eitaa logo
گلستان شهدا
110 دنبال‌کننده
774 عکس
526 ویدیو
6 فایل
کانال تخصصی شهدای اصفهان 📞خادم کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه السلام💫 به نیابت از شهدا_صلحا_علما 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
فرماندهی که از خود چیزی نگفت در خرمشهر «سر یکی از کوچه ها سنگری دیدیم، مرد ارتشی جوانی داخل سنگر نشسته بود و با بی سیم صحبت می کرد. هفت، هشت سرباز و چند نفر شخصی دور و برش بودند. نزدیکتر شدیم. کف سنگر چند تا بی سیم دیگر هم بود که مرد ارتشی هر دقیقه با یکی از آنها صحبت می کرد. دقت که کردم متوجه شدم، زخمی است. رنگ و رویش پریده، خستگی از سر و رویش می بارید. زیر پای راستش که پانسمان بود، یک بلوک سیمانی قرار داده بودند و دمپایی به کف پایش بسته بود. انگشتان پای زخمی اش کبود و متورم از پانسمان بیرون زده شده بود. بچه ها گفتند این اقارب پرست است.» 📚(برگرفته از کتاب «دا»، خاطرات سیده زهرا حسینی از مقاومت خرمشهر.) 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
⭐️پدر شهید اقارب‌پرست : فقط ما همین را می‌دانیم که ما به یکی از آیات قرآن عمل کردیم.⭐️ 🔵خداوند متعال در سفری که ما موفق شدیم برویم به کربلا و یک ماه هم طول کشید، دعای ما را مستجاب کرد و دعای ما این بود که فرزند پسری به ما بدهد که مثل بچه ای که در منزل ما زندگی می‌کرد و از سادات علوی و بسیار پاک و پرهیزگار بود، باشد. این دعا مستجاب شد و خداوند پسری به ما داد که اسمش را گذاشتیم حسن. ⚪️ درسش هم خوب بود و در زندگی، پاکیزه زندگی می‌کرد. آبرومندانه، کم حرف و پرکار بود. موقعی که درسش تمام شد عده ای از رفقای ما و آنهایی که در ارتش بودند می‌گفتند: خوب است این بچه شما بیاید در ارتش. برای اینکه اخلاق و تدینش را دیده بودند. اگر این بیاید خلا را پرمی کند. مادرش قبول نمی‌کرد، ولی رضا شدیم برای اینکه برود و ارتشی بشود. 🔴گاهی به ما سر می‌زد. موقع رفتن به ما می‌گفت:خدا را فراموش نکنید، ولایت را فراموش نکنید، از ائمه جدا نباشید و خدا را فراموش نکنید. ⚫️ پنج، شش ماه قبل از شهادت هر وقت به اصفهان می‌آمد می‌گفت که من خجالت می‌کشم در تهران هستم و بچه‌های مردم دم گلوله‌اند. من افسرم و آن‌ها سرباز و دم تیر دارند از بین می‌روند! من خجالت می‌کشم! 🔵 ما هم می‌گفتیم خب هر طور صلاح است و خدا می‌خواهد. تا اینکه رفت. موقعی که به ما خبر دادند که دارند جنازه‌اش را می‌آورند من به فرودگاه رفتم، خجالت کشیدم که جنازه‌اش را به ما تحویل بدهند چون سیدالشهدا این لطف را کرد و خداوند متعال این فرزند را به ما داد. خدا می‌داند که چقدر جمعیت آمده بودند و ما شرمنده همه‌شان شدیم. 🔘 فقط ما همین را می‌دانیم که ما به یکی از آیات قرآن عمل کردیم. هیچ کار دیگری هم که پسند خدا باشد پیش خودمان سراغ نداریم در همه‌اش غل و غش داشتیم ولی این یکی را می‌دانیم خدا به ما امانتی داد و ما امانت را درست تحویلش دادیم. 🔴به جز این یک آیه، در خانه خدا و ائمه اطهار دیگر امیدی نداریم. امیدوارم که خدا از او راضی باشد و قبول کند این قربانی را. 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️قوطی خالی کمپوت‼️ وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ.. «شهید حسین خرازی » 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
برخی فعالیتهای شهید اقارب پرست در ارتش 🌿 همیشه تلاش می کرد تا از افراد ممتاز باشد و فنون نظامی را به نحو احسن یاد بگیرد، تا در مواقع لزوم، سربازی مفید برای اسلام باشد. همچنین از ورزش نیز غافل نمی شد و از اسب سواران خوب و عضو تیم چوگان ارتش بود. ☘ اقارب پرست به دلیل داشتن روحیه و اعتقاد بالای مذهبی، پیوسته تلاش می کرد ضمن ارتقاء معنویت در خود، بر دیگران و اطرافیان خود هم تأثیرات مثبتی داشته باشد. به همین دلیل با کمک دیگر هم قطارانش توانسته بود ارتباطات خوبی با افراد متعهد ارتش که در جای جای بدنه این نیروی نظامی حضور داشتند، هسته های مقاومت را در یگان ها و پادگان ها تشکیل دهند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همین کار باعث پایداری ارتش جمهوری اسلامی گردید. 🌱 به زودی به پیشنهاد ، که در آن زمان در دانشکدۀ افسری استاد نقشه برداری بود، به عضویت یک سازمان مخفی نظامی در آمد و آموزش های لازم را در درون تشکیلات دید. او حتی درباره عضویت در این سازمان، به عزیزترین دوست و هم دوره اش –- حرفی نزد تا این که در یک جلسه مخفی تشکیلاتی با او روبه رو شد و معلوم شد هر دو عضو این سازمان نظامی –سیاسی –مذهبی هستند و خود این نیز عاملی شد که پیوند دوستی حسن با کلاهدوز محکم تر شود 🍃 در سال ۱۳۵۶ که علائم نارضایتی مردم در ادامه روند مبارزات تاریخی امام خمینی(ره)، امکان بروز و ظهور مجدد یافت، حسن –که برای این روزها ثانیه شماری می کرد –فعالیت خود را گسترده تر و حتی کمی علنی تر کرد و با کمک کلاهدوز، به سازماندهی نیروهای انقلابی پرداخت. 🌾 در این برهه، وظیفۀ ، دریافت اعلامیه های امام از طرف سازمان مخفی بود که توسط شهید نامجوی تهیه می شود. او نه تنها اعلامیه ها و نوارهای امام را در شهر پخش می کرد بلکه در داخل پادگان نیز از تبلیغات باز نمی ایستاد و با حرکت های پنهانی خود، مسئولین را آزار می داد. 🍀 اقارب پرست با پیروزی انقلاب، حیاتی دوباره در رگهایش جاری شد و به سالم سازی و تقویت ارتش جمهوری اسلامی پرداخت. 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🌷دعا برای شهادت همسر🌷 گاهی که فرصتی دست  می داد با حسن  آقا به مزار شهدا می‌رفتیم . حسن  آقا آنجا با صدای بلند گریه می کرد  و  آرزوی شهادت می کرد. بار ها مجروح شده بود, ولی بلافاصله پس از  درمان مختصر , راهی میدان جنگ می شد. یک روز در مزار شهدا خیلی گریه کرد که من  به او گفتم «آقا جان! شما خودت شهید زنده ای ، بنشین و کار کن !همه که نباید شهید بشوند.»  او به طرف من برگشت و گفت: «حتما تو راضی نیستی من شهید بشوم . بیا از خدا شهادت مرا بخواه» و در ادامه گفت «هر کس باید به نحوی از بین برود ؛ یکی با تصادف , یکی با مرگ طبیعی . مرگ حق است  ولی من می خواهم شهید بشوم .» دیگر از آن  روز به  بعد  فقط راجع  به شهادت  صحبت  میکرد. در آن لحظات  وضعیت  بدی داشتم . نه می توانستم حرف او را رد کنم نه می توانستم از عزیز ترین فرد زندگی ام جدا بشوم. سر انجام به خاطر اینکه دل او نشکند , حاضر شدم  که او را دعا کنم . 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
💢مراسم گرامیداشت سردار شهید حسن غازی برگزار می‌شود.  🔹 مراسم گرامیداشت سی وهشتمین سالگردشهادت سردار حسن غازب(نخستین فرمانده گروه موشکی ١۵خرداد) درمحل گلستان شهدای اصفهان برگزارخواهدشدومردم اصفهان با آرمان‌های این شهیدتجدیدمیثاق خواهند کرد. کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان @GolestanShohadaEsf
🌹مراسم سی و پنجمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی🌹 🎙سخنران حجت الاسلام والمسلمین احمد سالک 🔹با نوای کربلایی سید روح الله حسینی 🔸با اجرای حمید راستی 📆زمان: پنجشنبه ۵ اسفند ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۵ الی ۱۷ 📌مکان : گلستان شهدا اصفهان کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان @GolestanShohadaEsf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥 استراحت فرمانده #۳روز تا شهادت سردار شهید خرازی 🌷 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🌹بیاد حماسه سازان عملیات خیبر 🔴 هنوز هم خیبری هستیم! ✔️ آرام روی تختش نشسته بود و به بیرون زل زده بود؛ کنارش نسشتم بی مقدمه به او گفتم: در کدام عملیات مجروح شدی؟ گفت: خیبر! جبهه همش یک طرف،خیبر و جنگ در هور یک طرف. ماندن در خیبر و حفظ جزایر کار هرکس نبود. 🔹 او گفت: هنوز هم خیبریم... هنوز هم دلم در هور مانده است، هنوز رفیقم در نیزارهای هور در کمین دشمن است، هنوز هم خردل نفسم را نبریده، هنوز هم مجنون خمینی ایم؛ دیروز در رکاب آقا روح الله بودم و امروز در رکاب سید علی خامنه ای . هنوز هم مجنون انقلابم همانطور که در مجنون این را به رفقایم گفتم... اما آنها رفتند و من، از خیبر تا کنون در این آسایشگاهم. به او گفتم: من از شماها و شهدا زیاد نوشتم و او گفت: بنویس، ما در هور و مجنون و طلائیه برای انقلاب چیزی کم نگذاشتیم، بنویس صدام جزایر را شخم زد اما ما پا پس نکشیدیم... چون امام گفت! بنویس ای مردم شما هم از دفاع از انقلاب پا پس نکشید، بنویس بچه ها هنوز در هور منتظر ما هستند! نامردی نکنید و آنها را فراموش نکنید.. اینها را با اشک می گفت، و باز آخر جمله اش مشتش را گره کرد و گفت: بنویس؛ سید علی! هنوز هم خیبریم! 🔹سلام بر هور، سلام بر مجنون، سلام بر طلائیه، سلام بر بلمی که به ساحل نرسید. سلام بر«سیدعلی هاشمی» که نام هور با نام او و قرارگاه نصرت عجین است و شناسایی ها او و یارانش بود که حماسه مجنون ماندگار شد و پیکرش تا سالها پس از جنگ، در هور ماند و ستاره هور شد! 🔹می گویند: اولین بار «سردار شهیدحاج احمد سوداگر» بعد از شناسایی های والفجر مقدماتی در سال 61، به این نکته پی برد که عملیات در هور مناسب است. 🔹در یادداشتی خواندم که سرلشکر غلامعلی رشید گفته بود:" من در طول جنگ 2 بار گفتم"خدایا پیر شدم!" یکی در تنگه چذابه در سال 60 و دیگری در . ما در آن عملیات ذوب شدیم." 🔹سلام بر یاران خیبری حضرت روح الله. «یا رسول الله» آغاز پیکاری عاشورایی بود میان آب و خشکی؛ میان هور و نیزار؛ آغاز پیکاری حسینی، آن زمان که فرمانده گفت: امروز باید حسینی ایستاد و جنگید و هرکس ذره ای شک دارد برگردد. 🔹عاشقان حسین(ع) عاشورایی ایستادند و مگر می شود مجنون را از دیدار یار بر حذر داشت؟! جزیره در پیکار به دست سپاه اسلام افتاد! دشمن مستأصل بود تا مجنون را بازپس گیرد؛ پیر جماران فرمان داده بود تا هرطور شده "باید جزایر حفظ شود"! 🔹فرمان روح الله برای طلائیه داران خیبر، واجب الاطاعه بود و گفته بودند آمده ایم تا حرف امام زمین نماند. به فرماندهان گفته بودند تا هر چه در چنته دارند. دشمن نیز هر چه داشت در جزایر خالی نمود؛ برای اولین بار بود که شیمیایی زد تا شاید هراس را در دل سربازان روح الله بیندازد اما زهی خیال باطل... 🔹در طلائیه، طلائیه داران سپاه اسلام حماسه ها آفریدند و حماسه مجنون را در تاریخ مقاومت این مرز و بوم به ثبت رساندن. ♦️سوم اسفندماه 1362 آغاز عملیاتی بود که نام«» بر آن نهادند. عملیاتی که شعار "ما می توانیم" در آن هویدا بود آن زمان که پلی شناور به طول 14 کیلومتر بر روی هورالهویزه دلاور مهندسی جهاد نصب کردند؛ یاد مهندس شهید طراح این پل گرامی، این روزها نیز کشورمان نیاز به آن روحیه دارد، نیاز به نیروهای خیبری داریم تا از تنگناها عبور کنیم! ♦️بیاد دلاوران خیبری باشیم و نکند حماسه آنان در چرب و شیرین دنیا فراموش شود. 🌹(بیاد همه شهدا و سلامتی جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان صلوات) ✍ 🕊 🌷 👇👇 @golestaneshohada_com