عموم مرده بود، عمهم جیغ میزد که منم با خودت ببر، منم با داداشم خاک کنید، من طاقت ندارم و فلان. اینقدر خودشو زد که حالش بد شد اومدن ببرنش بیمارستان، تو آمبولانس زیر سرم ناله میکرد داداش تو رو خدا منو با خودت نبر من بچه صغیر دارم.
@golimation
الان یادم اومد اوائل که باهاش آشنا شده بودم بهش گفتم تو جات گوشه قلب منه. پرسید چرا گوشه؟ جوابی نداشتم، گفتم چون جا داشته باشی پاتو دراز کنی
@golimation
یه بار رفتم کافی شاپ
عکس قهوه رو استوری کردم یکی اومد گفت:
مگه شما مذهبیها هم کافه میرید؟
بهش گفتم ما اصلا یه کتاب داریم به اسم
اصول کافی!
@golimation
چجوری موقع عطسه انقد لطیف و ظریف
میگید “ایتس”
من تا نعره نزنم و دوتا از دنده هام جابجا
نشه بهم نمیچسبه
@golimation
ممددوستم از خواهر سینا خوشش میومد ولی روش نمیشد پا پیش بذاره، قضیه رو با من در میون گذاشت، رفتم پیش سینا گفتم سینا ممد اومده خواستگاری خواهرم بنظرت چجور آدمیه؟ شروع کرد تعریف و تمجید کردن و اخرش گفت میومد خواستگاری خواهر من نوکریشم میکردم،
گفتم حله فردا شب میاد خواستگاری خواهرت
@golimation
وقتی احساس تنبلی می کنی به یاد داشته باش که افرادی هستن که موز پوست گرفته می خرند
@golimation