خونهی یکی مهمون بودیم، خانوم خونه همینطوری که با من حرف میزد خیلی ریلکس دونهی هِل رو با دندونش شکست انداخت تو قوریِ چای :))
و چنان عادی این حرکتو انجام داد که من مدتها تو شک بودم نکنه من اشتباهی با کارد نصف میکنم
@golimation
من همیشه تو ایام عید طوری با بچه های فامیل رفتار کردم که هر وقت تو خونه بهشون میگن حاضر شید بریم خونه فلانی میگن نه مرسی میخوایم درس بخونیم
@golimation
یه همسایه داریم ۹۶ سالشه، خریدهاشو من براش انجام میدم، امروز میگفت خدا خیرت بده دخترم اگه یه روز تو بمیری من چیکار باید بکنم؟
@golimation
اولین باری که احساس پیری کردم ۱۴سالم بود. مامانبزرگم گفت خب به سلامتی دیگه میری دبیرستان و بزرگ شدی. بعد به خواهرم عیدی داد!
@golimation
چندسال پیش شب عید یه مشتری تو مغازه بهم یه تراول عیدی داد منم ناراحت شدم قبول نکردم، هنوزم که هنوزه هروقت بیپول میشم به خودم میگم لعنت به غرورت لعنتی.
@golimation
براتون اتفاق افتاده در حین رانندگی مثلاً کمربند رو نبستید و از جایی رد میشی که پلیس اونجا ایستاده ولی یه ماشین رو نگه داشته و چنان مشغول جریمه کردن اون هست که شما رو نمیبینه و شما با خوش شانسی رد میشی؟!
اون ماشین قبلی که داره جریمه میشه منم
@golimation
بابابزرگم به عشق باباش اسم عموم رو گذاشته بود ابراهیم، عمو ابراهیم هم زیاد با اسمش حال نمیکرد و رفت اسمشو عوض کرد گذاشت میثم،
بابابزرگمم لج کرد تا آخر عمرش صداش میکرد کُرهخر
@golimation
توروخدا وقتی میرین جایی مهمونی، زیاد غذا بخورین. اگه کم بخورین غذا زیاد میاد، تا یه هفته بچه های صاحب خونه همون غذا رو مامانشون گرم میکنه میده بهشون
@golimation