چهارشنبه های زهرایی می گذشت... تا اینکه یه روز چهارشنبه که به محل استقرارمون رسیدیم بعد از تقسیم کارها خانم حسینی به من گفت: نازنین جان بمون با شما کار دارم...
حقیقتا اون لحظه فکر نمی کردم خانم حسینی مطلبی رو میخواد بهم بگه که تاثیر زیادی در زندگیم داشت...
همه رفتند من موندم و خانم حسینی... گفت: نازنین چه خبر!؟ چکار کردی دانشگاه رو؟ تموم شد؟! یه نگاه تعجب برانگیزی به خانم حسینی کردم گفتم: مامان داری شوخی می کنی! من هفته قبل داشتم بهتون می گفتم ترم آخرم و ایام غم بار امتحانات!
یکدفعه گفت: آهان راست میگی یادم رفت دختر... اصلا بذار برم سر اصل مطلب به من حاشیه سازی نیومده!
ببین دخترم یه موردخیلی خوب با شرایط تو هست که میخواستم ببینم موافقی تا بگم با خانواده تماس بگیرند؟ بعد هم شروع کرد از فضائل و ادب و اخلاق و اینکه هر چه خوبان همه دارند این آقا پسر یکجا دارد...گفتن!
من شوکه نگاهی به خانم حسینی انداختم و گفتم: شما که می دونید من یه تجربه تلخ داشتم که براتون گفتم به خاطر همین اصلا به این موضوع فکر نمی کنم راستش اصلا می ترسم به این موضوع فکر کنم!
خانم حسینی خیلی جدی گفت: اولا این فرق میکنه! دوما قرار نیست که تا آخر عمرت به خاطر یه تجربه زندگیتو نابود کنی عزیزم...
با خودم گفتم: حتما کسی رو که خانم حسینی معرفی میکنه سبکش با سبک امید فرق می کنه! خلاصه بگم خانم حسینی مجابم کرد و من شماره خونه رو دادم بهشون و قرار شد تماس بگیرند من هم دیگه چیزی نپرسیدم که حالا این آقا پسر کی هست؟؟؟
ذهنم دوباره درگیر شده بود تلفیقی از ترس و امید توی ذهنم شکل گرفته بود!
روز بعد تلفن خونمون زنگ خورد مامانم گوشی رو برداشت... قرار شد با آقازاده صحبت کنیم بعد اگر به توافق رسیدیم تشریف بیارن خونه... دلم مثل سیر و سرکه می جوشید.. مامانم گوشی رو گذاشت و گفت: مامانشون بود گفتن: از طرف خانم حسینی معرفی شدن برای امرخیر...
دوشنبه قرار شد با هم صحبت کنیم و خدا میدونه تا دوشنبه چی به من گذشت! مرور خاطرات تلخ نامزدی با امید وحشتی به دلم انداخته بود... از اون طرف هم تعریف های خانم حسینی نوری رو روشن میکرد... اصلا نمیدونستم با کی میخوام صحبت کنم؟ چه جور شخصیتی داره؟و چه تفکراتی؟ سردر گمی مبهمی بود... بالاخره دوشنبه شد...
چون جلسه فقط برای آشنایی بود با مادرشون اومدن خونه، بعد از حال و احوال با خانوادم ،مادرم من رو صدا زد از شدت استرس رنگ صورتم مثل لبو سرخ شده بود رفتم داخل اتاق پذیرایی سرم پایین بود سلام کردم مادرشون بلند شد و روبوسی کرد، یکدفعه با صدای سلام آقا پسر جا خوردم!
و به سمت صدا برگشتم!
قیافه رو که دیدم مثل مجسمه خشکم زد! زبونم بند اومده بود و باورم نمی شد! چرا! چرا! منه ذی شعور فامیل این پسره رو از خانم حسینی نپرسیدم! وای که چقدر من... بنده خدا که متوجه بهت و تعجب و استرس من شده بود همینجور سر پا وایستاده بود با همون حال گفتم: بفرمایید!
مامانها به بهانه ای رفتند بیرون و گفتند: شما صحبتهاتون رو بکنید لحظاتی به سکوت گذشت من کلا لال شده بودم! که شروع به صحبت کرد و با همون حجب و حیاش گفت: جسارتا شما شروع کننده باشید بفرمایید ویژگی های همسر مورد نظرتون رو بگید که چه شرایطی باید داشته باشند...
منم از شدت استرس ساکت!
داشتم فکر میکردم یعنی من رو شناخته!
متوجه استرس من شد و دوباره تکرار کرد ببخشید خانم کاظمی معیارهای شما برای همسر آیندتون چیه؟
مثل آدم های گنگ من من کنان گفتم: شما بفرمایید شروع کنید گفت: پس بااجازه شما...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
هدایت شده از تحول ماندگار استان گلستان
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
@golestan_tanhamasir
♥🌹
سلامتی عشقـترین رهبر دنیا صلوات یادتون نره!
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡"
🔰💢🔆🌀
✋السَّلاَمُ عَلَيْكَ (ایها) اَلثَّائِرُ بِدَمِ اَلْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ؛
سلام بر تو ای خونخواه شهید کربلا
🏴
@golestan_tanhamasir
#تنهامسیرآرامش_استان_گلستان
امام حسین علیهالسلام جونم بفداش
"بدانید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمتهای الهی است، پس نسبت به نعمتها روی برنگردانید؛ وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد."
📚نهج الشهادة، ص۳۸
#صلی_الله_علیک_یا_اهل_بیت_نبوة
💠و بندگان خداى رحمان كسانى اند كه
روى زمين به نرمى گام برمى دارند
و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملايمت پاسخ مى دهند
و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده شب را به روز مى آورند
✨✨✨✨✨
سلام و احترام🤚
صبحتون پرنور🌸
اول هفتمون رو معطر و مزین میکنیم با عطر صلواتی بر محمد و ال محمد صلیالله علیه و آله
💫اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 💫
خدارو شاکریم که یک روز دیگه و یک آغاز هفته ای دیگه رو در پیش داریم🤲
الهی که امروزمان آغاز دوباره ای باشه برای شکر بیکران از نعمتهای الهی 👌
زندگیتون و ثانیه هاتون پر باشه از آرامش و خیرو برکت✅
به امروز خوش اومدید😊
@golestan_tanhamasir