🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرس
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_اول
شهيد عثمان فرشته در سال 1332 در روستاي دله مرز سروآباد به دنيا آمد، بدليل آنكه خانواده او از امكانات مالي مساعدي برخوردار نبودند چند كلاس بيشتر درس نخواند و مجبور شد كه در كنار پدر و برادر خود كار كند .
در سال 1351 به خدمت سربازي رفت و در باشگاه افسران قوچان مشغول انجام خدمت شد، در سال 1352 پدر بزرگوار خود را از دست داد و يكسال بعد خدمت را تمام كرد؛ سپس به اهواز رفت و در يك شركت مشغول بكار شد .
در همانجا بود كه به جمع حاميان انقلاب پيوست و در حد توان خود براي به ثمر رسيدن آن تلاش كرد، او از درآمد خود يك قبضه تفنگ برنو خريد و در كنار ساير همرزمان كُرد با عمال رژيم منفور پهلوي جنگيد .
آنها با ياري يكديگر، شهرباني رژيم شاه را در شهرستان مريوان محاصره كردند و به تصرف خود درآوردند در اين حادثه شهيد گرانقدر عبدالله طرطوسي هم حضور داشت .
بعد از پيروزي شكوهمندانه انقلاب اسلامي به روستاي دله مرز مراجعه كرد و مدتي را در آنجا ماند بخاطر نا امني منطقه كردستان و حضور نيروهاي ضد انقلاب در آن، به كرمانشاه رفت و به عضويت سپاه در آمد .
#ادامه_دارد ...
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_اول شهيد عثمان فرشته در سال 1332 در روستاي دله مرز سروآباد
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_دوم
با لياقت و كارآيي شايسته اي كه از خود نشان داد طولي نكشيد كه از سوي سردار سرافراز سپاه اسلام شهيد محمد بروجردي به سمت مسئول گروهان سپاه منصوب شد، سپس به پاوه رفت و فرماندهي عمليات آنجا را پذيرفت.
بعد از پاكسازي منطقه پاوه به سنندج آمد و در پي آن به سپاه مريوان پيوست، مدت دو ماه در روستاهاي تيش تيش و شويشه بود بعد به مريوان رفت و به فرماندهي سپاه آنجا منصوب شد.
در آن سمت بود كه به پاكسازي روستاهاي مريوان از لوث نيروهاي ضد۸ انقلاب پرداخت و موفق شد با ياري همرزمان غيور خود بسياري از روستاها را پاكسازي و تعداد زيادي از نيروهاي ضد انقلاب را كه در آنها مقر داشتند به هلاكت برسانند.
به هر روستايي كه مي رفت ماهيت پليد گروهك ها را افشا مي كرد و اهالي را براي پيوستن به پيشمرگان مبارز كُرد دعوت مي كرد بطوريكه تعداد زيادي از آنها دعوت شهيد فرشته را پذيرفته و در جمع مجاهدان نور عليه ظلمت قرار مي گرفتند.
بعد از آنكه روستاهاي مريوان پاكسازي شد از سوي فرمانده سازمان پيشمرگان مسلمان كُرد ماموريت يافت به منطقه كامياران برود و به پاكسازي آنجا اقدام كند.
#ادامه_دارد ...
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_دوم با لياقت و كارآيي شايسته اي كه از خود نشان داد طولي ن
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_سوم
وقتي كه اسم شهيد عثمان فرشته در ميان كساني كه او را مي شناختند و با او آشنايي داشتند آورده مي شود همه آنها به شجاعت و زيركي او اعتراف مي كنند، اين شهيد بزرگوار بيش از اندازه شجاع و نترس بود؛ رفتار بسيار عجيبي داشت از هيچ چيزي نمي ترسيد؛ مي شد او را ضرب المثل شجاعت و جرات دانست.
وقتي حركات و سكنات بسيار عجيب او را مي ديدي مي گفتي كه او واقعا فرشته است چرا كه وقتي همرزمان او سنگر مي گرفتند اما باز مورد اصابت تير دشمن واقع مي شدند.
واقعا شگفت مي نمايد كسي در برابر تيرهاي حساب شده قناسه كه مو را هم از زمين برمي داشت به سلامت بگذرد و يكي از آن تيرها هم به او اصابت نكند، فرشته است.
يكي از همرزمان شهيد مي گويد يك روز با شوخي به او گفتم كه كاك عثمان شما چه دعايي را با خود حمل مي كنيد كه تير دشمن به شما اصابت نمي كند ايشان در حاليكه مي خنديد گفت: من از خداي خود خواسته ام كه بدست ضد انقلاب نيفتم و با تير مستقيم آنها كشته نشوم.
او شجاعت را با خون و رگ خود عجين مي ساخت و ذره اي ترس و واهمه را در وجود خويش راه نمي داد، شهيد فرشته علاوه بر شجاعت سرشاري كه داشت تيرانداز ماهري هم بود.
به گفته يكي از همرزمان شهيد؛ او حتي سكه پولي را كه در آسمان پرتاب مي كردند هنوز به زمين نرسيده مورد هدف قرار مي داد.
نيروهاي ضد انقلاب از شنيدن نام شهید فرشته تنشان به لرزه مي افتاد.
بطور يقين مي توان صلابتي را كه بدست آورده بود حاصل شجاعت و از خود گذشتگي او دانست.
شجاعتي كه سرشار از اخلاص و عاري از تظاهر بود؛ شجاعتي كه توقع و ادعايي را در پي نداشت و از مردانگي و غيرت آكنده بود.
وقتي كه دستور عقب نشيني را دريافت مي كرد بسيار ناراحت مي شد چرا كه دوست داشت هميشه رو به دشمن داشته باشد و كوچكترين ضعفي را بدست او ندهد، توكل عجيبي به خداوند يكتا داشت و در آغاز هر كاري خدايا به اميد تو مي گفت.
#ادامه_دارد ...
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_سوم وقتي كه اسم شهيد عثمان فرشته در ميان كساني كه او را م
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_چهارم
به همرزمان خود توصيه مي كرد با وضو به درگيري بروند و در زمان درگيري آيه الكرسي بخوانند؛ قبل از پاكسازي روستاها به نيروهاي خودي گوشزد مي كرد مراقب مردم باشند و از كشتن افراد بي گناه دوري كنند.
با نيروهاي ضد انقلاب بسيار قاطعانه رفتار مي كرد و حتي كوچكترين حركتي را كه دليل نرمش او در مقابل آنها باشد انجام نمي داد.
در همه عمليات ها پيشتاز بود؛ جلوتر از همه حركت مي كرد؛ سعي داشت به جاي همه نيروها بجنگد و بيشترين ايثار و مردانگي را انجام دهد.
او براي نيروهاي غير بومي احترام بيشتري قايل مي شد و آنها را مهمان هاي عزيز خطاب مي كرد، بسيار سخي و بخشنده بود؛ به دليل آنكه خود طعم تلخ فقر را چشيده بود درد فقرا را مي دانست و يكي از توصيه هاي مكرر خود را رسيدگي به محرومان و تهيدستان منطقه قرار مي داد.
به گفته يكي از همرزمان وي، روزي كه شهيد مقداري از مايحتاج خود را تهيه كرده بود در راه با پيرزني برخورد مي كند و وقتي كه از او مي پرسد به كجا مي رود پيرزن در جواب مي گويد به روابط عمومي سپاه مي روم تا مقداري وسايل بگيرم، در اين هنگام روحيه سخاوت و بخشندگي شهيد جوش مي آيد و به همرزم خود مي گويد دست پيرزن را بگير و سوار ماشين كند پيرزن را تا نزديك منزلش مي برند و شهيد همه وسايلي را كه براي خانه خودش خريده بود به او مي دهد.
#نحوه_شهادت
در 25 خرداد ماه سال 61 گروهي از همرزمان شهيد فرشته كه در پايين كوهي به نام تفين قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد تماس مي گيرند و موقعيت خطرناك خود را براي او گزارش مي دهند.
شهيد فرشته بعد از يك ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 كه بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشت، مستقر مي شود.
اما بعد از يكبار شليك كردن به طرف قله كوه كه مقر نيروهاي ضد انقلاب بود، توپ گير مي كند و ديگر عمل نمي كند.
در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و موقعي كه مي خواهد نقص توپ را برطرف كند توپ عمل مي كند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيكر مطهر او را تكه تكه مي كند.
آري همانطور كه شهيد بارها آرزو مي كرد تكه تكه شد و جنازه او در درون كيسه اي قرار گرفت.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🍀✨
🌷کانالی پر از بوی شهدا😍
📎شهدا دستگیر عالم هستند...... 🤲🏻
🔷 اگه میخواید توی اینروزای پراز گناه و غفلت با شهدا رفیق بشید و بوی شهدا بگیرید یه سری به کانال گلستان خاطرات شهدا بزنید که پراز مطالب ناب شهدایست👇👇👇
🖊داستانهایی از زندگی شهدا که شمارو متحول میکنه📚
🔖رمانهای جذاب و خواندنی📖
📌شعرهای ماندگار
🖇زندگینامه وخاطرات شهدا که با خوندنش دلتون هوای شهدا و شهادت میکنه📙
🎙فیلم و عکس از شهدای مدافع حرم و....📸
🌸استیکر های مذهبی و شهدایی🌸
🖊متن نوشته و دلنوشته....🗒
🎗مسابقه های شهدایی...🏆
🕊راهیان نور مجازی
معرفی یادمانها و... هرچی که بخوای رو میتونی در کانال گلستان خاطرات شهدا جستوجو کنید🌅
منتظر حضور گرمتون هستیم 🙏🌹
زووووووودی بیاین جا نمونید رفقا🚨
🔹عضویت در گروه وکانال👇🏻👇🏻
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی ✫⇠قسمت :4
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی
✫⇠قسمت :5⃣
#نیمه_پنهان_ماه
✍ به روایت همسر شهید
✏️آن شب بعد از صحبتها دوباره من را در خلوت تفکر فرو برد و به آینده ام فکر می کردم . خدایا تو خودت کمکم کن من که نمیدانم فردایم چگونه آغاز می شود و زندگی مشترکمان به چه شکل آغاز و ادامه خواهد یافت.
✏️آنشب هر چه کردم که بخوابم درست موفق نشدم و همه اش توسل به خدا می بستم اینکه فردا صبح که قرار خرید گذاشته شده چه پیش خواهد آمد. گفتم: خدایا توکل بر تو...
✏️صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم و نمازم را خواندم و منتظر شدم که چه موقع درب منزل به صدا در می آید. بالاخره حدود ساعت 8 صبح بود که درب منزل به صدا در آمد. متوجه شدم که خود آقا مرتضی هست. در نهایت تعدادی از خانواده ما و خانواده ایشان از روستا به سمت شهر فسا برای خرید عروسی حرکت کردیم. یادم نمی آید که مدت خرید چقدر طول کشید. فقط یک دست لباس و یک حلقه طلا به قیمت 600 تومان خریده شد و مجددا به روستا مراجعت نمودیم.
✏️روز بعد به فسا آمدیم و در محضر جناب آقای شریعتی در یک مجلس ساده و بدون آب و رنگ به عقد یکدیگر در آمدیم. و اینجا سر آغاز زندگی جدیدی بود که تا آن موقع از ان خیلی هراس داشتم. ولی به هر ترتیب این سرنوشت انسان را رها نمی کند و یک روز او را به دام خواهد انداخت. من هم مثل همه زوج هایی که در آغاز راه هستند، خوشحال بودم و احساس غرور می نمودم که با یک چنین انسانی ازدواج نموده ام. آن روز نمی دانم چقدر طول کشید که از فسا به روستای جلیان آمدیم ما که آنچنان گرم صحبت بودیم که زمان هم از دستمان در رفته بود.
✏️پس از مراجعت به روستا سفره ی مختصری در عصر آن روز پهن شد و جشن ساده و کوچکی با حضور گرم و پر شور خانواده های دو طرف برگزار کردیم و آن روز با شکوه و خرم هم گذشت و چند روزی در همین حال و هوا با هم زندگی نامزدی را شروع کردیم. یک روز به منزل ما آمدند و عنوان کردند که من می خواهم به جبهه بروم. تعجب کردم و به ایشان گفتم آقا مرتضی ما تازه با هم وصلت کرده ایم مدتی بمانید بعد می خواهید بروید آن وقت حرفی ندارم .
✏️آقا مرتضی رو به من کرد و با همان چهره خندان همیشگی گفت: خودت می دانی که جبهه بیشتر به من نیاز دارد تا اینجا. من یادم نمی آید جز همان صحبت اولیه حرفی پیرامون این موضوع به ایشان زده باشم بالاخره او هم بار سفر خود را بست و عازم جبهه شد و ما را برای اولین بار در تنهائیهای مادی زندگی قرار داد و راستش رابخواهید من آن انسان قبلی نبودم که نسبت به رفتن ایشان به ماموریت حساس نباشم او دیگر جزء من بود و من هم جزئی از او.
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
کانال سنگر شهدا
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا #صلوات🍃
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی ✫⇠قسمت :5
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی
✫⇠قسمت :6⃣
#نیمه_پنهان_ماه
✍ به روایت همسر شهید
✏️جدایی و تنهایی خیلی برایم سخت بود. ولی چه کاری از دست من بر می آمد. تنها کاری که انجام می دادم این بود که هر از دو ماه یک بار به انتظارش بنشینم تا چند روزی برای مرخصی به شهرستان بیاید و آن هم فقط برای چند روز.
✏️حدود چند روز از پیوند ما می گذشت و ما موفق به برگزاری مراسم عروسی نمی شدیم. هر وقت حرف و گفتگوهایمان را انجام می دادیم که این مراسم را برگزار کنیم یک نفر شهید می شد و ما مجبور بودیم مدتی مراسم را به عقب بی اندازیم. تا اینکه پس از روز چهلم یکی از شهدا موفق شدیم در اسفند سال 1360 در یک مراسم کاملا روحانی بدون سرو صدا, مراسم عروسی را بر پا کنیم.
✏️یادم هست در صبح آن روز آقا مرتضی در جمع خانوادگی حاضر شد و عنوان کرد که خواهشی از شما دارم که این مراسم بدون سر و صدا برگزار شود چرا که اطراف ما خانواده معظم شهداء وجود دارند که مدت زیادی نیست که عزادار شده اند.
✏️ البته همگی موافق صحبت های آقا مرتضی بودند و واقعا هم اینطور شد و این عمل طوری انجام شد که حتی خیلی از همسایه ها فکر نمی کردند در خانه ما عروسی است.
به هر صورت که بود با خوبی و خوشی این مراسم به اتمام رسید. پس از آن با سکوت به خانه پدرشان رفتیم.
✏️باز هم یادم می آید که آقا مرتضی چند روزی بیشتر پهلوی من نماند و تقریبا نزدیکی های عید بود که مجددا ندای رفتن به جبهه سر داد. من از او خواهش کردم که عید را پهلوی ما بماند بعد از عید برود ایشان در جواب به من گفت: شماچطور انتظار از من دارید، زمانی من عید کنار خانواده باشم آن وقت عده زیادی که شرایط من را دارند در جبهه و جنگ بجنگند. وجدانم قبول نمی کند که بعنوان یک مسلمان این کار را انجام دهم.
✏️راستش را بخواهید رفتن آقا مرتضی به جبهه برای من خیلی سخت بود, چون که من تا به حال این سختی ها را به خودم ندیده بودم و در آن زمان فقط پانزده سال داشتم. تنهایی برایم خیلی سخت بود. ناخودآگاه گریه ام گرفت.
✏️با آن چهره آسمانیش مقابل من ایستاد و گفت: ببینم تو که مخالف رفتن من به جبهه نیستی!
همان طور که اشک می ریختم سرم را بالا آوردم و با اشاره سرم به ایشان فهماندم که نه تنها ناراضی نیستم بلکه به داشتن این چنین همسری افتخار می کنم.
✏️ روبروی من نشست و خیلی در مورد جبهه و جنگ برایم صحبت کرد که در آن جا چه خبر است و چه کارهای انجام می دهیم. من سراپا گوش بودم و فقط سکوت اختیار کرده بودم. در پایان حرف هایش به من گفت شما دوست دارید که با حضرت زینب(س) همدردی کنید؟
من هم درجواب ایشان گفتم بله!
✏️گفت:پس گوش کن این زمان همان دوران است، هیچ فرقی نکرده اگر آن زمان نبودی حالا نشان بده که مسلمانی و پیرو امام حسین(ع). شما فکر می کنید که امام حسین نمی دانست که شهید می شود و نمی دانست که خانواده اش را به اسیری می برند او می توانست با یزید بیعت کند یا نه! و یک زندگی راحتی برای خودش فراهم کند اما این کار را نکرد و تن به ذلت نداد با یزید جنگید و با لب تشنه شهید شد.
✏️پس ما کی می خواهیم ثابت کنیم که پیرو امام حسین (ع) و ائمه اطهار هستیم چه موقع بر ما فرض می شود که باید از ناموسمان از خاکمان از وطنمان و از اسلام عزیزمان دفاع کنیم. الان هم با آن زمان تفاوت چندانی پیدا نکرده امروز هم برای حفظ آبرو اسلام باید خون داد و من حاضرم خونم را بدست این کافران از خدا بی خبر ریخته شود, ولی یک وجب از خاک کشورم را از دست ندهم ...
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
کانال سنگر شهدا
#ادامه_دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا #صلوات🍃
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
السلام علی شهدای #کربلا ❤️❤️
سلام به دوستان ✋
امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم...
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست ... »
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#سلام_فرمانده
واجبِ شرعیِ عشقست
سلامِ سرِ صبح☀️
السلام ای
همه ی عشق و
مسلمانی من💞
✨ *السَلامُ علیك یٰاصٰاحبَ الزّمٰان* ✨
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صـ۱۳٤ـفحه 📚
🍃رفیق شهیدم ابراهیم هادی 🍃
🍃هدیه به امام زمان(عج)🍃
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا
فراموشتــــــــان نڪردیم
در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ
فراموشمــــــــان نڪنید
آے شہــــــــــداء ...
#صبحتون_شهدایی 🕊🕊🕊
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید سیدمجتبی علمدار
سعی کنید
قرآن انیس و مونس تان باشد
نه زینت دکورها
و طاقچههای منزلتان!
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ توصیه مشترک حاج قاسم و مرحوم فاطمینیا
#عاقبت_بخیر_نخواهد_شد هر کسی علیه رهبری کار کنه
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دعوت نامه💌
🔻هیئت مجازی 📲
🎤دعای کمیل
🔉 سخنرانی و روضه
📆پنجشنبه 26 خرداد 1401
⏰ زمان:ساعت21:00
🕌 #مکان: گروه و کانال 👇👇
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#شادیروحشهداصلوات
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#خودسازیباشهدا🌹
(نماز اول وقت🥇)
🔘با همرزمانش نشسته بود و صحبت می کرد.
وقت نماز شد.
محمد به پا خواست و به طرف منبع آب💧 رفت و #وضو گرفت.
دوستانش گفتند:
-بیا، یک چایی☕️ بخوریم،
بعد همگی می رویم و نماز می خوانیم.😁
محمد لبخند زنان گفت:☺️
-امام حسین (ع) ظهر عاشورا اول نماز خواند، بعد چایی را با فرشتگان در بهشت خورد.😊
او به سنگر رفت و به نماز ایستاد.
خمپاره ای 💣فرود آمد و محمد را #آسمانی کرد🕊
#شهید_محمد_گلچین🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──